رمان عشق با چاشنی خطر پارت 26

5
(1)

 
منم سریع نشستم و ماشینو روشن کردم و بعد از تو پارکینگ بیرون اومدم و این دفعه با احتاط بیشتری رانندگی میکردم سمت نزدیک ترین بیمارستان. هیچ صدایی از اشکی نمیومدم ترسیدم بیهوش شده باشه که صداش زدم
_اشکی
اشکی:هوم؟
_باهام حرف بزن بزار مطمئن باشم که حالت خوبه
اشکی:چرا…..این…..قدر به…بهم اعتماد…داری؟
خدا لعنتت کنه کیان که مسئول همه ی این اتفاقات تویی اخه این چه کاری بود که تو کردی آدم به این مغروری حالا حتی نمیتونه درست حرف بزنه.
_منکه بهت اعتماد ندارم
اشکی:پس…چر….را با…….حرف..‌هایی که….بهت….ز….دم….باز….زم…بلند…شدی…او…اومدی…خو…نم؟
_تو زخمی بودی پس نمیتونستی باهام کاری داشته باشی
اشکی:و….ولی می…..تونس..‌تم…به یکی….ب…گم..بیاد…اونج…جا….دخلت…تو…بیاره
_پسری که زنای دیگه را ناموس خودش میدونه و مواظبه دیگران غلط اضافی نکنند خودشم چنین کارایی رو نمیکنه درست نمیگم؟
اشکی:اوهوم.خب….چر..را…سو…وار..آسان..سور…نشدی؟
_نمیتونم
اشکی:چر…را؟
_وقتی هشت سالم بود رفتم خونه عسل اینا. خونه عسل آپارتمانیه و آسانسور داشتن و منم اون روز تنها رفته بودم خونه شون و وقتی که رفتم تو آسانسور. آسانسور خراب شد و من چند ساعت اون تو بودم و در آخرم بیهوش شدم و وقتی که بهوش اومدم تو بیمارستان بودم ولی از اون روز دیگه هیچ وقت نتونستم برم تو آسانسور یا فضاهای بسته
از اشکی صداهی در نیومد که دوباره صداش زدم
_اشکی؟
اشکی:هوم؟
همین که هنوز بیدار بود خوب بود دیگه نزدیک های بیمارستان بودیم
_رسیدیم
هیچ نگفت
_اشکی؟
بازم صدایی ازش در نیومد
_اشکی اشکاااااااااااااااان
اما بازم هیچی با سرعت بیشتری روندم و سریع داخل حیاط بیمارستان شدم و بعد خاموش کردن ماشین دوییدم تو بیمارستان و با جیغ بقیه رو خبر کردم که چند تا دکتر و پرستار که با برانکارد اومدن سمتم که منم بردمشون پیش ماشین. من هر وقت استرس میگرفتم حالم خیلی بد میشد و الان اینقدر استرس گرفته بودم که دیگه متوجه ی اتفاقای دورو برم نبودم و فقط دنبالشون میرفتم

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
InShot ۲۰۲۳۰۶۲۶ ۱۱۰۶۰۷۴۴۳

دانلود رمان کنعان pdf از دریا دلنواز 0 (0)

2 دیدگاه
  خلاصه رمان:       داستان دختری 24 ساله که طراح کاشی است و با پدر خوانده اش تنها زندگی می کند و در پی کار سرانجام در کارخانه تولید کاشی کنعان استخدام می شود و با فرهام زند، طراح دیگر کارخانه همکار و …
InShot ۲۰۲۳۰۵۱۸ ۱۷۴۷۲۵۸۴۲

دانلود رمان نقطه سر خط pdf از gandom_m 0 (0)

2 دیدگاه
  خلاصه رمان :       زندگیم را یک هدیه می دانم و هیچ قصدی برای تلف کردنش ندارم هیچگاه نمی دانی آنچه بعدا بر سرت خواهد آمد چیست… ولی کم کم یاد خواهی گرفت که با زندگی همانطور که پیش می آید روبرو شوی. یاد می گیری هر…
InShot ۲۰۲۳۰۶۰۸ ۱۱۲۶۴۰۲۰۲

دانلود رمان سرپناه pdf از دریا دلنواز 0 (0)

بدون دیدگاه
خلاصه رمان :       مهشیددختری که توسط دوست پسرش دایان وبه دستورهمایون برادرش معتادمیشه آوید پسری که به خاطراعتیادش باعث مرگ مادرش میشه وحالاسرنوشت این دونفروسرراه هم قرارمیده آویدبه طور اتفاقی توشبی که ویلاشو دراختیاردوستش قرارداده بامهشید دختری که نیمه های شب توی اتاق خواب پیداش میکنه درگیر…
InShot ۲۰۲۳۰۷۰۴ ۲۳۱۴۳۵۵۹۹

دانلود رمان حبس ابد pdf از دل آرا دشت بهشت و مهسا رمضانی 2.7 (3)

