رمان عشق ممنوعه استاد پارت 113

5
(1)

تموم امیدم همین بچه بود
فکر اینکه آراد بخاطرش باهام بد برخورد نکنه و ببخشتم باعث شده بود امید داشته باشم که همه چی خوب پیش میره

ولی بازم اون ته مهای قلبم یه ترسی داشتم
ترس از پس زده شدن و طردد شدن

اونم توسط کی ؟!
آرادی که جدیدا فهمیده بودم جونم به جونش بسته اس
و هیچ وقت تا حالا بدرفتاری چیزی ازش به چشم ندیده بودم

با یادآوری حرفای امیر که گفته بود آراد یه گله آدم اجیر کرده تا منو پیدا کنن و براش ببرن دلهره و وحشت توی وجودم نشست

دستم که روی شکمم بود لرزید و با حالی خراب درحالیکه بی بی چک هنوز توی دستام بود بیرون زدم و وارد سالن شدم

گیج روی مبل نشستم و نگاهم رو به بی بی چک توی دستم دوختم
نمیدونم چه مرگم شده بود که یکدفعه تموم شور و شوقم از بین رفته بود

خسته روی مبل دراز کشیدم و درحالیکه جنین وار توی خودم جمع میشدم بی بی چک رو کنارم درست جلوی چشام گذاشتم و نگاه خسته ام رو بهش دوختم

و فکرم همش درگیر این حرف بود که حالا باید چیکار کنم ؟!

حالا که تا اینجا اومده بودم میترسیدم از پس زده شدن توسط آراد ، چون منی که خودم برای گرفتن انتقام خانواده ام همچین بلایی سر خانواده اون آورده بودم

چطور توقع داشتم اون بهم رحم کنه و ببخشتم یا اصلا کنار کسی که خانوادش رو از هم پاشونده یه ثانیه هم زندگی کنه

با فکر به اینا قلبم فشرده شد
و بی اختیار قطره اشکی از گوشه چشمم چکید و توی موهام فرو رفت

نفسم رو با فشار بیرون فرستادم
و سعی کردم فکرای منفی رو از خودم دور کنم
دستمو زیر سرم گذاشتم و درحالیکه نگاهمو به بی بی چک میدوختم نمیدونم چی شد کم کم پلکام سنگین شد و به خواب عمیقی فرو رفتم

توی خواب و بیداری بودم که با صدای بسته شدن در سالن به خودم اومدم و وحشت زده از خواب پریدم

یعنی کی‌ میتونست باشه ؟؟
از شدت ترس حس میکردم چطور قلبم توی دهنم میزنه یکدفعه با دیدن امیری که با چند کیسه خرید توی دستش به سمتم میومد نفسم رو با فشار بیرون فرستادم

و با صدای ضعیفی نالیدم :

_تو بودی !؟

سرش رو بالا گرفت و نگاهش رو توی صورتم چرخوند

_باس ببخشید ترسوندمت !!

دستی به صورتم که به احتمال زیاد سفید و رنگ پریده شده بود کشیدم

_آره خواب بودم یهویی از صدای در پریدم

به سمت آشپزخونه راه افتاد

_چه وقت خوابیدنه ؟؟

دستی به موهای آشفته ام کشیدم

_خسته راه بودم

کیسه ها روی میز آشپزخونه گذاشت و شروع کرد به دونه دونه گذاشتنشون توی یخچال

_باشه حالا بیا یه چیزی بخور ضعف نکنی !!

دستی روی شکمم کشیدم و بلند شدم

_دستت دردنکنه تو زحمت افتادی

با تعجب به سمتم برگشت و با اشاره ای بهم گفت :

_این تویی که الان داری تشکر میکنی ؟؟

موهای بلندم رو جمع کردم و درحالیکه با کش سعی در بستشون داشتم گیج لب زدم :

_چی شده مگه ؟؟

دستی به ته ریشش کشید و خندید

_هیچی فقط عجیب غریب شدی یعنی چطور بگم عوض شدی کلا انگار اون نازی که قبل میشناختم نیستی !!

با این حرفش دستم روی موهام خشک شد و پوزخند تلخی گوشه لبم نشست همه این تغییرا رو مدیون آرادی بودم که کم کم همه چیزا رو بهم یاد داد و کاری کرد عوض شم و بشم اینی که الان هستم

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240508 142226 973 scaled

دانلود رمان میراث هوس به صورت pdf کامل از مهین عبدی 3.7 (3)

بدون دیدگاه
          خلاصه رمان:     تصمیمم را گرفته بودم! پشتش ایستادم و دستانم دور سینه‌های برجسته و عضلانیِ مردانه‌اش قلاب شد. انگشتانم سینه‌هایش را لمس کردند و یک طرف صورتم را میان دو کتفش گذاشتم! بازی را شروع کرده بودم! خیلی وقت پیش! از همان موقع…
IMG 20240425 105233 896 scaled

دانلود رمان سس خردل جلد دوم به صورت pdf کامل از فاطمه مهراد 3.7 (3)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان :   ناز دختر شر و شیطونی که با امیرحافط زند بزرگ ترین بوکسور جهان ازدواج میکنه اما با خیانتی که از امیرحافظ میبینه ، ازش جدا میشه . با نابود شدن زندگی ناز ، فکر انتقام توی وجود ناز شعله میکشه ، این…
IMG 20240503 011134 326

دانلود رمان در رویای دژاوو به صورت pdf کامل از آزاده دریکوندی 3.7 (3)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان: دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی میشید و احساس می کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می شنوید و فکر می کنید قبلا شنیدید… فکر کنم…
IMG 20240425 105138 060

دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول 2.6 (5)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره    
IMG 20240425 105152 454 scaled

دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی 5 (4)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم،…
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (2)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

0 دیدگاه ها
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

دسته‌ها

0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x