رمان حورا پارت 153

4.3
(258)

 

 

 

 

 

 

وقتی پا در سالن گذاشتم، حتی به دنبال نگاه قباد نگشتم، نگشتم که پیدا کنم رنگ نگاهش را…

انگار در ان لحظه چیزی که اهمیت داشت، حس خوب و اعتماد بنفسی بود که در وجودم میپیچید، چیزی که سالها از ان دور بودم…

 

نفس عمیقی کشیدم و به خودم قدرت دادم تا نگاهم را به دنبال چهره‌ای آشنا بگردانم، و با دیدن جمع خانوادگیمان بود که استرس در وجودم دو چندان شد…

 

رنگ نگاه مادرش، حیرتی با حسرت و نفرت…

لاله با ان پشت چشمی نازک کردن و چپ چپ دیدنم، مادر وحید با نگاه مهربان و تحسین‌آمیز…

خاله‌ی قباد هم، مادر لاله…داشت با نفرت عمیقی نگاهم میکرد…

 

حتی وحید هم با مهربانی و برادرانه خیره‌ام بود، اما من جرعت نگاه دادن به نگاهی را که سنگینی‌اش ازارم می‌داد نداشتم، قباد سخت بود دیدن واکنشش…

 

هنوز هم دوستش دارم، برای بار چندم…

دوستش دارم و جز او هیچکس در زندگی‌ام ماندگار نبود…

اینکه قرار است او را هم از دست دهم، خودش به خودی خود، با وجود تمام بی منطقی این موضوع، مجابم میکرد گاهی بخواهم تحت تاثیر قرارش دهم…

 

حالا هم در این شرایط، با وجود تمام دل چرکین شده‌ام نسبت به او، دلم میخواست با دیدنم پی به زیباییم ببرد، خوشش بیاید، یا شاید کمی حسودی کند و گیر دهد…

 

اما، باز هم، استرس اینکه مبادا برخورد بدی داشته باشد هم ازارم میداد!

 

به سمتشان قدم برداشتم و همچنان نگاه به قباد نمیدادم، موزیک صدایش بالاتر رفته بود و تک و توک از جوانان مهمان‌ها، میان سالن میرقصیدند.

 

به سمتشان رسیدم بلند سلام دادم تا با وجود صدای بلند اهنگ، به گوششان برسد:

_ سلام، ببخشید دیر شد…

 

مادرجان سریعتر از همه پاسخ داد:

_ نه جانم چه دیری؟ حق داری خب، پا قدمت همچین برا این خونواده خیر نداشته که بخوای سر سفره عقد دخترمم حاضر شی!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 258

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20230128 233946 2632

دانلود رمان عنکبوت 5 (1)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :         مدرس فیزیک یکی از موسسات کنکور ناپدید می‌شود و با پیدا شدن جنازه‌اش در ارتفاعات شمالی تهران، شادی و کتایون و اردوان و سپنتا و دیگران ناخواسته، شاید هم خواسته پا به قصه می‌گذراند و درست مثل قطعات یک جورجین مکملی…
InShot ۲۰۲۳۰۶۱۵ ۲۲۲۸۱۵۶۲۸

دانلود رمان بغض ترانه ام مشو pdf از هانیه وطن خواه 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:       ترانه دختری از خانواده ای اصیل و پولدار که از بچگی نامزد پسرعمویش، حسام است. بعد از مرگ پدر و مادر ترانه، پدربزرگش سرپرستیش را بر عهده دارد. ترانه علاقه ای به حسام ندارد و در یک مهمانی با سامیار آشنا میشود. سامیاری که…
InShot ۲۰۲۳۰۲۰۷ ۱۶۱۹۳۵۹۶۰

