رمان رسپینا پارت 64

0
(0)

 

اما محض اطمینان به رادان اس ام اس دادم و گفتم که هتل گرفتم و آدرس هتل رو هم براش فرستادم
آرام رفت سمت چمدونم
_لپتاپتو گذاشتم تو این ، تا آرایشتو بشوری و لباساتو عوض کنی و ناهار سفارش بدی منم یکی از فیلمارو انتخاب میکنم باهم ببینیم
_باشه، فقط کمدی باشه
_حله چشاته
با خنده شوینده پوستیمو برداشتم آرایشمو شستم ، لباسامو با تاپ و شرتک عوض کردم و موهام شل بافتم و رفتم پیش آرام
دوتایی لم دادیم رو تخت دونفره و لپتاپو وسط گذاشتیم ، ناهار هم رسید ، هم ناهار خوردیم هم مشغول فیلم بودیم یه جاهاییش انقدر خودمون مسخره بازی دراورده بودیم از خنده دل درد گرفته بودیم ، با تموم شدن فیلم نفس عمیق کشیدم
_فکم و شکنم درد میکنه از خنده ، وای
آرام وضعش بدتر از من بود ، ساعت ۵ غروب بود و من دلم دوباره خوابیدن میخواست اما اینطور شب خوابم نمیبرد و درنهایت قید خوابیدنو زدم ، اما آرام به قدری خسته بود که خوابش برده بود آروم بلند شدم رفتم سمت گوشیم و به آراد پیام دادم
_سلام خوبی ؟ ببخشید مزاحم میشم ، خواستم ببینم برای بوتیکاتون فروشنده نیاز ندارید ؟ تا آخر شهریور میتونم تمام وقت بیام
گوشیو گذاشتم کنار و تا اون بخواد پیاممو ببینه و جواب بده ، یه برگه برداشتم و نشستم به نوشتن ، اینکه اگه پیشنهاد رادان رو قبول کنم چی خوبه… چی بد .
نمیخواستم از روی احساس پیش برم فعلا عقل موجه تر بود
هرجور نگاه میکردم به سودم بود ، من ترسیده بودم از امیر ، به خصوص که الان بیشتر از من عصبیه و قطعا تلافی میکنه ، به جایی نیاز دارم که امنیت زیادی داشته باشه و قطعا اون ساختمون ایده خوبی بود ، حتی اگه چیزی میشد میتونستم خودمو به رادان برسونم
اما از یه طرف نمیخواستم انقدر دیگه صمیمی باشم که صبح تا شب پیش هم باشیم ، نمیخواستم وصل شم به زندگیش ، چون تا جایی که اطلاع داشتم با خانوادش زندگی میکرد و اگه میرفتم اونجا سعی میکرد بیاد خونه مجردیش و میشدم علت دوریش از خانوادش و این گزینه بد بود ، میتونستم باهاش حرف بزنم همونجا بمونه ، همینکه امنیت داشت کافی بود .
من برای خرید خونه قبلی هم پیش قدم شدم اما با هر بار دیدن یه خونه و نگاه کثیف فروشنده یا بنگاهی منو زجر میداد ، شاید حرفی چیزی نمیگفتن اما تا زمانی که میخواستی با فروشنده قرارداد ببندی نگاهشون عصبی میکرد آدمو زجر میداد و من زود از کوره در میرفتم ، الان که پولم به خرید خونه نمی‌رسید و قرار بود بشه صاحب خونه و من مستاجر ، من باید کلی میگشتم تا شاید صاحب خونه خوب با خونه خوب و امکانات خوب و منطقه خوب و امنیت خوب پیدا میکردم و این همه آپشن پیدا کردنش سخت بود و طولانی و من نمیتونستم پولی که دارم رو خرج هتل و خورد و خوراکم تو هتل کنم .
اینم یه مشکل بزرگ بود

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش آرا 0

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240508 142226 973 scaled

دانلود رمان میراث هوس به صورت pdf کامل از مهین عبدی 3.4 (5)

بدون دیدگاه
          خلاصه رمان:     تصمیمم را گرفته بودم! پشتش ایستادم و دستانم دور سینه‌های برجسته و عضلانیِ مردانه‌اش قلاب شد. انگشتانم سینه‌هایش را لمس کردند و یک طرف صورتم را میان دو کتفش گذاشتم! بازی را شروع کرده بودم! خیلی وقت پیش! از همان موقع…
IMG 20240425 105233 896 scaled

دانلود رمان سس خردل جلد دوم به صورت pdf کامل از فاطمه مهراد 3.7 (3)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان :   ناز دختر شر و شیطونی که با امیرحافط زند بزرگ ترین بوکسور جهان ازدواج میکنه اما با خیانتی که از امیرحافظ میبینه ، ازش جدا میشه . با نابود شدن زندگی ناز ، فکر انتقام توی وجود ناز شعله میکشه ، این…
IMG 20240503 011134 326

دانلود رمان در رویای دژاوو به صورت pdf کامل از آزاده دریکوندی 3.3 (4)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان: دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی میشید و احساس می کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می شنوید و فکر می کنید قبلا شنیدید… فکر کنم…
IMG 20240425 105138 060

دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول 2.3 (6)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره    
IMG 20240425 105152 454 scaled

دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی 4.6 (5)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم،…
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (2)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

2 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
مانلی
مانلی
1 سال قبل

سایت تغییر کرد باز😂😑

سوگل
سوگل
پاسخ به  مانلی
1 سال قبل

😒😂

دسته‌ها

2
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x