رمان عشق با چاشنی خطر پارت 12

2
(1)

 
قیافش خیلی توهم بود آخرشم من نفهمیدم این کجاش درد میکنه که دستش رفت روی پهلوی چپش هههی اون شبم پسر موتوریه پهلوی چپش چاقو خورد نکنه اون پسره اشکان بوده. نه بابا اشکان کجا اون پسره که یه تنه حریف چهار تا آدم بود کجا این اشکان همش سرش تو کتاب و نقشه کشیدن بوده اما باید مطمئن میشدم
_پهلوت درد میکنه
اشکان اخماش غلیظ تر شد:نه
پوزخندی زدم:پس چرا دستت و گذاشتی رو پهلوت
اشکان دستشو از روی پهلوش برداشت
اشکان:به شما ربطی نداره در ضمن چرا همراه بقیه نرفتید بیرون؟
پسره ی بیشعور چطور جوابمو داد همشم که رسمی حرف میزنه ایششششش. بعدم بلند شد رفت سمت میزشو دو تا مسکن بدون آب خورد همین جوری داشتم بهش نگاه میکردم ببینم چیکار میکنه که
اشکان:نگفتید؟
_ها
اشکان:چرا نرفتید بیرون؟
_آهان مامانت گفت بمونم پیش جنابالی آرومت کنم
اشکان:من نیازی به شما ندارم برید بیرون
_منم علاقه ای به موندن پیش تو ندارم ولی انگاری باید دیگه کم کم نقشه مونو عملی کنیم نه؟
اشکان که انگار تازه حرف های خودش یادش اومد سرشو تکون دادو راه افتاد
اشکان:خیلوخب بریم
_الان آرومی دیه
بیشعور بدون جواب دادن رفت بیرون منم دنبالش. همه تو آشپزخونه سر میز نشسته بودن منتظر ما و داریوش و دریا هم کنار هم بودن انگاری آشتی کرده بودن داریوش تا اشکان و دید بلند شد
داریوش:من از دریا معذرت خواستم دریا هم بخشیدم تو هم ببخش داداش
اشکان:من داداش تو نیستم حالا حالاهام دلم با تو صاف نمیشه. من و بابام تا حالا از گل نازکتر بهش نگفتیم بعد توی تازه به دوران رسیده روش دست بلند کردی. گمشووو کنار
داریوش:داداش غلط کردم دیگه تکرار نمیشه
اشکان:برو کنار گفتمممم
با کنار رفتن داریوش خودش کنار دریا نشست
و صندلی بغلشم کشیدو به من اشاره کرد که بشینم. منم رفتم کنارش نشستم که داریوش صندلی بغلی من نشست
اشکان:چی میخوری آرام
جون رسمی حرف نزد
_لازانیا
برام لازانیا گذاشت بعدشم برای خودش بقیه هم مشغول شدن. همه ناهارمونو خوردیم که اشکان تو تمام ظرف های اضافی که شسته بودن و کسی توشون چیزی نخورده بودن و کثیف کرد همه هم از این کارش تعجب کرده بودن
دریا:چته اشکان چرا همچین میکنی
اشکان:هیسسس
دریا:حالا که این کارو کردی باید خودت همه شو بشوری
اوهو اشکان با این همه ابهت ظرف بشوره چه شود
اشکان:فعلا ظرفارو جمع کن بزار تو ظرف شور
علی آقا:واقعا دیدنیه اشکان ظرف بشوره زود باش دریا
دریا بلند شد که ظرف هارو جمع کنه که منم بلند شدم و بهش کمک کردم بقیه هم همونجا نشستن انگاری همه می خواستن ظرف شستن اشکان و ببینند. ظرف ها رو گذاشتیم تو ظرف شویی که اشکان با چیزی که گفت بادم خوابید

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 2 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240508 142226 973 scaled

دانلود رمان میراث هوس به صورت pdf کامل از مهین عبدی 3.8 (9)

بدون دیدگاه
          خلاصه رمان:     تصمیمم را گرفته بودم! پشتش ایستادم و دستانم دور سینه‌های برجسته و عضلانیِ مردانه‌اش قلاب شد. انگشتانم سینه‌هایش را لمس کردند و یک طرف صورتم را میان دو کتفش گذاشتم! بازی را شروع کرده بودم! خیلی وقت پیش! از همان موقع…
IMG 20240425 105233 896 scaled

دانلود رمان سس خردل جلد دوم به صورت pdf کامل از فاطمه مهراد 3.7 (3)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان :   ناز دختر شر و شیطونی که با امیرحافط زند بزرگ ترین بوکسور جهان ازدواج میکنه اما با خیانتی که از امیرحافظ میبینه ، ازش جدا میشه . با نابود شدن زندگی ناز ، فکر انتقام توی وجود ناز شعله میکشه ، این…
IMG 20240503 011134 326

دانلود رمان در رویای دژاوو به صورت pdf کامل از آزاده دریکوندی 3.6 (5)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان: دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی میشید و احساس می کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می شنوید و فکر می کنید قبلا شنیدید… فکر کنم…
IMG 20240425 105138 060

دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول 2.3 (6)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره    
IMG 20240425 105152 454 scaled

دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی 4.6 (5)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم،…
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (2)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

10 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Nahar
Nahar
1 سال قبل

وای خدا میخواد بده ارام بشوره😂😂😂😂

سپیده Sepideh
سپیده Sepideh
1 سال قبل

فکر کنم ظرفا رو میخاد بده ب داریوش بشوره یا بده ب آرام

فاطمه
فاطمه
پاسخ به  سپیده Sepideh
1 سال قبل

به احتمال زیاد میخواد بده داریوش بشوره

M.h
M.h
1 سال قبل

پارت هات خیلی کم شده نویسنده.
فاطمه بهش بگوووووو

M.h
M.h
1 سال قبل

اشکان ظرف بشوره چه شود🤣🤣🤣

M.h
M.h
1 سال قبل

بچه ها دقت کنید حالا که یکمی از طنزش کم شده نظر ها هم چقدر کم شده

زهره
زهره
1 سال قبل

وایییییییی خدا

ینی چرا اشکان با موتور اومد آرام رو نجات داد

چه شود میخواد ظرف بشوره 😁🤭

M.h
M.h
پاسخ به  زهره
1 سال قبل

معلوم نی؟؟؟؟؟؟؟

mahsa
پاسخ به  M.h
1 سال قبل

نه نی

M.h
M.h
پاسخ به  mahsa
1 سال قبل

برا منم معلوم نی😁😁😁

دسته‌ها

10
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x