غزال گریز پا پارت 43

2.3
(3)

 

 

غزال با لبخند در جلوی ماشین را باز کرد سوار شد :

 

سلام

 

– سلام عشقم ، چطوری ؟

 

عالی ‌، تو چی ؟

 

– تا وقتی تو خوب باشی منم خوبم .

 

اوووووو بهت نمیومد انقد حرف های قشنگ بلد باشی جناب رئیس .‌

 

– هر مردی این حرفارو بلده ولی اینا فقط مخصوص عشقشه .

 

فکر کنم امروز قراره حسابی خوش بگذره هااااا ، مخصوصا با این تغیرات تو

 

– عزیزم تا وقتی با منی بهت خوش میگذره . اصلا اگه همینجوری تا شب تا خیابونا بچرخیم بازم بهمون خوش میگذره .‌

 

غزال با یادآوری گذشته حالش دوباره بد شد …

همان لحظه که چشمانش را در بیمارستان باز کرد و اولین چیزی که زمزمه کرد این بود :

 

ماکان کجاست ؟

 

پرستار جواب درستی نداد اما مهراد با بدبختی زمزمه کرد :

 

رفته تو کما …

 

و غزال درست در همان لحظه تصمیم گرفت برای عشقش ، از او بگذرد و قلبش را به دست جلاد بسپارد . این دختر جز نحسی برای عزیزانش چیزی نداشت .‌ بعد از گذر روز ها هنوز درد فشرده شدن قلبش را حس میکرد . در پزشکی دردی وجود دارد به نام فانتوم . به آن درد خیالی نیز گفته میشود اما خیالی نیست ؛ بیمار واقعا درد میکشد اما از جایی که دیگر نیست ‌. انگار نگاه میکند به جای خالی چیزی و درد میکشد از نبودنش ، از نداشتنش ‌، از اینکه تنها خاطره ای برایش مانده و دردی مه کسی نمیفهمد …

 

 

غزال ، غزال ، غزااااااال

 

– جونم ، چیشده ؟

 

چته ؟ رفتی تو هپروت ؟

 

– نه ، یاد یه چیزی افتادم

 

چی ؟

 

تلخ خندی زد : هیچی ، ولش کن .

 

با رسیدن جلوی آزمایشگاه با استرس پیاده شد و ماکان هم کنارش

دستش را آنچنان محکم اسیر دستانش کرده بود که گویی قرار است فرار کند .

 

– خب جواب آزمایش خانم سلطانی و آقای پاکنهاد … بهتون تبریک میگم ، مثبته

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 2.3 / 5. شمارش آرا 3

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240425 105233 896 scaled

دانلود رمان سس خردل جلد دوم به صورت pdf کامل از فاطمه مهراد 3.7 (3)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان :   ناز دختر شر و شیطونی که با امیرحافط زند بزرگ ترین بوکسور جهان ازدواج میکنه اما با خیانتی که از امیرحافظ میبینه ، ازش جدا میشه . با نابود شدن زندگی ناز ، فکر انتقام توی وجود ناز شعله میکشه ، این…
IMG 20240503 011134 326

دانلود رمان در رویای دژاوو به صورت pdf کامل از آزاده دریکوندی 3.7 (3)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان: دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی میشید و احساس می کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می شنوید و فکر می کنید قبلا شنیدید… فکر کنم…
IMG 20240425 105138 060

دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول 2.6 (5)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره    
IMG 20240425 105152 454 scaled

دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی 5 (4)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم،…
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (2)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…
IMG 20240424 143525 898

دانلود رمان هوادار حوا به صورت pdf کامل از فاطمه زارعی 4 (8)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   درباره دختری نا زپروده است ‌ک نقاش ماهری هم هست و کارگاه خودش رو داره و بعد مدتی تصمیم گرفته واسه اولین‌بار نمایشگاه برپا کنه و تابلوهاشو بفروشه ک تو نمایشگاه سر یک تابلو بین دو مرد گیر میکنه و ….      
اشتراک در
اطلاع از
guest

5 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
رستا
رستا
1 سال قبل

اگه پارت هات رو تند تند نزاری بیخیال خوندن رمانت میشن ❤️تند تند بزار لطفا

M.F
M.F
1 سال قبل

چرا اینقد پارتای کوتاه میزاری و اینکه همه چی چرا اینقد زود پیش میره😂

سار
سار
1 سال قبل

تو تمااام رمانهای ایرانی حتما باید تو کما رفتن باشه 🤣🤣یعنی اگر نباشه اصلا داستان پیش نمیره
و این کما رفتن سرآغاز یه اتفاق هست تو رمانهای ایرانی
نویسنده جان زحمت نده به خودت من می‌دونم میخوای بنویسی و غزال نذر کرد که اگر ماکان زنده بماند و به هوش بیاید از عشقش دست میکشد 🤣🤣🤣🤣آخه اینم شد نذر ؟تو رمانهای ایرانی دیدم این مورد رو
نویسنده والا بخدا مجبور نیستی اینقد به خودت فشار بیاری و فلش بک به سه سال قبل بزنی چون بدتر گند زدی به رمانت

Silver
Silver
1 سال قبل

باشه مثبت بود خب که چی
نمیخوای یکم رمان رو هیجانیش کنی

سار
سار
پاسخ به  Silver
1 سال قبل

کلا همه اتفاقا فورا میفته تو این رمان
هیجان میجان در کار نیست

دسته‌ها

5
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x