رمان تارگت پارت 410

4.2
(5)

 

 

 

 

 

الآنم.. قصد نداشتم چیزی رو اعتراف کنم و امید توی قلب امیرعلی رو که این اواخر حس می کردم.. نسبت به تغییر رابطه امون ایجاد شده.. بیشتر کنم.

فقط باید می فهمید.. به عنوان یه دوست انقدری برام عزیز هست که نخوام خار به پاش بره.. به خصوص اگه.. عاملش من و زندگی و همه مشکلات و دردسرام باشه!

بعد از چند لحظه نگاهش و ازم گرفت و ماشین و دوباره به حرکت درآورد:

– به هر حال.. این تنها راهیه که پیش روته.. وگرنه حالا حالاها باید توسط میران بازی بخوری و بین زمین و هوا معلق بمونی تا بفهمی هدفش از برگشتن به زندگیت چیه. فکرات و بکن.. اگه تصمیم گرفتی این بار تو حمله رو شروع کنی و اون و لای منگنه بذاری.. بهم بگو! من هر کاری از دستم بربیاد.. بدون هیچ چشم داشتی.. برات انجام می دم چون.. چون از نظرم.. بیشتر از هرکس دیگه ای.. لیاقت یه زندگی پر آرامش و بدون دغدغه رو داری.. چیزی که بعد از این همه سال.. هنوز بهش نرسیدی!

حرفاش منطقی بود و آدم و به فکر فرو می برد.. به خصوص اون رسیدن به آرامشی که فکر می کردن تو این یک سال گذشته یه کم تجربه اش کردم.. ولی اونم کاذب بود و خیلی سریع.. با دیدن یه خواب.. یه مکان آشنا.. تداعی شدن یه خاطره یا حتی خوردن یه غذا از بین می رفت.

من توی زندگیم به یه آرامش واقعی و همیشگی احتیاج داشتم.. که تا همین الآن تو هیچ دوره ای از زندگی نصیبم نشده بود..

ولی امیدی هم نداشتم که با نقشه امیرعلی.. بخوام به این آرامش برسم و برعکس.. در نظرم همه چیز جوری به هم می ریخت که آرزوی هر شبم این بود که کاش این کار و نکرده بودم.

واسه همین بهتر بود یه ضربدر درشت قرمز روش بکشم و اصلاً زمانی برای فکر کردن به تحریک نقاط ضعف و حساسیت های میران.. صرف نکنم..

 

 

 

 

 

 

×××××

با خشم و عصبانیتی که از چند ساعت پیش.. یه درصدشم کم نشده بود و حتی.. داشت همین جوری بهش اضافه می شد.. رفتم تو اتاقم و بعد از انداختن تن کوفته ام روی تخت.. از تو گوشیم.. آهنگ مورد علاقه یک سال گذشته زندگیم و پلی کردم و صداش و تا آخر بالا بردم..

شاید شنیدن این آهنگ که بعضی وقتا که ذهنم و آروم می کرد و باعث می شد خواب راحت تری داشته باشم.. الآنم به کمکم می اومد و این حجم خفه کننده توی گلوم و از بین می برد و مغزم و از انفجار نجات می داد!

..روزها قاتلمن..

..غیر از جمعه که خون ریزتره..

..حال و روزم جمعه ها..

..از خود جمعه غم انگیزتره..

..کوچ کردی از من..

..قهر کردی حتما..

..یه زمستون سردم..

..بگو برمی گردم..

چشمام و محکم بستم و پشت پلک های بسته ام.. تصویر اون بی شرفی که کنار درین تو اون ماشین نشسته بود جون گرفت..

تصویر چشم ها و نگاه حق به جانبش که می گفت.. من می دونم تو کی هستی ولی.. انقدری قدرت دارم که بخوام از سر راهم کنارت بزنم و هرچیزی که مال تو بود و تصاحب کنم!

..شب ها بیدارم..

..همه شب هایی که بی تو مردم..

..همه زخم هایی که..

..همه عمرم از فراقت خوردم..

..همه رو پس می گیرم..

..نه شوخی کردم..

..شهرزاد قصه ها..

..بگو برمی گردم..

..پریشونم پریشونم پریشون..

..پشیمونم پشیمونم پشیمون..

آره پشیمون بودم و این واضح ترین و صریح ترین اعتراف زندگیم بود. چند تا پشیمونی بزرگ توی زندگیم داشتم و اصلی ترینش مربوط به وقتی بود که شبا.. با آرامش.. بدون این که حس هوس و شهوت و آزار و اذیت نسبت به درین داشته باشم.. تو بغلم می گرفتمش و اونم.. با خوندن داستان های شهرزاد.. کمک می کرد که زودتر خوابم ببره و منم.. در نهایت تعجب می خوابیدم.

اگه یه روزی به عقب برمی گشتم.. حتماً پرونده اون انتقام کوفتی رو توی همون نقطه می بستم و رابطه ام و وارد یه مسیری می کردم که اون حس خوب و آرامشی که از هم می گرفتیم.. همیشگی بشه..

ولی حیف..

