جدیدترین رمان های کامل pdf

رمان های بیشتر در کانال رمان من  https://t.me/romanman_ir

رمان تاوان
رمان تاوان

رمان تاوان پارت 4

    دادخواست طلاق بود  و من ناباور لبخند زدم     _این چیه؟     _فکر کردم حداقل سواد خوندن نوشتن داری؟     صدای زیبا مثل خوره تو سرم وول میخورد ولی من باور نکردم     _شوخی داری میکنی با من…….آره؟     جوابی نداد و فقط

ادامه مطلب »
رمان سال بد
رمان سال بد

رمان سال بد پارت 95

        شهاب خونابه ی دهانش را با زجر فرو بلعید … و بعد آهسته و عصبی شروع کرد به خندیدن .   چقدر بدبخت شده بود که حتی ساسان به حالش ترحم می کرد ! به چه روزی افتاده بود که حتی این ناآدم برایش دل می

ادامه مطلب »
دانلود رمان دلبر طناز من
رمان

دانلود رمان دلبر طناز من به صورت pdf کامل از anahita99

      خلاصه رمان دلبر طناز من :   به نام الهه عشق و زیبایی یک هویت یک اصل و نسب نمی دانم؟ ولی این را میدانم عشق این هارا نمی داند او افسار گسیخته است روزی به دل می اید و کل عقل را دربر میگیرد اما عشق

ادامه مطلب »
رمان بگذار اندکی برایت بمیرم
رمان بگذار اندکی برایت بمیرم

رمان بگذار اندکی برایت بمیرم پارت 50

        امیر با صدای ویبره گوشی اش چشم باز کرد و خواست ان را بردارد که نتوانست. نگاهش به رستا خورد و لبخند کل صورتش را فرا گرفت.     رستا تنها با یک تاپ و شورتک توی آغوشش گوله شده بود. قرار بود شیطنت نکنند اما

ادامه مطلب »
رمان جزر و مد
رمان جزر و مد

رمان جزر و مد پارت 3

        _مامان…..من یه تار موی سفید تو رو به کل اِهِن و تولوپ اون جماعت نمیدم که از ترس اینکه نکنه ثروتشون کم بشه و آبروشون بره که پسرشون یه زندگی پنهانی داشته حتی به عروس و نوه شون یه سقف بالاسر ندادن که گیر منوچهر نیوفتیم

ادامه مطلب »
رمان حورا
رمان حورا

رمان حورا پارت 313

            _ خب…چیزی خواستی بهم زنگ بزن، تو هم اگه میری پاشو برسونمت…یا بمون پیشش تا برگردم، اومدنی میگم وحید هم بیاد با هم برگردین!   کیمیا پیشنهادش را قبول کرد:   _ باشه پس داداش ماشین منو ببر، بذار بمونه…با ماشین وحید با هم

ادامه مطلب »
رمان غرق جنون
رمان غرق جنون

رمان غرق جنون پارت 30

    توصیف حسی که داشتم با کلمات ممکن نبود اما چیزی شبیه به جان دادن را تجربه میکردم.   عامر در سکوت تکانی خورد و صندلی کنار تخت را جا به جا کرد. صندلی را کنار دیوار گذاشت و بعد از نشستن، سرش را به دیوار تکیه زد.  

ادامه مطلب »
دانلود رمان سرمای دلچسب
رمان

دانلود رمان سرمای دلچسب به صورت pdf کامل از زینب احمدی

    خلاصه رمان سرمای دلچسب :   نیمه شب بود و هوای سرد زمستان و باد استخوان سوز نیمه شب طاقت فرسا بود و برای ونوس از کار افتادن ماشینش هم وضعیت و از اینی که بود بد تر کرده بود به اطراف نگاه کرد میترسید توی این ساعت

ادامه مطلب »
رمان ملورین
رمان ملورین

رمان ملورین پارت 64

                ولی حرفش با بوسه ای که به لبانش خورد متوقف شد.       – بحث جدی باشه واسه بعد! الان دلم می‌خوادت!     ملورین دستش را تخت سینه همسرش گذاشت و برای این که کمی ناز بیاید به عقب راندش.

ادامه مطلب »
رمان هامین
رمان هامین

رمان هامین پارت 168

        از نگاه معنی دارش خجالت کشیدم و نگامو ازش گرفتم.   _ هوم.   اما دستشو بین دست‌هام مالیدم و سعی کردم یکم از گرمای نداشته‌مو باهاش تقسیم کنم.   نگامو به اجرای نوازنده‌های روی صحنه دوختم.   نمی‌دونم نساءخاتون و محمود خان کجان.   اونا

ادامه مطلب »
رمان تاوان
رمان تاوان

رمان تاوان پارت 3

        همیشه وقتی از اون پسره میگفت گریه اش درمیاد مثل الان     _مهسا فقط خدا میدونه اون موقع انقدر میخواستمش که جونمم براش میدادم ولی اون چیکار رفت سراغ یکی دیگه     _زیبا اون شوهرمِ مثل تو و پیمان نیستیم ما     چشماشو

ادامه مطلب »
رمان بگذار اندکی برایت بمیرم
رمان بگذار اندکی برایت بمیرم

رمان بگذار اندکی برایت بمیرم پارت 49

        -شما دو تا آخر هفته هیچ جا نمیرین چون خودمون برنامه داریم…!   رستا بادش خالی شد و پر استرس نگاه سایه کرد. سایه چشم روی هم گذاشت یعنی نگران نباش…   -کجا می خوایم بریم به سلامتی…؟!   ستاره مشکوک نگاهش کرد. -میریم کیش…!  

ادامه مطلب »
رمان های کامل
دسته‌ها