رمان عشق با چاشنی خطر پارت 51

5
(2)

 
_ا…لو..و
عسل لب زد که آروم باشم
اشکی:چرا گوشیت خاموشه
_نمیدونم
من اصلا چند روز بود سمت گوشیم نرفته بودم و الانم تو خونه بود
اشکی:همین الان بلند شو برو خونه و آماده شو
_هنوز که خیلی مونده تا شب
اشکی:میگم برو خونه
زورگو
_باشه
قطع شد نه سلامی و نه خدافظی اونوقت این زنبور میگه بهت حس داره
با قطع شدن تماس آروم شدم
عسل:این بده خیلیم بده تو نباید اینقدر استرس داشته باشه شاید الان نفهمیده باشه ولی وقتی روبه رو بشین میفهمه که تو همه چیز یادت اومده
_میخواد بفهمه یا نفهمه من میخوام ازش بپرسم که چرا با این که میدونسته امیر کیه اما بهم هیچی نگفت
عسل:مگه دیوونه شدی
_آره دیوونه شدم
عسل خواست حرف بزنه که براش پی ام اومد و گوشیش دست من بود میخواست ازم بگیره که سریع بردمش عقب و پی ام رو باز کردم که از طرف رها بود
رها:دل را قرار نیست مگر در کنار تو
پ*ش*م*ام این رهای خودمونه همچین پی ام هایی میده؟
یکمی دیگه پی ام هاشونو خوندم که همش حرف های عاشقانه بود مدیونید که اگه فکر کنید این رها پسر نیست
یکی از پی ام هاش این بود
رها:تو جان منی و وداع جان آسان نیست تا خود فردا صبح بهت فکر میکنم
سرمو بلند کردم و به عسلی که داشت مظلوم نگام میکرد مشکوک گفتم:رها کیه؟
عسل:هان؟
مشکوک تر از قبل گفتم:رها کیه؟
عسل:رها رهاهه دیگه
_ممده؟
عسل خیلی سریع گفت:نه معلومه که نه
با این سرعت و حالت چشماش بهم ثابت شد که خودشه
_دوسش داری یا نه، مثل قبلی هاس
عسل:دوسش دارم
_واقعا؟
عسل:اوهوم
_پس امیدوارم پی ام هاتون از دوست دارم و عاشقتم برسه یه یک کیلو سیب زمینی پیاز بگیر بیا خونه😂
عسل:خیلی بیشعوری آرام
و این اولین باری بود که من خجالتو تو صورت این عسل دیدم انگار راست راستگی عاشق شده
_ولی سرعتتون خیلی زیاد بودا آخه هنوز چند روز بیشتر نیست که با هم آشنا شدید
عسل:عشق که این چیزا حالیش نمیشه
_نمیدونم والا
بعد از گفتن این حرف بلند شدم
_من برم دیگه
عسل:کجا من هنوز باهات حرف دارم
_شب قراره بریم یه جایی که هم خانواده من و هم اشکی هم هستن
عسل:پس خوب آرایش کن و خودتو تو دل اشکی جا کن
_برو گمشو
چادر رو گذاشتم تو کیفم و رفتم سمت در بعد از خدافظی از خاله از خونه زدم بیرون و رفتم سمت پله ها.
رفتم سر خیابون یه تاکسی گرفتم و آدرسو دادم بعد از رسیدن به خونه کرایه رو حساب کردم و پپاده شدم و خواستم برم سمت خونه که
امیر:آرام
برگشتم سمتش که داشت با دو میومد سمتم و تو چشماش پر از حس پشیمونی بود و ضاهرشم که نگم براتون داغون
روبه روم وایساد
_چی میخوای؟
امیر:آرام عز……
سریع پریدم وسط حرفش و با تعنه گفتم
_جناب آقای حیدری رستگار صدام کنید
امیر که انگار دلخور شده بود گفت:میدونم از دستم عصبانی شدی و اون حرف های تو دانشگاه هم به خواطر این گفتی که پیش بچه ها غرورت نشکنه من میبخشمت
با حرفاش تا مرز عصبانیت بردمو برگردوندم مثلا من باید الان از دستش عصبانی باشم بعد این میگه من میبخشمت
_میخوام صد سال سیاه نبخشی چون تمام حرف هام حقیقت بود
امیر:ولی آرام تو عاشقمی کسی هم که عاشقه به همین راحتی نمیتونه عشقشو فراموش کنه
پوزخندی زدم و با آرامش گفتم:مشگل اینجاست که تو نمیدونی من از اولم دوست نداشتم فقط به خودم تلقین میکردم که دوست دارم
امیر:ولی تو عاشقمی منم همینطور منم عاشقتم
_نه من عاشقت نبودم و گرنه به همین آسونی فراموشت نمیکردم
با این حرفم تعادلشو از دست داد و خواست بیفته اما سریع خودشو جمع کرد و دستشو بلند کرد که دستمو بگیره که یه قدم رفتم عقب

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 2

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
Screenshot ۲۰۲۳۰۱۲۳ ۲۲۵۴۴۵

دانلود رمان خدا نگهدارم نیست 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :       درباره دو داداش دوقلو هست بنام های یغما و یزدان یزدان چون تیزهوش بود میفرستنش خارج پیش خالش که درس بخونه وقتی که با والدینش میره خارج که مستقر بشه یغما یه مدتی خونه عموش میمونه که مادروپدرش برگردن توی اون مدتت…
c87425f0 578c 11ee 906a d94ab818b1a3 scaled

