جدیدترین رمان های کامل pdf

رمان های بیشتر در کانال رمان من  https://t.me/romanman_ir

رمان غرق جنون
رمان غرق جنون

رمان غرق جنون پارت 29

      نتوانستم سکوت کنم و با غیظ پچ زدم:   _ اون بچه از شوهرشه، گناه که نکرده…   عاقل اندر سفیه نگاهم کرد. گمان میکرد تنها عاقل بینمان خودش است.   _ شما جوونا خامین، مونده تا این چیزا رو حالیتون بشه!   چشم در حدقه چرخاندم

ادامه مطلب »
رمان جزر و مد
رمان جزر و مد

رمان جزر و مد پارت 2

    به مامان من گفت عروس؟؟؟ چقدر مسخره دیگه خیلی حرصم دراومد   _نمیخوام حاج خانوم   _حداقل بگو مادربزرگ   تو چشماش زل زدم و با جدیت گفتم   _ببخشید……عادت ندارم   من اصولا دختر آرومی ام وتا وقتی لازم نباشه تندی نمیکنم ولی نمیدونم چرا انقدر جلوی

ادامه مطلب »
رمان ماهرخ
رمان ماهرخ

رمان ماهرخ پارت 162

        مراسم خواستگاری مهوش زودتر از آنچه که فکر می کرد در آپارتمان کوچکش برگزار شد و قرار عقد و عروسی را هم گذاشتند.     مهوش حال غریبی داشت که در این روز مهم چرا پدر و مادر یا حتی خواهر و برادری ندارد تا شادی

ادامه مطلب »
رمان آس کور
رمان آس کور

رمان آس کور پارت 188

    هق هق مردانه اش پلک های سراب را از هم فاصله داد و گیج و حیران به چشمان سرخ حاج آقا زل زد.   آن احساس پدرانه ای که در نی نی چشمان حاج آقا موج میزد، با تمام نگاه های قبل از اینش فرق داشت.   حتی

ادامه مطلب »
رمان گلادیاتور
رمان گلادیاتور

رمان گلادیاتور پارت 305

        تمام جان گندم از خشم می لرزید …………. خشمی که هرگز در گذشته همانندش را در وجود حس نکرده بود .       پشت سر مرد در فاصله چهار متری اش ایستاد و سر اسلحه اش را بالا آورد و سمت چپ سینه اش را

ادامه مطلب »
دانلود رمان سردرد
رمان

دانلود رمان سردرد به صورت pdf کامل از زهرا بیگدلی

    خلاصه رمان سردرد:   مثل یه ارایش نظامی برای حمله اس..چیزی که زندگی سه تا دخترو ساخته و داره شکل میده.. دردایی که جدا از درد عشقه… دردای واقعی… دردناک… مثل شطرنج باید عمل کرد.. باید جنگید… باید مهره هارو بیرون بندازی… تا ببری… اما واسه بردن خیلی

ادامه مطلب »
رمان بگذار اندکی برایت بمیرم
رمان بگذار اندکی برایت بمیرم

رمان بگذار اندکی برایت بمیرم پارت 48

        حرکات آهسته و پرنازش روی مخ امیر بود چون که بیشتر می خواست…!   دستش را از کمر دخترک بالا آورد و پشت گردنش گذاشت.     سرش را محکم گرفت و جوری که دوست داشت، بوسید…   حرکاتش توام با خشونت دلنشینی بود که رستا

ادامه مطلب »
رمان حورا
رمان حورا

رمان حورا پارت 311

            دستم را به شکمم گرفتم:   _ تهش شد این…فهمیدی؟   نگاهش خیره به دستم ماند، خشکش زده بود، با پوزخندی رو گرفتم و به اتاق برگشتم، انگار حالا حساب کتاب‌هایش داشت جواب میداد، فهمید دسته گلش را چه زمانی آب داده!    

ادامه مطلب »
رمان گرداب
رمان گرداب

رمان گرداب پارت 337

    مامان به عمه نگاه کرد و به تلخی گفت: -نه اتفاقا کاملا درست برداشت کردیم..هیچکس حق نداره به ابرو و نجابت دخترم انگ بزنه..این بچه ها از برگ گلم پاک ترن….   سرش رو چرخوند سمت اقاجون و با حرص ادامه داد: -اون پسر قالتاقی که میگی یه

ادامه مطلب »
رمان حورا
رمان حورا

رمان حورا پارت 310

            _ میدونستی من مشکلی ندارم؟   فقط سکوت کرد، جلوتر رفتم و انگشت اشاره‌ام را به سینه زدم:   _ میدونستی، من، مشکلی ندارم؟ اره؟   صدایم داشت بالا میگرفت:   _ با‌ توام! جواب منو بده، میدونستی؟   او اما عصبی‌تر از جا

ادامه مطلب »
دانلود رمان گل سرخ
رمان

دانلود رمان گل سرخ به صورت pdf کامل از زیبا سلیمانی

    خلاصه رمان گل سرخ :   ـ گلی!! صدایش مثل همیشه نبود. صدایش با من قهر بود و من مگر چند نفر بودم که ببینم و بشنوم و باز بمانم؟ شنیده‌ها را شنیده و دیده‌ها را دیده بودم؛ وقت رفتن بود. در را باز کردم و با اولین

ادامه مطلب »
رمان شاه خشت
رمان شاه خشت

رمان شاه خشت پارت 109

        می‌ماند پریناز. بارداری خیلی سنگینی نداشت، فقط یک شکم بالا آمده، صورتش کمی پف می‌کرد بیشتر صبح‌ها.   عصر نوبت به ورم پاهایش می‌رسید. در خوردن نمک افراط می‌کرد، چندبار تذکر دادم.   فروغ حرفی نزد ولی در خلوت گوشزد کرد که بخشی از ویار پریناز

ادامه مطلب »
رمان های کامل
دسته‌ها