رمان دونی

 

 

 

سکوت کردم و نفسم و آه مانند بیرون فرستادم و روبه فرزان ادامه دادم

_تو چرا هیچ تغییری تو خونت نمیدی سفره هفت سین چی نمیگی یه جا بندازن؟

 

_نه!

 

نه خشک و خالیش و جدیش باعث شد کنجکاو تر ادامه بدم

_چرا؟

 

سکوت‌ کرد و فقط نگاهش روم‌ موند که صدای لاله باعث شد نگاهش و ازم بگیره بده به لاله که تازه دوباره وارد آشپز خونه شده بود

_چرا این قدر مزش بد شده بود داشتم خفه میشدم پرید تو گلوم!

 

فرزان نگاهش و به لاله داد و جدی گفت:

_تو برو آماده شو بگم برسوننت خونه

 

 

لبخندی رو صورتم‌ نشست که صدای معترض لاله بلند شد

_چی؟!چرا مگه قرار نبود…

 

فرزان اجازه حرف نداد

_قرارارو من تعیین میکنم میری خونه لاله!

 

بعد جملش از جاش بلند شد و بی توجه به من و لاله خارج شد و همین که خارج شد لبخند به لب نگاهی به لاله کردم

_خوشحال شدم

 

_تو گوشش چی خوندی؟!

 

شونه ای انداختم بالا

_واقعیتو

 

_دختره ی…

 

سکوت کرد که ادامه دادم

_دختره ی چی؟!

 

هیچی‌نگفت و با حرص خارج شد که نفس عمیقی کشیدم و لب زدم

_این از اولین تغییرات

 

×××

 

 

_آوا چه ترسناک و بدجنس شدی تو دختر!

 

غش غش خندیدم

_وای آتنا باید قیافش و میدیدی اصلا وا رفت فرزان بهش گفت اماده شو میگم برسونتت

 

_خوب کردی… اون لاله رو منم میشناسم ولی نه دقیق اون زمانی که وارد زندگی فرزان شدم باهم کات بودن بعد این که فرران فهمید من این کاره نیستم و نمیتونم باهاش باشم پیشنهاد مدل و اینارو داد که خب رو هوا زدمش بعدشم که خودت در جریانی اما الان‌ مثل این که باز دوباره رابطشون شروع شده!

 

_عجب حالا تو چه خبر؟!

 

_هیچی سلامتی خوب پیش میره… با یکیم دوست شدم اسمش سارا تقریبا از‌ تنهایی درومدم ولی یک هیکلی ساختم برای خودم باورم نمیشه

 

خنده ای کردم‌ که ادامه داد

_راستی دختر عیدت پیشاپیش مبارک!

 

_عید کیلو چنده؟ باز خوش به حال تو با دوتا آدم اون جا آشنا شدی من که تنهام این جا… عید امسالم اصلا اهمیتی نداره واسم

 

_خب خری دیگه خودت و دپ‌ نکن پولای فرزان و خرج کن خره حالا که داره باهات راه میاد

 

_دیوونه!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان دروغ شیرین pdf از Saghar و Sparrow

    خلاصه رمان :         آناهید زند دانشجوی پزشکی است او که سالها عاشقانه پسر عمه خود کاوه را دوست داشته فقط به خاطر یک شوخی که از طرف دوست صمیمی خود با کاوه انجام میدهد کاوه او را ترک میکند و با همان دختری که او را به انجام این شوخی تح*ریک کرده بود ازدواج

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان رگ خواب از سارا ماه بانو

    خلاصه رمان :       سامر پسریه که یه مشکل بزرگ داره ..!!! مشکلی که زندگیش رو مختل کرده !! اون مبتلا به خوابگردی هست ..!!! نساء دختری با روحیه ی شاد ، که عاشق پسر داییش سامر شده ..!! ایا سامر میتونه خوابگردیش رو درمان کنه؟ ایا نساء به عشق قدیمیش میرسه؟   به این رمان

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ضماد

    خلاصه رمان:         نبات ملک زاده،دختر ۲۰ساله مهربونی که در روستایی قدیمی بزرگ شده و جز معدود آدم های روستاهست که برای ادامه تحصیل به شهر رفته است. خاقان ،فرزند ارشد مرحوم جهانگیر ایزدی. مردی بسیار جذاب و مغرور و تلخ! خاقان بعد از مرگ برادر و همسربرادرش، مجرم را به زندان انداخته و فرزند

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان از هم گسیخته

    خلاصه رمان:     داستان زندگی “رها “ ست که به خاطر حادثه ای از همه دنیا بریده حتی از عشقش،ازصمیمی ترین دوستاش ، از همه چیزایی که دوست داشت و رویاشو‌در سر می پروروند ، از زندگی‌و از خودش… اما کم کم اتفاقاتی از گذشته روشن می شه و همه چیز در مسیر جدید و تازه ای

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آمیخته به تعصب

    خلاصه رمان :     شیدا دختریه که در کودکی مامانش با برداشتن اموال پدرش فرار میکنه و اون و برادرش شاهین که چند سالی از شیدا بزرگتره رو رها میکنه.و این اتفاق زندگی شیدا و برادر و پدرش رو خیلی تحت تاثیر قرار‌ میده، پدرش مجبور میشه تن به کار بده، آدم متعصب و عصبی ای میشه

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دسته‌ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x