رمان دلارای پارت 151 - رمان دونی

 

ارسلان عصبی برگشت

بازویش را چنگ زد و بی رحمانه بالا کشیدش

حوله را دور بدن برهنه اش گرفت و سمت بیرون کشیدش

_ساکت باش دلی

دلارای هق هق کنان سمت اتاق آلپ ارسلان کشیده شد

_ارسلان ؟

ارسلان جوابش را نداد

مجبورش کرد روی تخت بنشیند و سمت کمد لباس های خودش رفت

دلارای دوباره نالید :

_آلپ ارسلان ؟

ارسلان پیراهن آبی رنگی از لباس های خودش بیرون کشید

زیر لب غرید :

_چیه ؟

_من نمیخوام بچم مثل ما باشه

ارسلان زمزمه کرد:

_کدوم بچه ؟

_شاید یک روزی بچه دار بشیم

_این اتفاق نمی‌افته

_اگر شد ….. من نمیخوام مثل ما باشه ارسلان

ارسلان سمتش برگشت :

_منم نمیخوام ، نه بچه رو نه بدبختیش رو !

دلارای وا رفته نگاهش کرد

به همین راحتی ؟

پیراهن را روی پایش پرتاب کرد

_بپوش ، هر وقت رو به راه شدی باید حرف بزنیم

دلارای مضطرب نگاهش کرد

_رو به راهم

ارسلان پوزخند زد :

_آره ، دستتو از دیوار نگیری پهن زمین میشی

دلارای نفسش را بیرون فرستاد

توان استرس و نگرانی جدید نداشت …..

_بگو ارسلان….. می‌خوام بشنوم

_تصمیمت چیه ؟

دلارای سر گردان لب زد:

_درباره چی ؟

_همه چی ، قرار نیست برگردی تو اون خونه جایی نداری اونجا

میدونی خودت مگه نه ؟

دلارای آرام زمزمه کرد :

_میدونم

_خب ؟

دلارای خیره حوله مرطوب شد

اینجاهم کسی او را نمی خواست ….

صدایش به سختی به گوش های ارسلان رسید :

_حالم بهتر بشه میرم

آلپ ارسلان پوزخند زد :

_کجا اون وقت ؟

دلارای سعی کرد محکم باشد

سعی کرد فراموش کند جنین این مرد در شکمش است و استراحت مطلق برایش تجویز شده

سعی کرد دست آتل بسته و بدن دردناکش را فراموش کند

سعی کرد برای یک بار هم که شده قوی باشد

_نمیدونم …. یک جایی پیدا می کنم

آلپ ارسلان با سرگرمی نگاهش کرد

چند وقتی میشد این احساس را فراموش کرده بود

دخترک دیگر مثل روزهای اول شاداب نبود

قبل تر ها رابطه شان فرق داشت

بیشتر سرگرمش می کرد

دردسر هایش کمتر بود ….

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.5 / 5. شمارش آرا 2

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان جوزا جلد دوم به صورت pdf کامل از میم بهار لویی

  خلاصه رمان:     برای بار چندم، نگاهم توی سالن نیمه تاریک برای زدن رد حاجی فتحی و آدمهایش چرخید، اما انگار همهی افراد حاضر در جلسه شکل و شمایل یکجور داشتند! از اینجا که نشسته بودم، فقط یک مشت پسِ سر معلوم بود و بس! کلافه بودم و صدای تیز شهردار جدید منطقه، مثل دارکوب روی مغزم منقار

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان زروان pdf از م _ مطلق

  خلاصه رمان:     نازگل دختر زحمت کشی ای که باید خرج خواهراشو و مادرشو بده و میره خونه ی مردی به اسم طاها فرداد برای پرستاری بچه هاش که اتفاق هایی براش میافته… به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 1 / 5. شمارش آرا 1

