انتقام یا عشق (خون آشام) پارت بیست و دوم

0
(0)

ب سمت رودخانه بیرون از عمارت رفت. کنار اب نشست اطراف رودخانه سر سبز بود. درختانی بزرگ و قدیمی ک در صبح زیبا اما در شب روب انگیز بود. نگاهی ب اب انداخت تصویر ماه کامل تو رودخانه زیبا بود اما ن برای دلتنگ ساندر. نگاهی ب ماه کرد صورت سینره را در ان دید خسته بود، از زندگی اش زندگی ک با یک اشتباه شروع شد. اشتباهی ک برای علاقه اش نسبت ب قدرت بود برای بدست اوردن سنگ ماه افسانه ک ان شب نتنها سنگ را بدست نیاورد بلکه قلبش را نیز از دست داد.
قلبش ان شد در گرو چشمان خاکستری ای ماند ک میدانست روزی ک تبدیل ب یکی مثل خودش شود رنگی سبز رنگ میگیرد.
لحظه ای یاد اتفاق امروز افتاد عصبی شد و دستش را ب سمت سبزه ها برد و سنگی برداشت اما قبل از برداشتن سنگ
کرم های شب تاب بلند شدن کرم هایی سبز رنگ. اسمان شب پر شد از کرم های شب تاب، باز یاد سمت دخترک چشم خاکستری ک وقتی بچه بود دور از زندگی اش در کلبه و دور از دوستانش شب ها از خانه بیرون می امد ب شوق دیدن کرم های شب تاب ک توی جنگل بود دخترک خبر نداشت اینها نقشه ساندر برای دیدن اوست.
وقتی دخترک از کلبه بیرون می امد ساندر ب ارامی تبدیل ب خفاش میشد ب سمت کلبه میرفت روی شانه سینره مینشست و همراه با او ب جنگل میرفت دخترک لای سبزه ها راه میرفت و کرم های ک از خواب بیخواب شدند را تماشا می کرد! با شوق خنده ب انها نگاه میکرد و ساندر نیز ب او.
یاداوری خاطرات برایش هم باعث خوشحالی بود هم نارحتی از نبودش داشت
نگاهی ب اسمان کرد. اسمان شب پر بود از ستاره و در کنارش ماه. کرم های شب تاب دورتا دورش بودند سبز ها را نگاه کرد دراز کشید. دوستش را لای سبز ها برد تا بازهم کرم های شب تاب بیشتری اطرافش را بگیرند. در همین حین صدای پایی از پشت درختان شنید برگشت ب سمت درختان رفت. صدای پا نبود انگار چیزی گیر کرده بود صدایش وحشتناک نبود. نزدیکش شد سبزه ها را کنار زد کنار درختی سنگی روی پشم سفیدی بود. نزدکتر شد اون پشم سفسد و ناز خرگوشی بود ک پایش مابین سنگ و زمین گیر کرده بود
ارام نزدیک او شد سنگ را جاب ا کرد پای خرگوش اسیب دیده بود ارام او را ورداشت و ب سمت رودخانع رفت کمی اب روی پای خرگوش ریخت تا خون پاهایش را پاک کند بعد هم دست را نوازش بار روی پایش کشید دستش را برداشت خرگوش با خوشحالی بلند شد و جهشی کرد روی پاهایش نشست. ساندر نگاهی ب اب انداخت و دستش را نوازش بار روی کمر خرگوش کشید انقدر اینکار را تکرار کرد تا خرگوش خوابش برد.
-خوابید
ساندر بدون برگشت سرش را تکان داد. صاحب صدای زنانه را خوب میشناخت دخترک لوسی بود ک چندی پیش در اتاقش عریان بود.
-ساندر من من تو رو دوست دارم. میدونم کارم درست نبوده ولی منو ببخش لطفا
دستش را ب طرف سنگی کوچک برد و پرتاب کرد. دوباره سنگی بزرگنر برداشت و دوباره پرتاب کرد هر دو سنگ را ب یک سو پرتاب کرد. ساندو نگاهش را از اب گرفت و ب خرگوش دوخت پوست سفید خرگوش او را یاد لباسی ک سینره را در ان دیده بود در خوابش می انداخت.
آلوینا باز هم سنگی برداشت و پرتاب کرد انقدر این کار را تکرار کرد و رفته رفته سنگ ها را بزرگتر کرد ک اخرین سنگی ک برداشت بی اندازه بزرگ بود و نتوانست ان را با دست بردار با استفاده از قدرتش ورداشت و پرت کرد قطرات ک نه ولی میتوان گفت مثل سطلی اب روی صورت ساندر ریخت. دخترک ناراحت شد و ارام ب سمت ساندر رفت روی زانو اش نشست دست در جیبش برد و دستمالی برداشت و خواست صورت ساندر را پاک کند اما ساندر صورتش را عقب برد. ناگهان از میان اب موجودی…….

