رمان تارگت پارت 405

4
(4)

 

 

 

 

 

مطمئناً دلیل این سوال.. مکالمه های قبلیمون بود که انگار تو ذهنش نگه داشته بود واسه همچین روزی.. وقتی که ازم پرسید.. اگه یه روز اتفاقی تو خیابون ببینیش چی کار می کنی.. منم گفتم تمام سعی ام و می کنم تا باهاش هم کلام نشم و عین یه غریبه از کنارش رد می شم.

ولی جدا از این که به خاطر کار و شرکت.. مجبورم مدام باهاش رو به رو بشم.. وقتی برای اولین بار دیدمش هم نتونستم مثل یه غریبه رفتار کنم و این بدجوری آزارم می داد و شک نداشتم اگه درباره اون دیدار اول با امیرعلی حرف بزنم به کل ازم ناامید می شه..

واسه همین از اولین دیدار فاکتور گرفتم و گفتم:

– الآن دارم.. از شرکتش میام!

سکوتش باعث شد تا دوباره بهش نگاه کنم و وقتی نگاه مبهوتش و دیدم.. توضیح دادم:

– شغل جدیدش و جوری انتخاب کرده.. که کاملاً به ما و شرکتمون وصل باشه.. یعنی در واقع.. ما به عنوان یه واسطه.. بهش احتیاج داریم برای سفارش قطعاتی که از خارج میاد.. امروزم رفتم که اولین قراردادمون و باهاش ببندم.

با همون ناباوری پوزخندی زد و دستی رو صورتش کشید:

– پس خیلی بیشتر از دو هفته تو ایران بوده که.. تونسته انقدر پیش بره و حتی از زیر و بم کاری که شما راه انداختید سر در بیاره و قدم های بعدیش و بر اساس اون برداره!

سرم و که با درموندگی به تایید تکون دادم پرسید:

– هدفش چیه؟ بازم می خواد اذیت کنه؟

– نمی دونم.. واقعاً نمی دونم چه مرگشه.. رفتارش مثل غریبه ها نیست و وانمود نمی کنه که اصلاً من و نمی شناسه.. ولی از اون اتفاقم هیچ حرفی نمی زنه که پشت سرش منم بخوام ازش چیزی بپرسم.. حرفمون یا درباره کاره.. یا درباره ریتا.. که روز چهلم مامانم.. اومد از خونه ام بردش! ولی.. ولی حس می کنم…

ساکت موندم و هر کاری کردم نتونستم حرفم و ادامه بدم.. تا این که امیرعلی ادامه اش و به زبون آورد:

– ولی حس می کنی هنوز چشمش دنبالته و منتظر فرصته تا نزدیکت بشه؟

 

 

 

 

 

 

دستام و مشت کردم و نفسم و بریده بریده بیرون فرستادم. واقعاً جوابی نداشتم که بهش بدم.. چون خودمم خیلی گیج شده بودم..

از یه طرف فکر حرفایی که توی خونه ام بهم زد و می گفت میران دیگه من و به کل از زندگیش پرت کرده بیرون دست از سرم برنمی داشت و این ده روزی که سراغم و نگرفت و دیگه ندیدمش.. به این فکر دامن زد!

از طرف دیگه.. حرف ها و نگاه های معنی دار امروزش و اصلاً.. این که به جای شغل قبلیش.. تصمیم گرفته وارد حرفه ای بشه که مدام با من برخورد داشته باشه مثل خوره داشت وجودم و می خورد..

واسه همین نمی تونستم با قطعیت بگم که برگشته تا یه بار دیگه.. من و به دست بیاره.. حتی اگه این قلب نامرد و خائنم با همه وجودش همچین چیزی رو می خواست..

– ببین منو؟

نگاهم و به صورتش دوختم که رک و راست پرسید:

– فرض کنیم هدفش دوباره تصاحب تو باشه.. حالا به هر دلیلی.. چه علاقه.. چه انتقام! الآن مهم ترین چیز.. واکنشیه که تو باید بهش نشون…

با قطع شدن یهویی حرفش و گیر کردن نگاهش رو یه نقطه از رو به روش.. منم با تعجب مسیر نگاهش و دنبال کردم و حاضر بودم قسم بخورم که همون جا ضربان قلبم واسه چند ثانیه از حرکت وایستاد و یه سکته ریز زدم.. با دیدن میران.. که درست رو به روی ماشین امیرعلی.. با دستای فرو رفته تو جیب شلوارش وایستاده بود و داشت بر و بر.. نگاهمون می کرد.