2 دیدگاه
  خلاصه رمان:     یادگار دختر پونزده ساله و عزیزدردونه‌ی بابا ناخواسته پاش به عمارت عطاخان باز شد اما نه به عنوان عروس. به عنوان خون‌بس… اما سرنوشت جوری به دلش راه اومد که شد عزیز اون خونه. یادگار برای همه دوست شد و دوست بود به جز توحید……
با مرد مغرور

رمان ازدواج با مرد مغرور 0 (0)

بدون دیدگاه
  دانلود رمان ازدواج با مرد مغرور خلاصه: دختر قصه ی ما که از کودکی والدینش را از دست داده به الجبار با مردی مغرور، ترشو و بد اخلاق در سن کم ازدواج می کند و مجبور به تحمل سختی های زیاد می شود.
دانلود رمان هوکاره pdf کامل از مهسا عادلی

دانلود رمان هوکاره pdf کامل از مهسا عادلی 3.7 (3)

بدون دیدگاه
    دانلود رمان هوکاره pdf کامل از مهسا عادلی خلاصه رمان: داستان درباره دو برادریست که به جبر روزگار، روزهایشان را جدا و به دور از هم سپری می‌کنند؛ آروکو در ایران و دیاکو در دبی! آروکو که عشق و علاقه او را به سمت هنر و عکاسی و…
InShot ۲۰۲۳۰۳۰۹ ۲۳۲۰۰۱۸۰۷

دانلود رمان آفرودیته pdf از زهرا ارجمندنیا 0 (0)

5 دیدگاه
  خلاصه رمان :     داستان در لوکیشن اسپانیاست. عشقی آتشین بین مرد ایرانی تبار و دختری اسپانیایی. آرون نیکزاد، مربی رشته ی تخصصی تیر و کمان، از تیم ملی ایران جدا شده و با مهاجرت به شهر بارسلون، مربی دختری به اسم دیانا می شود… دیانا یک دختر…
InShot ۲۰۲۳۰۱۳۰ ۲۲۱۱۵۱۴۱۸

دانلود رمان طور سینا pdf از الهام فتحی 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :         گیسو دختری که دو سال سخت و پر از ناراحتی رو گذرونده برای ادامه تحصیل از مشهد به تهران میاد..تا هم از فضای خونه فاصله بگیره و هم به نوعی خود حقیقی خودش و پیدا کنه…وجهی از شخصیتش که به خاطر…
InShot ۲۰۲۳۰۱۳۱ ۱۷۵۸۳۷۶۸۲

دانلود رمان همیشگی pdf از ستایش راد 0 (0)

4 دیدگاه
  خلاصه رمان :       در خیالم درد کشیدم و درد را تا جان و تنم چشیدم؛ درد خیانت، درد تنهایی، درد نبودنت. مرغ خیالم را به روزهای خوش فرستادم؛ آنجا که دختری جوان بودم؛ پر از ناز و پر از احساس. آنجایی که با هم عشق را…
اشتراک در
اطلاع از
guest

15 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
setareh amaneh
setareh amaneh
1 سال قبل

کم کم داره اع حالت طنز درمیاد🥺

setareh amaneh
setareh amaneh
1 سال قبل

❤💞❤عالیه❤💞❤

آراد
آراد
1 سال قبل

چقدر مفید

نیما
نیما
1 سال قبل

ولش هر چی فکر میکنم یادم نمیاد

نیما
نیما
1 سال قبل

و بقیه پیاما یادم نیس
و میشه اعضای جدید معرفی کنین
و اها نه یادم رف

نیما
نیما
1 سال قبل

و خواهر ارمیتا
مرسی زهرا هم دلش برا تو تنگ شده بود ولی خب نبودی حالا حالت چطوره خوبب

نیما
نیما
1 سال قبل

و نبودین تو گروه با بچه ها صوتی حرف زدیم با بعضیاشون از جمله خاله

نیما
نیما
1 سال قبل

و اتنا
اره ب حاضر زور دلبری گرفتم فرشته رو یکم باهم نساختیم ولی دلشو به دست اوردم در اخر😎قرار بعد محرم یه هفته بعدش عقد کنیم

نیما
نیما
1 سال قبل

اول اتاناز
هکر هکر نکنا حیوان شاخ دار بز منظورم بودا🤣و یادم نمیاد دیگه چی گفنی به قول اسما خدافز

نیما
نیما
1 سال قبل

پیاما خوندم گفتم جواب بدم اینجا چون چت روم جدیده

نیما
نیما
1 سال قبل

سلام مجدد به همه عزیزان

زهره
زهره
1 سال قبل

امیدوارم منظورت من نباشم چون کراش نیستم

M.h
M.h
1 سال قبل

اونایی که کراش زدید رو اشکی بیاین گریه کنین براش که در حال مرگه😁

Nahar
Nahar
پاسخ به  M.h
1 سال قبل

اشکان رفتارش جذب کننده نیس ب نظرم
من هم فقط بخاطر طنزیش میخونم😂

دسته‌ها

15
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x