رمان تارگت پارت 385

4
(4)

 

 

 

 

 

سرم و انداختم پایین و سعی کردم با چند تا نفس عمیق خودم و آروم کنم.. پس از اول منظور کوروش امیرعلی بود.. نه میران!

خیال می کرد که من.. به خاطر دوری چند روزه از امیرعلی انقدر پریشون شدم و به یادش آهنگ گوش می دم تا درد این دوری کمتر بشه؟

با این تصور.. اگه می فهمید که همه این حال بد و به قول خودش بال بال زدنم.. به خاطر دیدن دوباره میرانه.. چه واکنشی نشون می داد؟

– هان؟ نظرت چیه؟ کارای شرکتم با من.. تا اون موقع پرستشم برمی گرده و خودمون ردیفش می کنیم!

به معنای واقعی تو گل گیر کرده بودم.. نه می تونستم مهر تایید به باورش بزنم و فقط برای این که ذهنش به سمت میران کشیده نشه بگم این آهنگ و به یاد امیرعلی گوش می دادم.

نه می تونستم بگم داره اشتباه می کنه و اون موقع تا ته و توی این که کی تو زندگیمه که من تا این حد دلتنگشم و در نمی آورد.. آروم نمی گرفت.

واسه همین فقط گفتم:

– چرا بیخودی همه چیز و به هم ربط می دی؟ اولاً که من تو زندگیم انقدر دلیل برای گریه کردن دارم که به این حرف ها و تصورات بچگانه تو اصلاً نمی رسه. دوماً برای چندمین باره که دارم بهت می گم.. من و امیرعلی فقط دوستیم. از اول با هم قرار گذاشتیم که رابطه امون از دوستی فراتر نره و اصلاً خوشم نمیاد با این حرف ها ذهن من یا امیرعلی رو به جاهای دیگه بکشونی. پس همین جا تمومش کن!

– پس دلیل این گریه کردنت چیه اگه دلتنگ امیرعلی نیستی؟

برای این که دروغم و از تو چشمام نخونه.. روم و به سمت لپ تاپی که بی دلیل روشن بود چرخوندم و الکی یکی دو تا فولدر و باز کردم..

– مثل این که عزادارم.. مادرم مرده.. هنوز نمی دونی؟

– من و نخندون درین! تویی که دو هفته یه بار می رفتی آسایشگاه و یه سر به مادرت می زدی.. یعنی الآن انقدر دلتنگشی که بشینی این شکلی براش اشک بریزی؟

 

 

 

 

 

 

با خیال راحت از این که کسی تو شرکت نیست.. صدام و بردم بالا:

– چرا انقدر بیخودی همه چیز و با هم قاطی می کنی؟ وقتی آسایشگاه بود.. بازم خیالم راحت بود که هست و دو هفته دیگه می رم می بینمش.. الآن به چی دلم خوش باشه وقتی مطمئنم دیگه هیچ وقت قرار نیست مامانم و ببینم؟ نه دو هفته دیگه.. نه دو سال دیگه!

کوروش با شنیدن لحن تند و عصبیم که تو یک سال گذشته کمتر ازم شنیده بود و انگار کلاً این درینی که به وقتش می تونست اون روی خودش و نشون بده رو فراموش کرده بود جا خورد و دیگه چیزی نگفت.

منم دوباره به لپ تاپم زل زدم و یه نفس عمیق کشیدم که از جاش بلند شد و گفت:

– خیله خب.. هرچی تو بگی.. من باید برم تا جایی.. کار دارم. هستی دیگه؟

با همون عصبانیتی که اومد با حرفاش به جونم انداخت و حالا داشت می رفت.. سرم و به تایید تکون دادم که خوشبختانه بدون زدن حرف اضافه ای رفت بیرون و منم نفس حبس مونده ام و بیرون فرستادم.

خدایا.. خودت به دادم برس.. الآن تونستم یه جوری بپیچونمش.. هرچند که صد در صدم قانع نشد.. ولی دفعات بعد همینم از پسم بر نمی اومد!

اون موقع چی کار باید می کردم؟

*

– یعنی چی؟

با سوال پر از بهت داییم از پشت تلفن.. نفسم و کلافه بیرون فرستادم و همونطور که تو آبدار خونه شرکت داشتم برای خودم قهوه درست می کردم.. بی حوصله جواب دادم:

– یعنی چی نداره! گفتم مراسمی برای چهلم نداریم.. هرکی دوست داشت میاد سر خاک.. حلوا و خرما هم سفارش دادم یکی بپزه و تزیین کنه.. همون جا پخش می کنیم.

– یعنی نمی خوای تالار بگیری؟ زشته درین.. مردم چی می گن؟

دندونام و محکم به هم فشار دادم و دستام و مشت کردم.. دو روز مونده به چهلم یادش اومده زنگ بزنه به من تا از چند و چون اوضاع خبردار بشه و حالا طلبکارم بود.