در واقع من و نه.. نگاهش خیره و مستقیمش امیرعلی رو نشونه گرفته بود و همین باعث شد که بعد از اون سکته ناقص.. ضربان قلبم به بالاترین حد خودش برسه.. از تصور تکرار تجربه های مشابهی که قبلاً داشتم و عامل اصلیش.. سر به شدت پر باد این آدمی بود که ادعاش می شد زیادی غیرتیه!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4 / 5. شمارش آرا 4

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
irs01 s3old 1545859845351178

دانلود رمان فال نیک به صورت pdf کامل از بیتا فرخی 3.8 (6)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:       همان‌طور که کوله‌‌ی سبک جینش را روی دوش جابه‌جا می‌کرد، با قدم‌های بلند از ایستگاه مترو بیرون آمد و کنار خیابان این‌ پا و آن پا شد. نگاه جستجوگرش به دنبال ماشین کرایه‌ای خالی می‌چرخید و دلش از هیجانِ نزدیکی به مقصد در تلاطم…
InShot ۲۰۲۳۰۶۱۲ ۱۴۳۷۵۸۲۶۲

دانلود رمان نذار دنیا رو دیونه کنم pdf از رویا رستمی 5 (1)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:     ازدختری بنویسم که تنش زیر رگبار نفرت مردیه که گذشتشو این دختر دزدید.دختریکه کلفت خونه ی مردی شدکه تا دیروز جرات نداشت حتی تندی کنه….روزگار تلخ می چرخه اما هنوز یه چیزایی هست….چیزایی که قراره گرفتار کنه دختریرو که از زور کتک مردی سرد و…
IMG 20230123 235605 557 scaled

دانلود رمان معشوقه پرست 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :         لیلا سحابی، نویسنده و شاعر مجله فرهنگی »بانوی ایرانی«، به جرم قتل دستگیر میشود. بازپرسِ پرونده او، در جستوجو و کشف حقیقت، و به کاوش رازهای زندگی این شاعر غمگین میپردازد و به دفتر خاطراتش میرسد. دفتری که پر است از…
IMG 20240620 153509 151

دانلود رمان غیث به صورت pdf کامل از مستانه بانو 2.7 (3)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان :   همیشه اما و اگرهایی در زندگی هست که اگر به سادگی از روشون رد بشی شاید دیگه هیچ‌وقت نتونی به عقب برگردی و بگی «کاش اگر…» «غیث» قصه‌ی اما و اگرهاییه که خیلی‌ها به سادگی از روش رد شدن… گذشتن و به…
IMG 20240530 001801 346

دانلود رمان قصه ی لیلا به صورت pdf کامل از فاطمه اصغری 3.1 (37)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان :   ده سالم بود. داشتند آش پشت پایت را می‌پختند. با مامان آمده بودیم برای کمک. لباس سربازی به تن داشتی و کوله‌ای خاکی رنگ کنار پایت روی زمین بود. یک پایت را روی پله‌ی پایین ایوان گذاشتی. داشتی بند پوتینت را محکم می‌کردی.…
InShot ۲۰۲۳۰۱۳۱ ۱۷۵۸۱۶۶۸۶

دانلود رمان پرنیان شب pdf از پرستو س 2 (1)

3 دیدگاه
  خلاصه رمان :       پرنیان شب عاشقانه ای راز آلود به قلم پرستو.س…. پرنیان شب داستان دنیای اطراف ماست ، دنیایی از ناشناخته های خیال و … واقعیت .مینو ، دختریه که به طرز عجیبی با یه خالکوبی روی کتفش رو به رو میشه خالکوبی که دنیای…
InShot ۲۰۲۳۰۳۰۸ ۱۵۴۸۴۳۵۵۶

دانلود رمان شاه ماهی pdf از ساغر جلالی 1 (1)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :     حاصل یک شب هوس مردی قدرتمند و تجاوز به خدمتکاری بی گناه   دختری شد به نام « ماهی» که تمام زندگی اش با نفرت لقب حروم زاده رو به دوش کشیده   سردار آقازاده ای سرد و خشنی که آوازه هنرهایش در تخت…
unnamed 22

رمان تژگاه 5 (1)