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان عاشک از الهام فتحی

    خلاصه رمان:     عاشک…. تقابل دو دین، دو فرهنگ، دو کشور، دو عرف، دو تفاوت، دو شخصیت و دو تا از خیلی چیزها که قراره منجر به ……..   عاشک، فارسی شده ی کلمه ی ترکی استانبولی aşk و به معنای عشق هست…در واقع می تونیم اسم رمان رو عشق هم بخونیم…     به این رمان

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دلبر مجازی به صورت pdf کامل از سوزان _ م

    خلاصه رمان:   تمنا یه دخترِ پاک ولی شیطون و لجباز که روزهاش با سرکار گذاشتنِ بقیه مخصوصا پسرا توی فضای مجازی می‌گذره. نوجوونی که غرق فضای مجازی شده و از دنیای حال فارغ.. حالا نتیجه‌ی این روند زندگی چی میشه؟ داشتن این همه دوست مجازی با زندگیش چیکار میکنه؟! اعتماد هایی که کرده جوابش چیه؟! دو نفر

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان روزگار جوانی

    خلاصه رمان :   _وایسا وایسا، تا گفتم بریز. پونه: بخدا سه میشه، من گردن نمیگیرم، چوب خطم پره. _زر نزن دیگه، نهایتش فهمیدن میندازی گردن عاطی. عاطفه: من چرا؟ _غیر تو، از این کلاس کی تا حالا دفتر نرفته؟ مثل گربه ی شرک نگاهش کردم تا نه نیاره. _جون رز عاطییی! ببین من حال این رو نگرفتم

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان تبسم تلخ

    خلاصه رمان :       تبسم شش سال بعد از ازدواجش با حسام، متوجه خیانت حسام می شه. همسر جدید حسام بارداره و به زودی حسام قراره پدر بشه، در حالی که پزشکا آب پاکی رو رو دست تبسم ریختن و اون از بچه دار شدن کاملا نا امید شده. تبسم با فهمیدن این موضوع از حسام

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
106 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Maedeh
Maedeh
2 سال قبل

فاطمه جان میشه خواهش کنم اسم کانال خود نویسنده رو بدی …؟ممنون میشم ازت عشقم

سپیده
سپیده
2 سال قبل

بله ندا جان درست میگن
اگه مثل ادم نیاید مجبور میشیم با زور کارمون رو پیش ببریم
از من گفتم بود

Maedeh
Maedeh
2 سال قبل
پاسخ به  سپیده

😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️حیف کارم پیشتون گیره حیف🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️

سپیده
سپیده
2 سال قبل
پاسخ به  Maedeh

😂😂😂

Maedeh
Maedeh
2 سال قبل
پاسخ به  سپیده

چخه😐😂

neda
neda
2 سال قبل

سلام بچه های رمان دلارای..😂
شنیدم بیشترین رکوردکامنت تو رمان رو اینجا زدین
تبریک تبریک…
حالا میشه بیاین چت روم باهم آشنا شیم،
اونجا درباره این ارسلان آبی بپوش حرف بزنیم..
هرکی هرچی دوس داره در مورد پیشنهادم نظرشو بگه
من انتقاد پذیرم،
فقط با دمپایی افتادم دنبالتون نگین نگفتاااا 😂

Maedeh
Maedeh
2 سال قبل
پاسخ به  neda

انتقاد پذیر کی بودی تو😂📿

سپیده
سپیده
2 سال قبل

سلام بروبچ!
فاطی بهم گفت همین الان میرید چت روم وگرنه دیگه رمان دلارای پارت گذاری نمیشه
هر کی ک میخواد رمان دلارای پارت گذاری بشه و بدونه ادامش چیه بیاد چت روم(♡

neda
neda
2 سال قبل
پاسخ به  سپیده

راست میگ
من شاهد

Maedeh
Maedeh
2 سال قبل
پاسخ به  neda

خب توی شاهد…بگو ببینم چطوری بیام.؟😕🖖📿

Maedeh
Maedeh
2 سال قبل
پاسخ به  سپیده

چطوری😕من بلد نیسم

سپیده
سپیده
2 سال قبل
پاسخ به  Maedeh

توی دسته ها
اونجا ک نوشته دسته ها برو
بزن چت روم
آخرین چت روم ک یه قلب سبز کنارشه
اونه بزن روش بیا پیش ما🌹🌹

