رمان تارگت پارت 389

2.3
(6)

 

 

 

 

*

– این بود اون سنگی که گفتی برای قبر مادرت سفارش دادی؟

با صدای پر از سرزنش و پچ پچ مانند دایی که از پشت سرم شنیدم.. روم و برگردوندم سمتش و یه کم از جمعیت کمی که دور مزار وایستاده بودن و به صدای قرآن گوش می دادن فاصله گرفتم.

از اول مراسم.. درست از لحظه ای که اومد و چشمش به سنگ بیش از حد خلوت مامان افتاد.. نگاه خیره و سنگینش و رو صورتم حس کردم و منتظر بودم که بیاد و من و به خاطرش بازخواست کنه..

که آخر طاقت نیاورد بمونه مراسم تموم بشه و الآن خودش و بهم رسوند..

– می دادی دو خط شعر روش بنویسن.. مگه چقدر از پولت کم می شد؟

داشت به حرفی که بابت مراسم نگرفتن بهش زدم متلک مینداخت و من با این که دلم نمی خواست باهاش دهن به دهن بذارم ولی نمی تونستم جواب ندم.

چون آخرین کسی که حق داشت به من متلک بندازه داییم بود..

– هیچی! فقط هیچ شعری پیدا نکردم که بتونه مادری کردنش و دقیق و درست نشون بده. مثل شما هم بلد نیستم ظاهرسازی کنم و فقط واسه حفظ آبرو.. یه متنی روش بنویسم که همه انگشت به دهن بمونن..

– خجالت بکش درین.. روز چهلم مادرت.. عوض این که کاری کنی روحش شاد بشه بدتر با حرفات می خوای تنش و تو گور بلرزونی؟

– فقط جواب سوالتون و دادم. کاری نکردم که بخواد عذابش بده!

– هه.. آره! اون از سنگ قبری که سفارش دادی.. اینم از مراسم گرفتنت. کم مونده مردم به ریشمون بخندن!

– بذار بخندن.. بده مگه؟ ثواب شاد کردن دلشون می رسه به روح مامانم!

دایی که حس کرد از هیچ طریقی نمی تونه حرف هاش و تو سر منِ سنگی شده فرو کنه.. سرش و با خشم و تاسف برام تکون داد و رفت کنار زن دایی که حتی واسه یه تسلیت گفتن ساده هم نزدیکم نیومد وایستاد.

 

 

 

 

 

 

منم برگشتم سر جام و گوش دادم به صدای مردی که بعد از تموم شدن قرآن داشت نوحه می خوند تا مثلاً اشک منِ دختر و دربیاره..

ولی همه کسایی که اومده بودن.. با شنیدن نوحه و شعرهای جگرسوزش اشک ریختن.. به جز منی که تمام مدت خیره به سنگ قبر.. انگار که داشتم به چشمای باز مونده مامانم نگاه می کردم موندم و حتی تلاشی هم برای اشک ریختن نکردم..

حتی نفهمیدم مراسم کی تموم شد.. مهمون ها کی رفتن.. چه جوری پذیرایی شدن و من در جواب تسلیت ها و خدافظی هاشون چی گفتم..

همه کارا رو سپرده بودم به کوروش که حالا دیگه همه به عنوان عموم می شناختنش و خودم غرق بودم تو یه دنیای دیگه.. تو آینده ای که بازم مجهول شده بود و من بازم نمی دونستم کجای این زندگی وایستادم و قدم بعدیم و باید به کدوم سمت بردارم.

تمام مدت نگاه کردم به قبر مامان تا شاید اون به دادم برسه.. تا شاید اون دلش به حالم بسوزه و یه حرفی تو گوشم بزنه و راهنماییم کنه.. واسه یه بارم که شده.. حتی تو وهم و خیالم.. صداش و بشنوم و ازش مشورتی بگیرم که به دردم بخوره.

ولی مثل تمام اون روزایی که می رفتم آسایشگاه و به چشماش زل می زدم تا حتی با یه اشاره باهام حرف بزنه و درد دل کنه.. هیچی نصیبم نشد!

به خودم که اومدم دیدم من موندم و کوروش وسط یه قبرستونی خلوت و خالی..

– نشین رو زمین.. سرما می خوری!

با صدای کوروش.. نگاهم و از قبر گرفتم و سرم و برای دیدنش که کنارم وایستاده بود بالا گرفتم و پرسیدم:

– رفتن همه؟

هم خودم هم کوروش از گرفتگی بیش از حد صدام تعجب کردیم.. با این که گریه نکردم و اشک نریختم.. انگار ضجه هایی که توی دلم زده بودم تاثیرش و روی صدام گذاشته بود!

– آره خیلی وقته!