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4 / 5. شمارش آرا 4

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
photo 2017 04 20 14 37 49 330x205 1

رمان ماه مه آلود جلد سوم 0 (0)

4 دیدگاه
  دانلود رمان ماه مه آلود جلد سوم خلاصه : “مها ” دختری مستقل و خودساخته که تو پرورشگاه بزرگ شده و برای گذروندن تعطیلات تابستونی به خونه جنگلی هم اتاقیش میره. خونه ای توی دل جنگلهای شمال. اتفاقاتی که توی این جنگل میوفته، زندگی مها رو برای همیشه زیر…
InShot ۲۰۲۳۰۶۰۷ ۱۱۰۱۰۵۸۶۴

دانلود رمان تو فقط بمان جلد دوم pdf از پریا 0 (0)

3 دیدگاه
  خلاصه رمان :   شیرین دختر سرهنگ سرلک،در ازای آزادی برادر رئیس یک باند خلافکار گروگان گرفته میشه. درست لحظه ای که باید شیرین پس داده بشه،بیگ رئیس باند اون رو پس نمیده و پیش خودش نگه می داره. چی پیش میاد اگر بیگ عاشق شیرین بشه و اون…
IMG 20230128 233708 1462 scaled

دانلود رمان ضد نور 5 (1)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :         باده دختری که عضو یه گروهه… یه گروه که کارشون پاتک زدن به اموال باد آورده خیلی از کله گنده هاس… اینبار نوبت باده اس تا به عنوان آشپز سراغ مهراب سعادت بره و سر از یکی از گندکاریاش دربیاره… اما…
InShot ۲۰۲۳۰۶۰۲ ۱۲۰۱۲۴۶۴۹

دانلود رمان بی دفاع pdf از هاله بخت یار 0 (0)

2 دیدگاه
  خلاصه رمان :       بهراد پارسا، مردی مقتدر اما زخم خورده که خودش و خانواده‌ش قربانی یه ازمایش غیر قانونی (تغییر ژنتیکی) توسط یه باند خارجی شدن… مردی که زندگیش در خطره و برای اینکه بتونه خودش و افراد مثل خودش رو نجات بده، جانان داوری، نخبه‌ی…
InShot ۲۰۲۳۰۱۳۱ ۱۷۵۵۳۷۱۸۵

دانلود رمان نفس آخر pdf از اکرم حسین زاده 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :       دختر و پسری که از بچگی با هم بزرگ میشن و به هم دل میدن خانواده پسر مذهبی و خانواده دختر رفتار ازادانه‌تری دارن مسیر عشق دختر و پسر با توطئه و خودخواهی دیگران دچار دست انداز میشه و این دو دلداده از…
InShot ۲۰۲۳۰۵۲۰ ۲۳۴۷۵۳۰۵۶

دانلود رمان لانه ویرانی جلد اول pdf از بهار گل 5 (2)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :     25 سالم بود که زندگیم دست خوش تغییرات شد. تغییراتی که شاید اول با اومدن اسم تو شروع شد؛ ولی آخرش به اسم تو ختم شد… و من نمی‌دونستم بازی روزگار چه‌قدر ناعادلانه عمل می‌کنه. اول این بازی از یک وصیت شروع شد، وصیتی…
InShot ۲۰۲۳۰۴۲۲ ۱۸۱۰۳۸۳۶۶

دانلود رمان سکوت سایه ها pdf از بهاره شریفی 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :       رمان حاضر در دو زمان حال و گذشته داستان زندگی و سرگذشت و سرنوشت دختری آرام، مهربان و ترسو به نام عارفه و پسری مغرور و یکدنده به نام علی را روایت می کند. داستان با گروهی از دانشجویان که مجمعی سیاسی- اجتماعی…
InShot ۲۰۲۳۰۲۱۹ ۰۱۲۰۰۵۳۸۹

دانلود رمان ماهت میشم pdf از یاسمن فرح زاد 0 (0)

12 دیدگاه
  خلاصه رمان :       دختری که اسیر دست گرگینه ها میشه یاسمن دختری که کل خانوادش توسط پسرعموی خشن و بی رحمش قتل عام شده. پسرعمویی که همه فکر میکنن جنون داره. کارن از بچگی یاسمن‌و دوست داره و وقتی متوجه بی میلی اون نسبت به خودش…
رمان عشق ممنوعه استاد پارت 19

دانلود رمان بوسه با طعم خون 5 (1)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:     شمیم دختر تنهایی که صیغه ی شهریار میشه …. شهریارِ شیطانی که بعد مرگ، زنده ها رو راحت نمیذاره و آتش کینه ای به پا میکنه که دودش فقط چشمهای شمیم رو می سوزونه …. این وسط عشقی که جوونه می زنه و بوسه…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

3 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
mehr58
mehr58
11 ماه قبل

یعنی چی داره .خئب ناراختی خودت چهلم خئاهرت روتوتالار بگیر

یه رهگذر
یه رهگذر
11 ماه قبل

این داییی درین احیانا خودش دست پاش شکسته که به درین میگه تالار بگیره ؟ خو مرد‌ک اگه مادر این دختره بوده خواهر توام بوددیگه یالغور رو

Prm
Prm
11 ماه قبل

وای اینقدر کند پیش می‌ره که فکر کنم بین هر پنج تا پارت توی یکیشون میزان باشه 😐

دسته‌ها

3
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x