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.2 / 5. شمارش آرا 5

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
InShot ۲۰۲۳۰۱۳۰ ۲۲۱۱۲۰۷۸۶

دانلود رمان دریچه pdf از هانیه وطن خواه 0 (0)

بدون دیدگاه
خلاصه رمان :       داستان درباره زندگی محياست دختری كه در گذشته همراه با ماهور پسرداييش مرتكب خطايی جبران ناپذير ميشن كه در اين بين ماهور مجازات ميشه با از دست دادن عشقش. حالا بعد از سال ها اين دو ميخوان جدای از نگاه سنگينی كه هميشه گريبان…
InShot ۲۰۲۳۰۷۰۶ ۲۳۳۰۲۳۹۵۴

دانلود رمان حس مات pdf از دل آرا دشت بهشت 3 (1)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:       داستان درباره سه خواهره که در کودکی مادرشون رو از دست دادن.پسر دوست پدرشان هم بعد از مرگ پدر و مادرش با اونها زندگی میکنه ابتدا یلدا یکی از دختر ها عاشق فرزین میشه و داستان به رسوایی میرسه اما فرزین راضی به ازدواج…
عاشقانه بدون متن e1638795564620

دانلود رمان مرا به جرم عاشقی حد مرگ زدند pdf از صدیقه بهروان فر 2 (1)

3 دیدگاه
  خلاصه رمان :       داستانی متفاوت از عشقی آتشین. عاشقانه‌ای که با شلاق خوردن داماد و بدنامی عروس شروع میشه. سید امیرعباس‌ فرخی، پسر جوون و به شدت مذهبیه که به خاطر حمایت از زینب، دختر حاج محمد مهدویان، محکوم به تحمل هشتاد ضربه شلاق و عقد…
images 1

رمان هیچکی مثل تو نبود 2.5 (4)

بدون دیدگاه
  دانلود رمان هیچکی مث تو نبود خلاصه : آنا مفخم تک دختر خانواده مفخم کارشناس ارشد معماریه. بی کار و جویای کار. یه دختر شاد و سر زنده که با جدیت سعی میکنه مطابق میل پدرو مادرش رفتار کنه و اونها رو راضی نگه داره. اما چون اعتقادات و…
IMG 20240402 203051 577

دانلود رمان اتانازی به صورت pdf کامل از هانی زند 4.8 (12)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:   تو چند سالته دخترجون؟ خیلی کم سن و سال میزنی. نگاهم به تسبیحی ک روی میز پرت میکند خیره مانده است و زبانم را پیدا نمیکنم. کتش را آرام از تنش بیرون میکشد. _ لالی بچه؟ با توام… تند و کوتاه جواب میدهم: _ نه! نه…
Screenshot ۲۰۲۲۰۴۲۴ ۲۱۲۷۴۷

دانلود رمان این من بی تو 3.5 (2)

12 دیدگاه
    خلاصه رمان :     ترمه و مهراب (پسر کوچک حاج فیضی) پنهانی باهم قرار ازدواج گذاشته اند و در تب و تاب عشق هم میسوزند، ناگهان مهراب بدون هیچ توضیحی ترمه را رها کرده و بی خبر میرود! حالا بعد از دوسال که حاج فیضیِ معروف، ترمه…
IMG 20240717 155824 919 scaled

دانلود رمان ریسک به صورت pdf کامل از اکرم حسین زاده 3.7 (3)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان: نگاهش با دقت بیشتری روی کارت‌های در دستش سیر کرد. دور آخر بود و سرنوشت بازی مشخص می‌شد. صدای بلند موزیک فضا را پر کرده بود و هیاهو و سروصدا بیداد می‌کرد. با وجود فضای نیمه‌تاریک آنجا و نورچراغ‌هایی که مدام رنگ عوض می‌کردند، لامپ بالای…
IMG 20240522 075749 599

دانلود رمان آتشم بزن ( جلد سوم ) به صورت pdf کامل از طاهره مافی 4 (2)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:   « جلد اول :: خردم کن »   من یه ساعت شنیام. هفده سال از سالهای زندگیام فرو ریخته و من رو تمام و کمال زیر خودش دفن کرده. احساس میکنم پاهام پر از شن و میخ شده است، و همانطور که زمان پایان جسمم سر…
IMG 20230127 013604 6622

دانلود رمان شوهر آهو خانم 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :           شوهر آهو خانم نام رمانی اثر علی محمد افغانی است . مضمون اساسی این رمان توصیف وضع اندوه بار زنان ایرانی و نکوهش از آئین چند همسری است. در این رمان مناسبات خانوادگی و ضوابط احساسی و عاطفی مرتبط بدان بازنمایی…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

12 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دیانا
دیانا
10 ماه قبل

فاطی چرا پارت جدید نداریم؟

lolo
lolo
10 ماه قبل

وای این هنوز میخواد انتقام بگیره؟؟؟ از اول سال ۱۴۰۱ میخواست انتقام بگیره خو😐 چه انتقامی بود که تموم نمیشع ؟؟😂

علوی
علوی
10 ماه قبل

پارت گذاری زیاد شده، جمعه پارت دادی،
امیدوار باشیم رو به اتمامه رمان؟
اینکه بدون هیچ طرح و نقشه‌ای میران می‌ره سمت درین و می‌گه می‌خوادش و یه پایان خوب و خوش؟؟

neda
عضو
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
10 ماه قبل

قرص صبحتو‌ نخوردی مادر ؟؟؟بخور‌ نخوری خطرناک میشی

خواننده رمان
خواننده رمان
پاسخ به  neda
10 ماه قبل

😁 😁 😁

neda
عضو
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
10 ماه قبل

منم نخوردم …میخام خطرناک شم‌بیفتم‌ بجون تو

رز مشکس
رز مشکس
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
10 ماه قبل

پارتا هیچ جوره طولانی تر نمیشه؟ اعصابم بهم میریزه این طوری

علوی
علوی
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
10 ماه قبل

😐 😐 😤 😤 😕 😕 😕 😕

دسته‌ها

12
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x