روم و گرفتم و دوباره به قبر مامانم زل زدم که کوروشم کنارم رو پاهاش نشست و گفت:

– نمی خوای بری؟

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 2.3 / 5. شمارش آرا 6

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240508 142226 973 scaled

دانلود رمان میراث هوس به صورت pdf کامل از مهین عبدی 3.9 (18)

بدون دیدگاه
          خلاصه رمان:     تصمیمم را گرفته بودم! پشتش ایستادم و دستانم دور سینه‌های برجسته و عضلانیِ مردانه‌اش قلاب شد. انگشتانم سینه‌هایش را لمس کردند و یک طرف صورتم را میان دو کتفش گذاشتم! بازی را شروع کرده بودم! خیلی وقت پیش! از همان موقع…
IMG 20230127 013604 6622

دانلود رمان شوهر آهو خانم 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :           شوهر آهو خانم نام رمانی اثر علی محمد افغانی است . مضمون اساسی این رمان توصیف وضع اندوه بار زنان ایرانی و نکوهش از آئین چند همسری است. در این رمان مناسبات خانوادگی و ضوابط احساسی و عاطفی مرتبط بدان بازنمایی…
1648622752 R8eH6 scaled

دانلود رمان هذیون به صورت pdf کامل از فاطمه سآد 3 (3)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان:     آرنجم رو به زمین تکیه دادم و به سختی نیم‌خیز شدم تا بتونم بشینم. یقه‌ام رو تو مشتم گرفتم و در حالی که نفس نفس می‌زدم؛ سرم به دیوار تکیه دادم. ساق دستم درد می‌کرد و رد ناخون، قرمز و خط خطی‌اش کرده…
InShot ۲۰۲۳۰۶۲۱ ۱۳۰۷۵۶۸۷۷

دانلود رمان سیاه سرفه جلد اول pdf از دریا دلنواز 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:         مهری فرخزاد سال ها پیش به خاطر علاقه ای که به همکلاسیش دوران داشته و به دلیل مهاجرت خانوادش، تصمیم اشتباهی میگیره و… دوران هیچوقت به اون فرصت جبران نمیده و تمام تلاش های مهری به در بسته میخوره… دختری که همیشه توی…
IMG 20230128 233828 7272

دانلود رمان ماه دل pdf از ریحانه رسولی 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :   مهرو دختری ۲۵ ساله که استاد دفاع شخصی است و رویای بالرین شدن را در سر می‌پروراند. در شرف نامزدی است اما به ناگهان درگیر ماجرای عشق ناممکن برادرش می‌شود و به دام دو افسر پلیس می‌افتد که یکی از آن‌ها به دنبال انتقام و…
IMG 20230128 233828 7272

دانلود رمان برای مریم 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :         روایتی عاشقانه از زندگی سه زن، سه مریم مریم و فرهاد: “مریم دختر خونده‌ی‌ برادر فرهاده، فرهاد سال‌ها اون رو به همین چشم دیده، اما بعد از برگشتش به ایران، همه چیز عوض می‌شه… مریم و امید: “مریم دو سال پیش…
IMG 20230123 225816 116

دانلود رمان تقاص یک رؤیا 2.3 (3)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   ابریشم دختر سرهنگ راد توسط گرگ بزرگترین خلافکار جنوب کشور دزدیده میشه و به عمارتش برده میشه درهان (گرگ) دلبسته ابریشمی میشه که دختر بزرگترین دشمنه و مجبورش میکنه باهاش ازدواج کنه باورود ابریشم به عمارت گرگ رازهایی فاش میشه که…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

5 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
mehr58
mehr58
11 ماه قبل

اخیییی توی چه برزخیه درین

فاطمه
فاطمه
11 ماه قبل

یعنی حاظرم قسم بخورم که اگه گفت و گوهای درونی درین رو از کل داستان برداریم الان باید پارت ۱۰۰ می بودیم . بابا خواننده بعد از ۴۰۰ تا پارت خوندن میدونه تو رابطت با ننه ات چطور بود دیگه چه لزومی داره کلی اراجیف تو رو بخونیم .؟؟؟
این روزی یه دونه پارت مسخره یعنی داره یه روز از عمرمون کم میشه ها دقت کن . این مسخره بازیا چیه مینویسی؟؟؟؟؟ کلی پارت هدر دادی برای رابطه مسخره درین و امیرعلی که بعدم از قصه حذف شد

تا کی میخوای به این روند ادامه بدی
خستمون کردی

black girl
black girl
11 ماه قبل

ولی کوروش اونقدر ام بد نیست عموی بدی نیست بر درین بیشتر از عمو چون جوونه تو مکالمه هاشون حس دوست بودن میدن بهم:/

دیانا
دیانا
11 ماه قبل

چرا حالا دیگه جمعش نمیکنی ۲ ساله فقط درین با خودش حرف زد تمومش کن دیگه😒😒

SAMA
SAMA
11 ماه قبل

واییی هروز تکراری یکم هیجانیش کن نویسنده جان حالا که انقدر خوب پارتگذاری میشه حداقل داستانش هم یکم جالب باشه درین تموم شه چند پارت باز میران با خودش حرف میزنه و فلش بک اینا میخوره هوفف

دسته‌ها

5
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x