رمان تارگت پارت 417

4
(4)

 

 

 

 

 

×××××

در حالی که یه پام و تند تند رو زمین تکون می دادم.. با کلافگی به گوشیم زل زدم تا بالاخره زنگ خورد و اسم سیامک روش افتاد و من سریع جواب دادم:

– الو؟ کجایی پس تو؟

– شرمنده آقا.. گوشیم خاموش شده بود.. می خواستم بیام شرکت ولی دیدم خونه امون نزدیک تره.. دیگه تا برم خونه و شارژرم و بردارم طول کشید..

– پووووف.. خیله خب! چی شد؟

– هیچی.. انجام شد.. همون جوری که گفتید تحویلش دادم.

– شک نکرد؟ چیزی نپرسید؟

– چرا ولی.. پیچوندمش.. دیگه بعدشم سریع گازش و گرفتم رفتم..

خواستم بگم خودت دیدی که سبد گل و با خودش برد توی خونه.. چون فکر می کردم همون لحظه می فهمه از طرف منه و می ذارتش دم در..

ولی دیگه این و نپرسیدم تا بیشتر از این پیش چشم کارمندم حقیر و کوچیک نشم.. فقط گفتم:

– باشه.. کارای بانکی رو انجام دادی؟

– تازه رسیدم بانک! بعدش میام شرکت!

– اوکی می بینمت!

تماس و که قطع کردم از جام بلند شدم و رفتم پشت پنجره اتاق که به کوچه فرعی ساختمون شرکت دید داشت و زل زدم به هوای دود گرفته بیرون..

اون زمانی که داشتم این روزا رو برای خودم به تصویر می کشیدم و براش برنامه ریزی می کردم.. نقطه عطف برنامه هام.. روز تولد درین بود.. خیال داشتم که تا قبلش همه موانع رو از سر راه رابطه امون بردارم و هرچیزی که باید می فهمیدم و بفهمم.. تا روز تولدش بتونم خواسته ام و با اعتماد به نفس به زبون بیارم و بعد از این که کادوش و بهش دادم.. ازش بخوام یه بار دیگه بهم فرصت بده تا این دفعه خود واقعیم و بهش بشناسونم.

ولی هیچی طبق تصوراتم پیش نرفت.. یه کم زیادی تعلل کردم و هفته پیش هم با دیدن اون مرتیکه.. همه چیز به کل به هم ریخت و ناچار شدم که هدیه تولدش و.. این جوری به دستش برسونم.. جوری که از هیچ طریقی نتونه مطمئن بشه که کار من بوده!

 

 

 

 

 

رو همین حساب باید یه کم زودتر دست به کار می شدم و از توی سایه بیرون می اومدم.. تا حداقل به درین بفهمونم که قرار نیست فکر من و از سرش بیرون کنه.. تا بفهمه همه حرفایی که اون روز توی خونه اش بهش زدم.. بلوف بود تا فقط آرامشش و بهش برگردونم و حس واقعیش و پیدا کنم و خودم و بهش بشناسونم!

قدم اولم هم.. همین سبد گلی بود که تمام سعی ام و کردم تا شبیه قبلی باشه.. شاید این جوری درین بفهمه که همه احساساتی که اون زمان بهش داشتم.. دروغ نبوده و بعضی وقتا خودمم کلافه می شدم از این که سرم تا این حد پیش قلب و احساسم خم شده!

با حلقه شدن دستی از پشت دور بدنم و چسبیدن صورتش به کتفم.. خودم و از دنیایی که توش غرق شده بودم بیرون کشیدم و با لبخند غمگینی که رو لبم نشست مشغول نوازش دستش که روی شکمم بود شدم.

