خدمتکار عمارت درد پارت 7

4
(7)

 

 

فرهاد: شک دارم اصن فارسی میفهمی یانه؟! چند بار گفتم دخالت نکن

 

آسانسور متوقف شد مستقیم رفتیم تو اتاقی که چند قدم فاصله داشت

 

فقط بهم نگاه می کردیم که فرهاد رفت تو آشپز خونه

 

منم با صدای بلند داد زدم گفتم چرا نمیزاری کاری کنم؟!

 

اومد رو مبل نشست و همین طور نگاه زمین می کرد

 

+ چرا نمیگی متین چی گفت؟!

دلم هراز راه رفت

منم آدمم بفهمم چیشده

 

فرهاد: با متین حرف زدم فردا قرار گذاشتیم

کوروش ام هست ولی اون طور که فکر میکنی نیست

 

+ یعنی چی؟!

 

فرهاد: یعنی هیچی فردا همه چیز مشخص میشه

با چشمای خودت میبینی

منم بیشتر این چیزی نمیدونم

فقط بهم گفت کوروش اون آدم سابق نیست

 

از سرجاش بلند شد که بره و من سر جام خشکم زده بودو توی دنیایی پر از سوال بودم

 

فرهاد: برو تو اتاق استراحت کن و اصن از اتاق در نیا

آفتابی نشو

متین نمیدونه اینجایی بفهمه

دیگه نمیتونم کاری انجام بدم

اینم شماره و گوشی فقط به من و خانمی که برات سرویس میاره در ارتباطی

 

با شنیدن صدای در فهمیدم فرهاد رفته

رو مبل نشستم و همین طور به یه جا خیره شده بودم

 

دیگه مغزم نمیکشید کی داره چیکار میکنه یا دورو برم چه خبره؟!

به کی اعتماد کنم به کی اعتماد نکنم؟!

 

حس کردم یکی داره تکونم میده

 

_ مارال خانم

 

به فکر افتاد کسی تو اتاق نیست و این صدای کیه از جا پریدم

 

این خانم کی بود تو اتاق؟!

یادم اومد که فرهاد گفته بود یه خانم سرویس میاره

 

_ ببخشید نمیخواستم بترسونمتون

 

+ مشکلی نیست

 

_ من چند بار در زدم زنگ زدم جوابی ندادین به آقا فرهاد گفتم که جوابی نمیدین نگران شدن ایشونم گفتن که کارت رو کجا گذاشتن منم داخل شدم

 

+ من حالم خوب نبود قرص خورده بودم

صدایی نشنیدم

 

برام یه بسته آورد مشخص بود غذا بود

از پنجره یه نگاه به بیرون کردم شب شده بود و ساعت تقریباً حدود ده بود

 

_ بفرمایید خانم

 

+ میل ندارم تو بخور

 

_ اما…

 

حرف شو قطع کردم نزاشتم ادامه بده

 

+ اما نداره اگه گشنته بخور

و کاری نداری میتونی بری…

 

_ خانم آقا فرهاد گفتن تنهاتون نزارم دیگه

 

یه نفس عمیق کشیدم واقعن آقا فرهاد داشت تو مغزم رژه میرفت

 

+ عزیزم نیازی نیست باشی کار داشتم صدات میکنم

 

_ ولی وظیفه ام اینه کنارتون باشم حتی نیازی نداشته باشین

 

تو دلم داشتم فش فرهاد میدادم با این نیرو گرفتنش

 

+ مگه شما کارتون سرویس نیست؟!

 

_ نه من محافظم

 

 

باید میگرفتم فرهاد زیر در له می کردم این سرویس هتل نبوده

محافظ بوده

چرا فکر کرده من نیاز به محافظت دارم

 

یه نگاه بهش کردم  شبیه این نیروهای خارجی تو فیلما بود

موهاش بلوند

تیشرت و شلوار مشکی و البته بدون اسلحه بود

 

حوصله نداشتم بگم چرا اومدی و از کجا اومدی

 

+ بیا بشین غذا بخور هر کار میخوای انجام بده

 

یه سوال داشتم ازش چقدر خوب فارسی بلد بود باید می‌پرسیدم چطوری فارسیش خوبه

 

 

هر دو روبه رو هم نگاه هم می کردیم

 

+ اسم چیه؟!

 

_ روناس

 

+ چه خوشگل مثل خودت

 

_ شماهم خوشگلین مارال خانم

 

+ نیازی نیست بگی خانم همون مارال صدام کن بهتره

 

_ مارال خان.. مارال چرا غذا نمیخوری یه ساعت دیگه وقت قرصته

 

+ تو اینو از کجا میدونی؟! کی گفته بهت؟!

 

_ آقا فرهاد

 

+ رسماً پرستار استخدام کرده

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4 / 5. شمارش آرا 7

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240503 011134 326

دانلود رمان در رویای دژاوو به صورت pdf کامل از آزاده دریکوندی 3 (2)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان: دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی میشید و احساس می کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می شنوید و فکر می کنید قبلا شنیدید… فکر کنم…
IMG 20240425 105138 060

دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول 2.5 (4)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره    
IMG 20240425 105152 454 scaled

دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی 5 (2)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم،…
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (2)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…
IMG 20240424 143525 898

دانلود رمان هوادار حوا به صورت pdf کامل از فاطمه زارعی 4.3 (6)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   درباره دختری نا زپروده است ‌ک نقاش ماهری هم هست و کارگاه خودش رو داره و بعد مدتی تصمیم گرفته واسه اولین‌بار نمایشگاه برپا کنه و تابلوهاشو بفروشه ک تو نمایشگاه سر یک تابلو بین دو مرد گیر میکنه و ….      
اشتراک در
اطلاع از
guest

3 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
خواننده رمان
خواننده رمان
7 ماه قبل

سلام خدا رو شکر که بالاخره اومدین فرشته خانم لطفا از این به بعد براتون مهم باشه که رمانی که پارت گذاری میکنین خواننده ها منتظر ادامش هستن

دسته‌ها

3
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x