دانلود رمان خشت و آیینه pdf از بهاره حسنی 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :   پسری که از خارج میاد تا یه دختر شیطون و غیر قابل کنترل رو تربیت کنه… این کار واقعا متفاوت خواهد بود. شخصیتها و نوع داستان متفاوت خواهند بود. در این کار شخصیت اولی خواهیم داشت که پر از اشتباه است. پر از ندانم…
InShot ۲۰۲۳۰۶۲۵ ۱۴۰۱۳۷۸۷۶

دانلود رمان شکسته تر از انار pdf از راضیه عباسی 3.7 (3)

2 دیدگاه
  خلاصه رمان:         خدا گل های انار را آفرید. دست نوازشی بر سرشان کشید و گفت: سوار بال فرشته ها بشوید. آنهایی که دور ترند مقصدشان بهشت است و این ها که نزدیکتر مقصدشان زمین. فرشته ها بال هایشان را باز کرده و منتظر بودند. گل…
IMG ۲۰۲۴۰۳۳۰ ۰۱۳۴۳۶

دانلود رمان هایکا به صورت pdf کامل از الناز بوذرجمهری 3.6 (16)

1 دیدگاه
  خلاصه رمان:   -گفته بودم بهت حاجی! گفته بودم پسرت بیماری لاعلاج داره نکن دختررو عقدش نکن.. خوب شد؟ پسرت رفت سینه قبرستون و دختر مردم شد بیوه! حاجی که تا آن لحظه سکوت کرده با حرف سبحان از جایش بلند شد و رو به روی پسرکش ایستاد.. -خودم…
photo 2017 04 20 14 37 49 330x205 1

رمان ماه مه آلود جلد سوم 0 (0)

4 دیدگاه
  دانلود رمان ماه مه آلود جلد سوم خلاصه : “مها ” دختری مستقل و خودساخته که تو پرورشگاه بزرگ شده و برای گذروندن تعطیلات تابستونی به خونه جنگلی هم اتاقیش میره. خونه ای توی دل جنگلهای شمال. اتفاقاتی که توی این جنگل میوفته، زندگی مها رو برای همیشه زیر…
Screenshot ۲۰۲۲ ۰۳ ۳۱ ۲۲ ۴۴ ۲۴

دانلود رمان خلسه 5 (3)

1 دیدگاه
    خلاصه رمان:       “خلسه” روایتی از زیبایی عشق اول است. مارال دختر سرکش خان که در ۱۷ سالگی عاشق معراج سرد و مغرور میشود ولی او را گم میکند و سالها بعد روزی دوباره او را می‌بیند و …      

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

9 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
روا
روا
6 ماه قبل

و باز هم قری داد باش فهمیدیم لباس داری خوشگله میخواهی تو چش قباد کنی

روا
روا
6 ماه قبل

واییییی رو این مادر قباد برم چقدر این بشر پروعههه

Yas
Yas
6 ماه قبل

هنوز میگه دوستش دارم. خاک تو سر حورا 🤔

لاوین
لاوین
پاسخ به  Yas
6 ماه قبل

ببین عزیزم عشق چیزی نیس که سریع از سر آدم بیوفته نمیگم این دوس داستن حورا خوبه ولی خب اگه حورا کامل ازش متنفر بشه و هیچ علاقه ای ب قباد نداشته باشه پس اون عشق قوی ک اوایل رمان داشت چی؟؟

شهاب
شهاب
6 ماه قبل

خودتونو بزارین جای خواننده ببینین چی فرض میشین!

رهگذر
رهگذر
6 ماه قبل

منطقیه میخوام سر مادر قباد رو بکنم ؟

Bahareh
Bahareh
6 ماه قبل

زبون نیست که نیش مارو عقربه زبونه این مادر قباد خر .

دلی
دلی
6 ماه قبل

حورا احمققققققق بمیررررر

شهاب
شهاب
6 ماه قبل

عجب پارتی بود خدا وکیلی ! اومدم تو سالن همه نگام کردن و رفتم پیششون. همین . کافیه دیگه خب آخه بیشتر از این دو سه جمله اگه بود زیادیمون میکرد !

دسته‌ها

9
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x