امیدوارم خوشتون امده باشه ♡منتظر نظراتتون هستم.ببخشیددیر شد شرمنده🙃♡♡

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش آرا 0

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (1)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…
IMG 20240424 143525 898

دانلود رمان هوادار حوا به صورت pdf کامل از فاطمه زارعی 4.2 (5)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   درباره دختری نا زپروده است ‌ک نقاش ماهری هم هست و کارگاه خودش رو داره و بعد مدتی تصمیم گرفته واسه اولین‌بار نمایشگاه برپا کنه و تابلوهاشو بفروشه ک تو نمایشگاه سر یک تابلو بین دو مرد گیر میکنه و ….      
IMG ۲۰۲۴۰۴۲۰ ۲۰۲۵۳۵

دانلود رمان نیل به صورت pdf کامل از فاطمه خاوریان ( سایه ) 2.7 (3)

1 دیدگاه
    خلاصه رمان:     بهرام نامی در حالی که داره برای آخرین نفساش با سرطان میجنگه به دنبال حلالیت دانیار مشرقی میگرده دانیاری که با ندونم کاری بهرام نامی پدر نیلا عشق و همسر آینده اش پدر و مادرشو از دست داده و بعد نیلا رو هم رونده…
IMG ۲۰۲۳۱۱۲۱ ۱۵۳۱۴۲

دانلود رمان کوچه عطرآگین خیالت به صورت pdf کامل از رویا احمدیان 5 (4)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان : صورتش غرقِ عرق شده و نفسهای دخترک که به لاله‌ی گوشش می‌خورد، موجب شد با ترس لب بزند. – برگشتی! دستهای یخ زده و کوچکِ آیه گردن خاویر را گرفت. از گردنِ مرد خودش را آویزانش کرد. – برگشتم… برگشتم چون دلم برات تنگ…
رمان شولای برفی به صورت pdf کامل از لیلا مرادی

رمان شولای برفی به صورت pdf کامل از لیلا مرادی 4.1 (9)

7 دیدگاه
خلاصه رمان شولای برفی : سرد شد، شبیه به جسم یخ زده‌‌ که وسط چله‌ی زمستان هیچ آتشی گرمش نمی‌کرد. رفتن آن مرد مثل آخرین برگ پاییزی بود که از درخت جدا شد و او را و عریان در میان باد و بوران فصل خزان تنها گذاشت. شولای برفی، روایت‌گر…
اشتراک در
اطلاع از
guest

9 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
MMM
MMM
1 سال قبل

رمان دیگه ای هم درباره خون اشام و گرگینه ها مینویسی ؟

MMM
MMM
1 سال قبل

پارت ۱ باید از کجا بیارم ؟

مهسا
1 سال قبل

یا ابلفضل

مهسا
پاسخ به  Yalda. post
1 سال قبل

بلههه زیاد از حد جبران شد👌🏻😂

دسته‌ها

9
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x