Maedeh
Maedeh
2 سال قبل
پاسخ به  سپیده

دسته ها؟کوجا هس

Maedeh
Maedeh
2 سال قبل

فاطمه جان اگر میشه‌‌….
پارت۱۵۲رو هم بزار دق نده ادموو

Maedeh
Maedeh
2 سال قبل

الان بزااار😂📿😕❤️

Maedeh
Maedeh
2 سال قبل

خانوما
من مطمعنممممم ارسلان تو دوپارت آینده وحشی میشه😂📿تغبلله

آخرین ویرایش 2 سال قبل توسط Maedeh
مهشید
مهشید
2 سال قبل

اگ ب من باشه هر دوتاشونو قتل عام میکنم ولی اول نویسنده رو

خداوندا یکی از یکی کصخل ترن ارسلان و دلارای
ووویی میخام بکشمشون

neda
neda
2 سال قبل
پاسخ به  مهشید

عاقت میکنم ای فرزند… 😂
شیر گاوی ک بهت دادم رو حلالت نمیکنم..

Maedeh
Maedeh
2 سال قبل
پاسخ به  neda

گاو؟😂😂😂😂😂 ماشاالله

neda
neda
2 سال قبل
پاسخ به  Maedeh

😁 😁 😁
پاستوریزه دادیم دیگ

مهشید
مهشید
2 سال قبل
پاسخ به  neda

مامانی دلت میاددد

یکی
یکی
2 سال قبل

جدی یه نگاه به این رمان کوفتی بندازین ۱۵۱ پارت شده هنوز اوله بسم الله ست

Maedeh
Maedeh
2 سال قبل
پاسخ به  یکی

😂📿

Fatemehهمونhelmaسابق:/
Fatemehهمونhelmaسابق:/
2 سال قبل

میگما الان دلارای بگه حاملس دوباره که از ارسلان کتک میخوره کلا سَقط میشه🤣🤣🤣🤣🤣

Maedeh
Maedeh
2 سال قبل

تو چرا بیداری؟ساعت نوه سی😂🤣🤣🤣🤣من مغزم کار نمیکنه الان😂

Tamana
Tamana
2 سال قبل

اه بمیر دلارای 😐

خب میمیریییی بگی حامله اییییی😑😬😬😬

بچهاااا فک کنم ارسلان استقلالیه😶😂😂
همش آبی آبی آبی😐🤣🤣

تا اکتشافات بعدی شمارا ب خدا می سپارمممم😎

Maedeh
Maedeh
2 سال قبل
پاسخ به  Tamana

🤣🤒اره

rasta m
rasta m
2 سال قبل

لطفا واسه نوشتن رمان اگه میشه کمک کنید

سپیده
سپیده
2 سال قبل
پاسخ به  rasta m

رمان چی؟

سپیده
سپیده
2 سال قبل
پاسخ به  rasta m

میشه بیشتر توضیح بدی؟

rasta m
rasta m
2 سال قبل

سلام لطفا میشه واسه نوشتن رمانم بهم کنید چون هرکاری میکنم نمی تونم درخواستی چیزی بدم و نمی دونم کجا باید بنویسمش

Maedeh
Maedeh
2 سال قبل
پاسخ به  rasta m

چه درخواستی گلم متوجه نشدم

D♡nya
2 سال قبل

من اهل مسخره کردن دیگران نیستم ولی خود نویسنده آدم و وادار می‌کنه ، یعنی این حجم از طولانی بودن پارت داره من میکشه ،
یکی نیس بگه خبر مرگ یزدان و آونگ و ارسلان اگه زیاد پارت بذاری آسمون میاد زمین ؟؟ یا از توی نویسنده کم میشه؟