انقدر حواسم پرت دغدغه های خودم بود که به کل حضور لی لی رو تو شرکت فراموش کردم.. برای این که متوجه اوج اضطراب و انتظارم برای تماس سیامک نشه.. فرستادمش تا بره یه دوری توی شرکت بزنه و قبل از اومدن کارمندا گوشه و کنارش و نگاه کنه و حالا.. این شکلی می خواست بهم بفهمونه که زیادی نسبت بهش بی توجهی کردم.

به خاطر همین.. دستش و بلند کردم و بوسیدمش.. تا تو همین اولین روزای اومدنش.. بابت رفتارم ازم دلخور نشه و خودش.. کم کم به این شرایط عادت کنه.

بلافاصله با بوسه ای که روی شونه ام نشوند جوابم و داد و بعد چونه اش و به جای بوسه اش تکیه داد و همون طور که نفس های گرمش به پوست گردنم می خورد گفت:

– چرا انقدر فکر می کنی؟

دلم مثل همیشه ضعف رفت برای فارسی حرف زدن و لهجه با نمکش.. البته که تو این یه سال و در اثر معاشرت بیشتر با من و مهناز.. خیلی پیشرفت کرده بود.. ولی هنوز جای کار داشت.

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4 / 5. شمارش آرا 4

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20230127 013752 8902 scaled

دانلود رمان نیم تاج pdf از مونسا ه 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :       غنچه سیاوشی،دختر آروم و دلربایی که متهم به قتل جانا ، خواهرزاده‌ی جهان جواهری تاجر بزرگ تهران و مردی پرصلابت می‌شه، حکم غنچه اعدامه و اما جهان، تنها کس جانا… رضایت می‌ده، فقط به نیت اینکه خودش ذره ذره نفس غنچه‌رو بِبُره!
InShot ۲۰۲۳۰۳۰۴ ۲۲۱۲۳۲۹۳۷

دانلود رمان ناگفته ها pdf از بهاره حسنی 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :           داستان در مورد دختر جوانی به اسم نازلی کسروی است که بعد از فوت مادربزرگ و بعد از سالها دور به ایران برمیگردد، آشنایی او با جوانی در هواپیما و در مورد زندگی خود، این داستان را شکل می دهد ……
InShot ۲۰۲۳۰۳۰۴ ۲۱۴۷۲۱۹۷۸

دانلود رمان کنار نرگس ها جا ماندی pdf از مائده فلاح 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان : یلدا پزشک ۲۶ ساله ایست که بخاطر مشکل ناگهانی که برای خانواده‌اش پیش آمده، ناخواسته مجبور به تغییر روش زندگی خودش می‌‌شود. در این بین به دور از چشم خانواده سعی دارد به نحوی مشکلات را حل کند، رویارویی او با مردی که در گذشته درگیری…
شیطون2

رمان دانشجوهای شیطون 0 (0)

بدون دیدگاه
  دانلود رمان دانشجوهای شیطون خلاصه: آقا اینجا سه تا دخترا داریم … اینا همين چلغوزا سه تا پسرم داریم … که متاسفانه ازشون رونمایی نمیشه اینا درسته ظاهری شبیه انسان دارم … ولی سه نمونه موجودات ما قبل تاریخن که با یه سری آزمایشاته درونی و بیرونی این شکلی…
InShot ۲۰۲۳۰۱۳۰ ۱۵۲۸۲۵۳۰۴

دانلود رمان عاشک از الهام فتحی 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:     عاشک…. تقابل دو دین، دو فرهنگ، دو کشور، دو عرف، دو تفاوت، دو شخصیت و دو تا از خیلی چیزها که قراره منجر به ……..   عاشک، فارسی شده ی کلمه ی ترکی استانبولی aşk و به معنای عشق هست…در واقع می تونیم اسم…
IMG 20240503 011134 326

دانلود رمان در رویای دژاوو به صورت pdf کامل از آزاده دریکوندی 3.7 (6)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان: دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی میشید و احساس می کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می شنوید و فکر می کنید قبلا شنیدید… فکر کنم…
رمان در پناه آهیر

رمان در پناه آهیر 0 (0)