دانلود رمان به سلامتی یک شکوفه زیر تگرگ به صورت pdf کامل از مهدیه افشار 3.7 (3)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   سرمه آقاخانی دختری که بعد از ورشکستگی پدرش با تمام توان برای بالا کشیدن دوباره‌ی خانواده‌اش تلاش می‌کنه. با پیشنهاد وسوسه‌انگیزی از طرف یک شرکت، نمی‌تونه مقاومت کنه و بعد متوجه می‌شه تو دردسر بدی افتاده… میراث قجری مرد خوشتیپی که حواس هر زنی رو…
IMG 20210725 110243

دانلود رمان دلشوره 1 (1)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:       هم اکنون داستان زندگی پناه را تهیه کرده ایم، دختری که بین بد و بدتر گیر کرده و زندگی اش دستخوش تغییراتی شده، انتخاب مردی که برای جان خودش او را قربانی میکند یا مردی که همه ی عمرش عاشقانه هایش را با…
IMG 20230128 233751 1102

دانلود رمان دختر بد پسر بدتر 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :       نیاز دختری خود ساخته و جوونیه که اگر چه سختی زیادی رو در گذشته مبهمش تجربه کرده.اما هیچ وقت خم‌نشده. در هم‌نشکسته! تنها بد شده و با بدی زندگی می کنه. کل زندگیش بر پایه دروغ ساخته شده و با گول زدن…
InShot ۲۰۲۳۰۱۳۱ ۱۷۵۵۳۷۱۸۵

دانلود رمان نفس آخر pdf از اکرم حسین زاده 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :       دختر و پسری که از بچگی با هم بزرگ میشن و به هم دل میدن خانواده پسر مذهبی و خانواده دختر رفتار ازادانه‌تری دارن مسیر عشق دختر و پسر با توطئه و خودخواهی دیگران دچار دست انداز میشه و این دو دلداده از…
InShot ۲۰۲۳۰۵۲۶ ۱۰۵۵۵۹۲۹۹

دانلود رمان انتقام آبی pdf از مرجان فریدی 0 (0)

7 دیدگاه
  خلاصه رمان :   «جلد دوم » «جلد اول زندگی سیگاری»   این رمان از یه رمز شروع می شه که زندگی دختر بی گناه قصه رو زیر و‌رو می کنه. مرگ پدر دختر و دزدیده شدن دلسای قصه تنها شروع ماجراست. یه ماجرای عجیب و پر هیاهو.
رمان هم قبیله

دانلود رمان هم قبیله به صورت pdf کامل از زهرا ولی بهاروند 4.2 (6)

1 دیدگاه
      دانلود رمان هم قبیله به صورت pdf کامل از زهرا ولی بهاروند خلاصه رمان: «آسمان» معلّم ادبیات یک دبیرستان دخترانه است که در یک روز پاییزی، اتفاقی به شیرینی‌فروشی مقابل مدرسه‌شان کشیده می‌شود و دلش می‌رود برای چشم‌های چمنی‌رنگ «میراث» پسرکِ شیرینی‌فروش! دست سرنوشت، زندگی آسمان و…
InShot ۲۰۲۳۰۶۱۷ ۱۱۳۳۳۹۵۳۱

دانلود رمان جایی نرو pdf از معصومه شهریاری (آبی) 0 (0)

4 دیدگاه
  خلاصه رمان: جایی نرو، زندگی یک زن، یک مرد، دو شخصیت متضاد، دو زندگی متضاد وقتی کنار هم قرار بگیرند، چی پیش میاد، گاهی اوقات زندگی بازی هایی با آدم ها می کند که غیرقابلِ پیش بینی است، کیانمهر و ترانه، برنده این بازی می شوند یا بازنده، میتونند…
1050448 سیم خاردار روی حصار تاریک عکس سیلوئت تک رنگ

دانلود رمان حصاری به‌خاطر گذشته ام به صورت pdf کامل از ن مهرگان 5 (2)

1 دیدگاه
  خلاصه رمان:       زندگی که سال هاست دست های خوش بختی را در دست های زمستانی دخترکی نگذاشته است. دخترکی که سال هاست سر شار از غم،نا امیدی،تنهایی شده است.دخترکی با داغ بازیچه شدن.عاشقی شکست خورده. مردی از جنس عدالت،عاشق و عشق باخته. نامردی از جنس شیطانی،نامردی…
اشتراک در
اطلاع از
guest

11 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
mehr58
mehr58
1 سال قبل

ای وللللل

ثنا
ثنا
1 سال قبل

پسره منفعت طلب

M.h
M.h
1 سال قبل

پارت جدید نداریم؟

سپیده
1 سال قبل

چند وقت نخوندم الان اومدم ۲۰ پارت خوندم وجدانا خیلی کیف داد(:

ثنا
ثنا
پاسخ به  سپیده
1 سال قبل

خیلیییی کیف میده خدایییی

M.h
M.h
1 سال قبل

آرام ب*ر*ین بهش
بیشعور میگه من میبخشمت آخ آخ که من چقدر اینجاش حرص خوردم

رویا سمائی
رویا سمائی
1 سال قبل

خیلی خوبه اما پارت های کوتاهی داره لطفاً بیشتر

رویا سمائی
رویا سمائی
1 سال قبل

خیلی خوبه اما پارت های کوتاهی داره در مقابل رمان های دیگه

سپیده
پاسخ به  رویا سمائی
1 سال قبل

نسبت ب پارت های رمان دلارای این یه پی دی اف حساب میشه😂

ثنا
ثنا
پاسخ به  سپیده
1 سال قبل

تموم نشد دلارای

فاطمه
فاطمه
1 سال قبل

چرا گفت حیدری مگه فامیل امیر، محمدی نبود؟؟؟

دسته‌ها

11
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x