رمان دونی

جدیدترین رمان های کامل pdf

رمان های بیشتر در کانال رمان من  https://t.me/romanman_ir

آخرین نظرات کاربران
رمان حورا
رمان حورا

رمان حورا پارت 301

            هنوز هم محل نمیدادم، محمد هم از من یاد گرفته و نادیده اش می‌گرفت، همین بدتر عصبی‌اش میکرد:   _ حورا داداشمم اونجاس؟   در جواب کیمیا فقط عادی گفتم:   _ اهوم، هر روز، مثل کنه، کاملا مزاحم!   _ حورا!   محمد

ادامه مطلب »
دانلود رمان دریا پرست
رمان

دانلود رمان دریا پرست به صورت pdf کامل از فاطمه زایری

      خلاصه رمان دریا پرست :   ترمه، از خانواده‌‌ی خود و طایفه‌ای که برای بُریدن سرش متفق‌القول شده و بر سر ‌کشتن او تاس انداخته بودند، می‌گریزد؛ اما پس از سال‌ها، درحالی که همه او را مُرده و در خاک می‌پندارند، با هویتی جدید و چهره‌ای ناشناس

ادامه مطلب »
رمان بگذار اندکی برایت بمیرم
رمان بگذار اندکی برایت بمیرم

رمان بگذار اندکی برایت بمیرم پارت 40

        از رستا جدا شد و نگاهش به اشک گوشه چشم دخترک خورد و قلبش درد گرفت…   رستا سعی کرد جدا شود اما امیر نگذاشت… -کجا…؟!     رستا دستش را روی گردنش گذاشت و با چشمانی اشکبار آخی از دهانش خارج شد که امیر دستش

ادامه مطلب »
آبشار طلایی
رمان آبشار طلایی

رمان آبشار طلایی پارت 91

            -می‌ریم عزیزم می‌ریم اما قبلش بهم بگو اون زنه چیزی هم از جای اون حرومزاده بهت گفت هوم؟ آدرس یا تلفن یه چیزی که به دردمون بخوره.     دنیز گریان سرش را به چپ‌و‌راست تکان داد.     -نه نگفت حالا ب..‌اید چیکار…

ادامه مطلب »
رمان آس کور
رمان آس کور

رمان آس کور پارت 186

    زمزمه ی زیرلبی اش را بردیا هم شنید و با نفسی حبس شده پلک هایش را روی هم فشرد.   حتی دلش نمیخواست یک ثانیه هم خودش را جای حاج آقا بگذارد. کاش قلب پیر و از کار افتاده اش این اتفاق را تاب می آورد.   حاج

ادامه مطلب »
رمان حورا
رمان حورا

رمان حورا پارت 300

            نگاه خیره‌اش زیادی وزن داشت، کمی به چشمانش نگاه کردم، با اخم و تخم. وقتی همچنان دیدم که ایستاده و نمیرود تشر زدم:   _ میخوای بیا قاشق قاشق بذار دهنم، ها؟   لبخند زد:   _ من راضیم‌هااا، تعارف نکن!   عصبی سر

ادامه مطلب »
رمان غرق جنون
رمان غرق جنون

رمان غرق جنون پارت 20

    صدایش دیگر آن صدای گرم و پر مهر سابق نبود. از سرمای صدایش یخ بستم و نگاه خیسم که در چشمان بی روحش قفل شد، روح از تنم پر کشید.   خاک از میان انگشتان وا رفته و لرزانم سر خورد و دستم را به شکمم رساندم. اجازه

ادامه مطلب »
رمان گرداب
رمان گرداب

رمان گرداب پارت 332

    فقط هردفعه لباس هارو پرو کرده بودم و با اینکه یکی دو تا انتخاب کرده بودیم اما ترجیح دادم نخرم تا سورن بیاد….   سوگل بعد از خسته نباشید به فروشنده، لباس داخل ویترین رو نشون داد و گفت: -از این مدل رنگ سفیدش هم موجوده؟..   خانم

ادامه مطلب »
آبشار طلایی
رمان آبشار طلایی

رمان آبشار طلایی پارت 90

        -چه خبر شده آقا؟ عمو کجا رفت؟!     و جوابش تنها سکوت بود و سکوت…!     _♡_     شهراد:     لباس مایا را تنش کرد و بوسه‌ای به گونه‌های سرخ دخترش زد.     -جیگرم غذاشو کامل خورد، حالا وقت جایزه‌اس مگه

ادامه مطلب »
رمان حورا
رمان حورا

رمان حورا پارت 299

            بی محل کردم و دو لیوان برنج در قابلمه ریختم و برخاستم، مرغ هم دیگر نرم شده بود.   _ حورا‌…خسته میشی خوب نیست، بیا غذا آوردم!   باز هم محل ندادم، ماهیتابه‌را برداشتم و روی گاز گذاشتم، مرغ را هم همراه پیاز میلایست

ادامه مطلب »
دانلود رمان به تماشای دود
رمان

دانلود رمان به تماشای دود به صورت pdf کامل از منیر کاظمی

    خلاصه رمان به تماشای دود :   پیمان دایی غیرتی و بی اعصابی که فقط دو سه سال از خواهر‌زاده‌ش بزرگتره. معتقده سر و گوش این خواهرزاده زیادی می‌جنبه و حسابی مراقبشه. هر روز و هر جا حرفی بشنوه یه دعوای حسابی راه می‌ندازه غافل از اینکه لیلا

ادامه مطلب »
رمان غرق جنون
رمان غرق جنون

رمان غرق جنون پارت 19

    لجوجانه سر بالا انداختم و از پس شانه اش عامر را دیدم که روی آن تل خاکی دراز کشید.   توصیف حس و حالم موقع دیدن آن صحنه را هیچ کلمه ای در دنیا نمیتوانست گردن بگیرد.   احساسی که در نبود عماد به عامر پیدا کرده بودم،

ادامه مطلب »
رمان های کامل
دسته‌ها