جدیدترین رمان های کامل pdf

رمان های بیشتر در کانال رمان من  https://t.me/romanman_ir

رمان ملورین
رمان ملورین

رمان ملورین پارت 64

                ولی حرفش با بوسه ای که به لبانش خورد متوقف شد.       – بحث جدی باشه واسه بعد! الان دلم می‌خوادت!     ملورین دستش را تخت سینه همسرش گذاشت و برای این که کمی ناز بیاید به عقب راندش.

ادامه مطلب »
رمان هامین
رمان هامین

رمان هامین پارت 168

        از نگاه معنی دارش خجالت کشیدم و نگامو ازش گرفتم.   _ هوم.   اما دستشو بین دست‌هام مالیدم و سعی کردم یکم از گرمای نداشته‌مو باهاش تقسیم کنم.   نگامو به اجرای نوازنده‌های روی صحنه دوختم.   نمی‌دونم نساءخاتون و محمود خان کجان.   اونا

ادامه مطلب »
رمان تاوان
رمان تاوان

رمان تاوان پارت 3

        همیشه وقتی از اون پسره میگفت گریه اش درمیاد مثل الان     _مهسا فقط خدا میدونه اون موقع انقدر میخواستمش که جونمم براش میدادم ولی اون چیکار رفت سراغ یکی دیگه     _زیبا اون شوهرمِ مثل تو و پیمان نیستیم ما     چشماشو

ادامه مطلب »
رمان بگذار اندکی برایت بمیرم
رمان بگذار اندکی برایت بمیرم

رمان بگذار اندکی برایت بمیرم پارت 49

        -شما دو تا آخر هفته هیچ جا نمیرین چون خودمون برنامه داریم…!   رستا بادش خالی شد و پر استرس نگاه سایه کرد. سایه چشم روی هم گذاشت یعنی نگران نباش…   -کجا می خوایم بریم به سلامتی…؟!   ستاره مشکوک نگاهش کرد. -میریم کیش…!  

ادامه مطلب »
رمان حورا
رمان حورا

رمان حورا پارت 312

            اخم کرد:   _ چه فکری؟ واسه چی؟ راحته دو روزه بشینی واسه بزرگ کردن یه بچه که قراره کم کم هجده سال حواست بهش باشه فکر کنی؟ حورا تو درک میکنی…خودت تنها بودی، بین یه عالمه بچه…باز تو اونارو داشتی، فکر کن بچه‌ت

ادامه مطلب »
رمان غرق جنون
رمان غرق جنون

رمان غرق جنون پارت 29

      نتوانستم سکوت کنم و با غیظ پچ زدم:   _ اون بچه از شوهرشه، گناه که نکرده…   عاقل اندر سفیه نگاهم کرد. گمان میکرد تنها عاقل بینمان خودش است.   _ شما جوونا خامین، مونده تا این چیزا رو حالیتون بشه!   چشم در حدقه چرخاندم

ادامه مطلب »
رمان جزر و مد
رمان جزر و مد

رمان جزر و مد پارت 2

    به مامان من گفت عروس؟؟؟ چقدر مسخره دیگه خیلی حرصم دراومد   _نمیخوام حاج خانوم   _حداقل بگو مادربزرگ   تو چشماش زل زدم و با جدیت گفتم   _ببخشید……عادت ندارم   من اصولا دختر آرومی ام وتا وقتی لازم نباشه تندی نمیکنم ولی نمیدونم چرا انقدر جلوی

ادامه مطلب »
رمان ماهرخ
رمان ماهرخ

رمان ماهرخ پارت 162

        مراسم خواستگاری مهوش زودتر از آنچه که فکر می کرد در آپارتمان کوچکش برگزار شد و قرار عقد و عروسی را هم گذاشتند.     مهوش حال غریبی داشت که در این روز مهم چرا پدر و مادر یا حتی خواهر و برادری ندارد تا شادی

ادامه مطلب »
رمان آس کور
رمان آس کور

رمان آس کور پارت 188

    هق هق مردانه اش پلک های سراب را از هم فاصله داد و گیج و حیران به چشمان سرخ حاج آقا زل زد.   آن احساس پدرانه ای که در نی نی چشمان حاج آقا موج میزد، با تمام نگاه های قبل از اینش فرق داشت.   حتی

ادامه مطلب »
رمان گلادیاتور
رمان گلادیاتور

رمان گلادیاتور پارت 305

        تمام جان گندم از خشم می لرزید …………. خشمی که هرگز در گذشته همانندش را در وجود حس نکرده بود .       پشت سر مرد در فاصله چهار متری اش ایستاد و سر اسلحه اش را بالا آورد و سمت چپ سینه اش را

ادامه مطلب »
دانلود رمان سردرد
رمان

دانلود رمان سردرد به صورت pdf کامل از زهرا بیگدلی

    خلاصه رمان سردرد:   مثل یه ارایش نظامی برای حمله اس..چیزی که زندگی سه تا دخترو ساخته و داره شکل میده.. دردایی که جدا از درد عشقه… دردای واقعی… دردناک… مثل شطرنج باید عمل کرد.. باید جنگید… باید مهره هارو بیرون بندازی… تا ببری… اما واسه بردن خیلی

ادامه مطلب »
رمان بگذار اندکی برایت بمیرم
رمان بگذار اندکی برایت بمیرم

رمان بگذار اندکی برایت بمیرم پارت 48

        حرکات آهسته و پرنازش روی مخ امیر بود چون که بیشتر می خواست…!   دستش را از کمر دخترک بالا آورد و پشت گردنش گذاشت.     سرش را محکم گرفت و جوری که دوست داشت، بوسید…   حرکاتش توام با خشونت دلنشینی بود که رستا

ادامه مطلب »
رمان های کامل
دسته‌ها