آخرین ویرایش 2 سال قبل توسط D♡nya
Maedeh
Maedeh
2 سال قبل
پاسخ به  D♡nya

نویسنده خودش نیست…
از یه کانالی برمیدارند
ولی تنها چیزی که نمی‌فهمم اینه که یارو تمام..پارتارو گذاشته
چرا کامل نمیزارع
اینجوری رمان زود ترم تموم میشه خودش اسیر نمیشه
😂

آخرین ویرایش 2 سال قبل توسط Maedeh
سپیده
سپیده
2 سال قبل
پاسخ به  Maedeh

ن تمام پارتا رو هنوز نذاشته

Maedeh
Maedeh
2 سال قبل
پاسخ به  سپیده

عه؟خب تا اونجایی که گذاشته رو بزاره

الی
الی
2 سال قبل
پاسخ به  Maedeh

عزیز من یکاری کن
بگو منبعشو خودمون بریم بخونیم توهم زیادی به زحمت نیفتی😂

هیچکی
2 سال قبل

جدا نگران نویسندمونم بااین حجم از پارتای طولانیش

سالمی عزیز؟😉🌝

Sana:)
Sana:)
2 سال قبل

بچها بیاین دعا کنیم اون حوله بی صاحابی ک دور تن دلی پیچوند ابی رنگ نباشه😂😂😂

Maedeh
Maedeh
2 سال قبل
پاسخ به  Sana:)

🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
منم فکرکردم میگی یه وقت باز نشه🤣🤣🤣🤣🤣

سپیده
سپیده
2 سال قبل
پاسخ به  Maedeh

منحرفااا😂😂😂

Maedeh
Maedeh
2 سال قبل
پاسخ به  سپیده

چاکرم😂🖖

Sana:)
Sana:)
2 سال قبل
پاسخ به  Maedeh

نه دیه اون بستگی به منو تو نداره
بستگی به ارسلان جون داره😂😂😂

Maedeh
Maedeh
2 سال قبل
پاسخ به  Sana:)

عه!ن دیگه نویسنده😂من خودم رمانمو تا نصفه نوشتم…تا اون نصفه دختره حامله نشده خیلیه😂🖖

Sana:)
Sana:)
2 سال قبل
پاسخ به  Maedeh

حله😂😂

Maedeh
Maedeh
2 سال قبل
پاسخ به  Sana:)

🙂الاهو اکبر منحرف شدن مغزم رفت سمت یه چیز دیگس🤣🤣🤣🤣

Maedeh
Maedeh
2 سال قبل

یکی کمد ارسلان رو چک کنه همش ابیه؟

Maedeh
Maedeh
2 سال قبل

وااای یعنی مردم با این کامنتا….

Maedeh
Maedeh
2 سال قبل

بگووو د بگو دیگه تا نیومدم…..

نیلی رحیمی
نیلی رحیمی
2 سال قبل

خیلی دلم واسه این دلی ننه مرده بیکس کارمیسوزه اگه کسی آدرسشوداره بگه بیادخونه مابچشم باهم بزرگ میکنیم بشه بلای جون ارسلان مثل خودش که الان بلای جون باباشه ااااای خوب میشه یه توله بشه مثل خودش انتقام دلیو ازش بگیره😁😁☺☺😂😂😙😗😘

یه انسان عادی
یه انسان عادی
2 سال قبل
پاسخ به  نیلی رحیمی

فقط هرکاری میکنی آبی بارش نیار ، نزار لباس آبی بپوشه

Maedeh
Maedeh
2 سال قبل

دیگه از ابی بدم میاد😂🍯

یکی
یکی
2 سال قبل

وای خب بگو دیگه دختره‌ی احمق بهش بگوو اه

دسته‌ها
106
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x