رمان عشق با چاشنی خطر پارت 68

3.5
(2)

 

 

 

اشکی:تو خونتون هم همینقدر میترسی و میچسبی به بقیه

نه….معلومه که نه. درسته که میترسم اما خب همین که یکی کنارم باشه دیگه زیاد نمیترسم اما الان یه چیزی مانعم میشد که از اشکی جدا بشم و دلم میخواست همینجوری تو بغلش باشم. اما برای اینکه ضایع نشم گفتم:اوهوم

اشکی:هه آقاجون میگه تو باید بچه دار بشی ولی نمیدونه که من تو خونه یه بچه دارم اونم از نوع لجبازش

دستمو مشت کردم و زدم تو کمرش و دلخور صداش زدم

_اشکیییی

اشکی:جاانم

ضربان قلبم تو یه لحظه رفت روی هزار. چی شد؟؟؟؟؟؟؟؟اشکی الان گفت جانم؟واقعا؟ نمیدونم چرا اما همین یه کلمه اینقدر حالمو خوب کرد و تمام اون دلتنگی ها رو از بین برد که انگار تو دلم کارخونه قند سازی راه انداخته بودن از بس که خوش حال بودم و همین یک کلمه اندازه تمام عمر زندگیم به مذاقم خوش اومد

دستمو اوردم کنار پام و یه نیشکون محکم از پام گرفتم ببینم بیدارم یا نه اما هیچ دردی حس نکردم یعنی خوابم؟ ایششششش بخواطر اینکه هیچ دردی حس نکردم محکم تر نیشگون گرفتم ولی بازم هیچی اما از کی تا حالا من اینقدر سفت شدم دوباره خواستم نیشگون بگیرم که اشکی دستمو گرفت

اشکی:نکن بچه

هییییی نگو که من تا الان پای اینو نیشگون میگرفتم؟

خودمو نباختم و گفتم:بچه خودتی

اشکی:اوکی فقط الان چیکار کنم که دیگه نترسی؟

من الانشم نمی ترسم اما گفتم:برام تار بزن و بعد برام بخون باشه؟

گفتم الان میگه نه اما برخلاف تصورم گفت:باشه فقط ولم کن تا برقم رو روشن کنم و بریم تو اتاق

خوش حال از اینکه موافقت کرد سریع ولش کردم اما با شنیدن رعد و برق سریع دستامو دور دستش حلقه کردم و قدم به قدم همراهش میرفتم که اول برق رو روشن کردو بعد رفت تو اتاقش

اشکی:ولم کن آرام

و بعد به تختش اشاره کرد

اشکی:بشین

ولش کردم و نشستم که خودش رفت سمت یکی از کمد هاش و تارش رو برداشت که نگام افتاد به دست باند پیچیش یعنی اونشب مشت زده به آیینه؟مگه دیوونست؟ نگام به دستش بود که اومد اون سمت تخت و رو به روم نشست که ازش پرسیدم

_دستت چی شده؟

اشکی:هیچی یه زخم سادست

دروغگو

_اگه یه زخم سادست پس چرا اینجوری باند پیچیش کردی؟

اشکی:من گشنمه ها چی داریم؟

هه چه ضایع بحث رو عوض کرد حتما وضع دستش خیلی خرابه که نمیخواد چیزی درموردش بگه پس خودمو زدم به اون راه و گفتم:تو که غذا های منو دوست نداشتی

اشکی:اوه راست میگی آشپزیت افتضاحه بگو چی میخوری تا سفرش بدم؟

لجم گرفت بیشعور تو روم نگاه میکنه میگه اشپزیت افتضاحه ایششش سرمو به حالت قهر برگردوندم و چیزی نگفتم که صدای حرف زدنش با گوشیش رو شنیدم که داشت سفارش میداد. دوست داشتم تو همون حالت بمونم اما با اوردن اسم پیتزا سری با ذوق برگشتم سمتش و بهش نگاه کردم که پوزخندی زد و بعد تماس رو قطع کرد

_ممنون که پیتزا سفارش دادی

اشکی خواست حرف بزنه که با شنیدن رعد و برق تو خودم جمع شدم که اشکی دیگه حرفش رو نزد و به جاش، چشماش رو بست و شروع کرد اما با شنیدن آهنگش حالم خراب شد. جوری حالم بد شد که میخواستم بزنم زیر گریه و چه خوب بود که چشماش بسته بود و این حال خرابم رو ندید

🎵🎵🎵🎵🎵🎵🎵

عاشق یکی شدم نمیتونم بگم بهش

دل من دنبالشه نمیتونه بکنه ولش

اون اصلا نمیدونه میخوامش اینه مشکلش

آخه چجوری بگم حرف های دلمو به دلش

 

عاشق یکی شدم نمیتونم بگم بهش

دل من دنبالشه نمیتونه بکنه ولش

اون اصلا نمیدونه میخوامش اینه مشکلش

آخه چجوری بگم حرف های دلمو به دلش

 

من اونو میخوامش و بس

تو دلم اون شده حبس

واسه من شد همه کس

کاش یه روزی بشم همراش

بشینم جلو چشماش

بشم گوش واسه حرفاش

 

من اونو میخوامش و بس

تو دلم اون شده حبس

واسه من شد همه کس

کاش یه روزی بشم همراش

بشینم جلوی چشماش

بشم گوش واسه حرفاش

 

