دانلود رمان - رمان دونی

جدیدترین رمان های کامل pdf

رمان های بیشتر در کانال رمان من  https://t.me/romanman_ir

رمان تاوان
رمان تاوان

رمان تاوان پارت 12

    لحنش با کنایه بود ولی شنیدن حرف بابا دلمو لرزوند فکر کنم دوماهی هست که نمیبینمشون     خودم و مشغول نشون دادم و هیچی بهش نگفتم     _هنوزم نمیری بهشون سر بزنی ؟     نگاهمو گرفتم بالا و زل زدم تو چشماش     _میبینی

ادامه مطلب »
رمان جزر و مد
رمان جزر و مد

رمان جزر و مد پارت 11

      _ما گدا نیستییییم     صدای یه زنی از دور اومد   _محمد طاها کیه مامان جان؟     _هیچکس مادر……اومدن برای کمک 》”     پشت پلکم سوخت ولی به زور اَشکامو نگه داشتم تا نریزه     محمدطاها&     رسیدم به در ساختمون و

ادامه مطلب »
رمان گلادیاتور
رمان گلادیاتور

رمان گلادیاتور پارت 308

        اما الان ……………. با به خطر افتادن جان یزدانش ، حس می کرد الان با تمام وجود طالب همان حسی بود که او را به هول و ولا می انداخت .       صورتش را روی سینه او جا به جا کرد و سر بالا

ادامه مطلب »
رمان غرق جنون
رمان غرق جنون

رمان غرق جنون پارت 41

        حرفم حکم پتکی را داشت که به شیشه ی نازک دلش کوبیدم. لبخندها و شادی ها رفتند و باز غم و تنفر برگشت.   چهره اش خشن و سخت شد و نگاهش دوباره یادم آورد که هنوز هم قاتل برادرش هستم. دست زیر بازویم انداخت و

ادامه مطلب »
رمان سال بد
رمان سال بد

رمان سال بد پارت 99

        آیدا نفسی گرفت … بعد دو بطری آبمیوه ی خنک از بین خریدها بیرون کشید و یکی از آن ها را به شهاب داد .   شهاب بطری خنک را بین انگشتانش چرخاند … و بعد بلاخره لبخندی زد .   – ولی دلم تنگ شده

ادامه مطلب »
رمان بگذار اندکی برایت بمیرم
رمان بگذار اندکی برایت بمیرم

رمان بگذار اندکی برایت بمیرم پارت 59

        -ولی می تونست به حرفم گوش بده و کاری نکنه تا من سنگ روی یخ بشم…     دست ستاره را گرفتم و با فشار اندکی قصد دلداری دادنش را داشتم. -الان تو به خاطر خودت ناراحتی یا حرف مردم…؟!     نگاهم کرد و نمی

ادامه مطلب »
رمان حورا
رمان حورا

رمان حورا پارت 324

            در نهایت به سمت ماشین برگشتیم، در را برایم باز کرد و کمک کرد بنشینم. به سمت روستا حرکت کرد، میان راه دستش روی دستم نشست، منتظر نگاهش کردم، فکر کردم کاری داشته باشد اما به ارامی فقط دستم را گرفت و به رانندگی‌اش

ادامه مطلب »
رمان

دانلود رمان ستم به صورت pdf کامل از هاله بخت یار

      خلاصه رمان :   آمین رستگار، مردی سی ساله و خلبان ایرلاین آلمانیه… به دلیل بیماری پدرش مجبور به برگشتن به ایران میشه تا به شغل خانوادگیشون سر و سامون بده اما آشناییش با کارمند شرکت پدرش، سوگل، همه چیز رو به هم می‌ریزه! دختر جوونی که

ادامه مطلب »
رمان هامین
رمان هامین

رمان هامین پارت 171

      به نظر می‌رسه هر چقدر تلاش می‌کنم آخر سر باز جایی برای آروم گرفتن ندارم‌.   البته یه چیزی با شدت بهم یادآوری شد.   رابطه‌ی منو هامین عادی نیست.   تو بهترین حالت من فروخته شدم و اونم مجبور به خریدنم شد!   بغضی که گلومو

ادامه مطلب »
رمان آووکادو
رمان آووکادو

رمان آووکادو پارت 176

        – آلا… الاله؟   با صدای امید، به خودم می‌آیم. به آلا گفتنش عادت کرده بودم.   از فکر بیرون آمدم: – بله؟   یک دستش را باز می‌کند و با سر اشاره‌ می‌کند به سمتش بروم. این یعنی ” بیا، آغوشم پذیرای تن‌ِ توست.”  

ادامه مطلب »
رمان جزر و مد
رمان جزر و مد

رمان جزر و مد پارت 10

      _از قصد نبود من اصلا ندیدم…..باور کن     بازم نگام نکرد واااای حتما فکر میکنه دارم خودمو بهش قالب میکنم پسره ی از خود مچکر     خداروشکر فرود اومدنی حواسم بود و دستامو تو هم قلاب کردم تا سمت اون نرم خیلی بد و وحشتناک

ادامه مطلب »
رمان غرق جنون
رمان غرق جنون

رمان غرق جنون پارت 40

        نگاهش به من، درست شبیه نگاه پدر بود به فرزند خطاکارش. در نگاهش میدیدم که بابت رفتارم مقابل آن زن، حنانه، شرمسار است.   شرمندگی اش روی قلبم سنگینی میکرد. این شرمندگی فقط یک معنی داشت، اینکه حنانه برایش مهم بود.   _ اومده بود کمکت

ادامه مطلب »
رمان های کامل
دسته‌ها