2 دیدگاه
خلاصه رمان در پناه آهیر افرا… دختری که سرنوشتش با دزدی که یک شب میاد خونشون گره میخوره… و تقدیر باعث میشه عاشق مردی بشه که پناه و حامی شده براش.. عاشق آهیر جذاب و مرموز !    
IMG 20230123 235746 955

دانلود رمان آمیخته به تعصب 1 (1)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :     شیدا دختریه که در کودکی مامانش با برداشتن اموال پدرش فرار میکنه و اون و برادرش شاهین که چند سالی از شیدا بزرگتره رو رها میکنه.و این اتفاق زندگی شیدا و برادر و پدرش رو خیلی تحت تاثیر قرار‌ میده، پدرش مجبور میشه…
رمان شولای برفی به صورت pdf کامل از لیلا مرادی

رمان شولای برفی به صورت pdf کامل از لیلا مرادی 4.1 (10)

7 دیدگاه
خلاصه رمان شولای برفی : سرد شد، شبیه به جسم یخ زده‌‌ که وسط چله‌ی زمستان هیچ آتشی گرمش نمی‌کرد. رفتن آن مرد مثل آخرین برگ پاییزی بود که از درخت جدا شد و او را و عریان در میان باد و بوران فصل خزان تنها گذاشت. شولای برفی، روایت‌گر…
رمان شاه خشت

دانلود رمان شاه خشت به صورت pdf کامل از پاییز 3.3 (9)

8 دیدگاه
  خلاصه: پریناز دختری زیبا، در مسیر تنهایی و بی‌کسی، مجبور به تن‌فروشی می‌شود. روزگار پریناز را بر سر راه تاجری معروف و اصیل‌زاده از تبار قاجار می‌گذارد، فرهاد جهان‌بخش. مردی با ظاهری مقبول و تمایلاتی عجیب که..

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

14 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Nazila
Nazila
10 ماه قبل

هعیییی

فاطمه
فاطمه
10 ماه قبل

پارت امروز کو؟

⁦ʕ´• ᴥ•̥`ʔ⁩
⁦ʕ´• ᴥ•̥`ʔ⁩
10 ماه قبل

فاطیی امروز نه گردابو دادی نه تارگتت
چیشدی؟
حالت خوبه؟

ماهی
ماهی
10 ماه قبل

خواهر گمشده اش نمیتونه باشه! چون از اون جایی که چهار ساله با هم در ارتباط هستند و میران چهار سال باشه خواهرش رو پیدا کرده باشه دیگه دلیلی برا انتقام نمی‌بینه!

Fatemeh
Fatemeh
پاسخ به  ماهی
10 ماه قبل

این که گفته یه ساله باهم ارتباط دارن
۴سال از کجا اومد🤔؟

Eli
Eli
10 ماه قبل

اسم لی لی رو قبلنم شنیده بودم ولی بازم یادم نیس کی بود😑💔

علوی
علوی
10 ماه قبل

کاش از پنجره رفتن درین رو ببینه بفهمه چه بلایی سرش اومده

𝒛𝒂𝒉𝒓𝒂
𝒛𝒂𝒉𝒓𝒂
پاسخ به  علوی
10 ماه قبل

امیدوارم…

خواننده رمان
خواننده رمان
پاسخ به  علوی
10 ماه قبل

خدا کنه🙏

دیانا
دیانا
10 ماه قبل

تو چند پارت قبل مهناز گفت که از خارج داره میاد مثل این که روز ای سخت پیش میران بوده تاخوب شه

camellia
camellia
10 ماه قبل

اونوقت لی لی کیه🤔

Nazila
Nazila
10 ماه قبل

میران جون
ریدی
بدم ریدی
آبم قطعه

Fatemeh
Fatemeh
10 ماه قبل

حدس میزدم خواهر گمشدش رو پیدا کرده باشه!!

دسته‌ها

14
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x