3 دیدگاه
  دانلود رمان تژگاه خلاصه : داستان زندگی دختری مستقل و مغرور است که برای خون خواهی و انتقام مرگ مادرش وارد شرکت تیموری میشود، برای نابود کردن اسکندر تیموری و برخلاف تصورش رییس آنجا یک مرد میانسال نیست، مرد جذاب و غیرتی داستانمان، معراج مسبب همه اتفاقات گذشته انجاست،پسر…
IMG 20230127 013504 2292

دانلود رمان سعادت آباد 3 (1)

1 دیدگاه
    خلاصه رمان :         درباره دختری به اسم سوزانه که عاشق پسر عموش رستان میشه و باهاش رابطه برقرار میکنه و ازش حامله میشه. این حس کاملا دو طرفه بوده ولی مشکلاتی اتفاق میوفته که باعث جدایی این ها میشه و رستان سوزان رو ترک…
InShot ۲۰۲۳۰۲۰۷ ۱۶۱۹۳۵۹۶۰

دانلود رمان خشت و آیینه pdf از بهاره حسنی 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :   پسری که از خارج میاد تا یه دختر شیطون و غیر قابل کنترل رو تربیت کنه… این کار واقعا متفاوت خواهد بود. شخصیتها و نوع داستان متفاوت خواهند بود. در این کار شخصیت اولی خواهیم داشت که پر از اشتباه است. پر از ندانم…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

15 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
black girl
black girl
10 ماه قبل

خدایا منو انگور کن🚶🏼‍♀️

Sama
Sama
10 ماه قبل

اخ جونننننننن میران اومدددد یعنی عاشقشمممممم شخصیتش کشته منو اوففف😂😂😂😆

Fatemeh
Fatemeh
10 ماه قبل

نمیشه عیدیه سال بعدمون رو زودتر بدی و یه پارت بیشتر بزاری!؟🥲😂

نیکو
نیکو
10 ماه قبل

کاش میران از این درین احمق دست میکشید و میفهمید لیاقتش خیلی بیشتر از این دختره اکبیریه ی خائن دروغگو با اون فکر مریضش اصلا شخصیت درین رو دوست ندارم اون از اولش ک مظلوم بود اون از وسطش که خائن و دروغگو شد حتی با مخاطباش خدا میدونه آخرش چی میشه دختره خر

black girl
black girl
پاسخ به  نیکو
10 ماه قبل

اوکی اصلا میران منتظره ببینه تو چی میگی
دلیل و علت رفتار درین خود خود میرانه و تازه الان مساوی شدن حتی بازم میران درصد قصورش بیشتره چون استارت و خودش زده و تفکر مرد سالارانه مسخره بعضیا باعث میشه فقط کار درین و ببینن و کارای وحشیانه میران یادشون رفته😐

خواننده رمان
خواننده رمان
10 ماه قبل

پشتکار و پررویی میران رو دوست دارم

الهه
الهه
پاسخ به  خواننده رمان
10 ماه قبل

اگه پارتنر آیندم اینجوری نباشه چی😂😔

الهه
الهه
10 ماه قبل

وااییی دمت گرمممم یکی بزن تو دهن این امیرعلی تا خفه شههههههه

Nazila
Nazila
10 ماه قبل

خیلی نامردی
الان من تو حس بودم
تا فردا ساعت ده که دوبارهارت نزاری و ساعت ۱۲ پارت بگیرم،حسم کلا میپره خو

علوی
علوی
10 ماه قبل

با توجه به اینکه قبلاً ماشین خواستگار سابق درین خرد شده، استاد سابقش پاش شکسته و مشتری مزاحم تو رستوران در حد مرگ ترسیده، امیرعلی یه بلای جدید قراره سرش بیاد. کلاً میران از بلاهای تکراری بدش میاد

black girl
black girl
پاسخ به  علوی
10 ماه قبل

آخه اونا هیچکدوم کسی نبودن که بر درین مهم باشن
یعنی رفیق درین نبودن

Prm
Prm
10 ماه قبل

جا داره یکی اونجا بگه نگااا استیل گنگوو

مریم
مریم
10 ماه قبل

وای تو رو خدا یه پارت دیگهه

𝒛𝒂𝒉𝒓𝒂
𝒛𝒂𝒉𝒓𝒂
10 ماه قبل

ای جان میران اومد 😂😂…..ممنون که پارت گذاشتی🌺

دسته‌ها

15
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x