چرا هرچی میپوشی بهت میاد

جذابی تو سادگیات

مهرت نشست به دلم

چقدر خوبه یواشکی خجالتت

من به فدای نجابتت

عشقت نمیکنه ولم

 

چرا هر چی میپوشی بهت میاد

جذابی تو سادگیات

مهرت نشست به دلم

چقدر خوبه یواشکی خجالتت

من به فدای نجابتت

عشقت نمیکنه ولم

 

من اونو میخوامش و بس

تو دلم اون شده حبس

واسه من شد همه کس

کاش یه روزی بشم همراش

بشینم جلو چشماش

بشم گوش واسه حرفاش

 

من اونو میخوامش و بس

تو دلم اون شده حبس

واسه من شد همه کس

کاش یه روزی بشم همراش

بشینم جلو چشماش

بشم گوش واسه حرفاش

عاشق یکی شدم نمیتونم بگم بهش(ماکان بند)

🎵🎵🎵🎵🎵🎵🎵

قطره اشکی که از چشمم افتاد رو سریع پاکش کردم تا اشکی نبینه. آخه به من چه که عاشق شده چرا من اینجوری شدم

رعد و برق زد اما بهش محل ندادم که اشکی چشماشو باز کرد و بهم نگاه کرد که امید وارانه ازش پرسیدم

_واقعا عاشق شدی یا همینجوری خوندی؟

اشکی نگاهشو ازم گرفت و به تارش نگاه کرد _سکوت علامت رضاست؟

اشکی:جواب ابلهانه

_یعنی عاشق نیستی؟

بازم جواب سوالمو نداد. هه چقدر خوش خیال بودم که فکر میکردم الان میگه نه عاشق نشدم همینجوری خوندم

چند مین بینمون سکوت بود که با حرف هایی که زد هر لحظه داغون ترم کرد

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.5 / 5. شمارش آرا 2

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
InShot ۲۰۲۳۰۶۱۵ ۲۲۲۸۱۵۶۲۸

دانلود رمان بغض ترانه ام مشو pdf از هانیه وطن خواه 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:       ترانه دختری از خانواده ای اصیل و پولدار که از بچگی نامزد پسرعمویش، حسام است. بعد از مرگ پدر و مادر ترانه، پدربزرگش سرپرستیش را بر عهده دارد. ترانه علاقه ای به حسام ندارد و در یک مهمانی با سامیار آشنا میشود. سامیاری که…
IMG 20230123 235029 963 scaled

دانلود رمان طالع دریا 5 (1)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:     من دنیزم اتفاقات زیادی و پشت سر گذاشتم برای اینکه خودمو نکشم زندگیمو وقف نجات دادن زندگی دیگران کردم همه چیز می تونست آروم باشه… مثل دریا… اما زندگیم طوفانی شد…بازم مثل دریا سرنوشتم هم معنی اسممه مجبورم برای شروع دوباره…یکی از بیمارارو نجات…
عاشقانه بدون متن e1638795564620

دانلود رمان مرا به جرم عاشقی حد مرگ زدند pdf از صدیقه بهروان فر 2 (1)

3 دیدگاه
  خلاصه رمان :       داستانی متفاوت از عشقی آتشین. عاشقانه‌ای که با شلاق خوردن داماد و بدنامی عروس شروع میشه. سید امیرعباس‌ فرخی، پسر جوون و به شدت مذهبیه که به خاطر حمایت از زینب، دختر حاج محمد مهدویان، محکوم به تحمل هشتاد ضربه شلاق و عقد…
c87425f0 578c 11ee 906a d94ab818b1a3 scaled

دانلود رمان به سلامتی یک شکوفه زیر تگرگ به صورت pdf کامل از مهدیه افشار 3.7 (3)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   سرمه آقاخانی دختری که بعد از ورشکستگی پدرش با تمام توان برای بالا کشیدن دوباره‌ی خانواده‌اش تلاش می‌کنه. با پیشنهاد وسوسه‌انگیزی از طرف یک شرکت، نمی‌تونه مقاومت کنه و بعد متوجه می‌شه تو دردسر بدی افتاده… میراث قجری مرد خوشتیپی که حواس هر زنی رو…
images

رمان عاشقم باش 0 (0)

بدون دیدگاه
  دانلود رمان عاشقم باش خلاصه: داستان دختری به نام شقایق که پس از جدایی خواهرش با همسر سابق او احسان ازدواج می کند.برخلاف عشق فراوان شقایق نسبت به احسان .احسان هیچ علاقه ای به او ندارد کم کم طی اتفاقاتی احسان به شقایق علاقمند می شود و زندگی خوشی…
چشم دختر زیبا

دانلود رمان نارگون pdf از بهاره شریفی 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :       نارگون، دختری جوان و تنها که در جریان ناملایمتی های زندگی در پیله ی سنگی خودساخته اش فرو رفته و در میان بی عدالتی ها و ناامنی های جامعه، روزگار می گذراند ، بازیچه ی بازی های عجیب و غریب دنیا که حال…
photo 2017 04 20 14 37 49 330x205 1

رمان ماه مه آلود جلد سوم 0 (0)

4 دیدگاه
  دانلود رمان ماه مه آلود جلد سوم خلاصه : “مها ” دختری مستقل و خودساخته که تو پرورشگاه بزرگ شده و برای گذروندن تعطیلات تابستونی به خونه جنگلی هم اتاقیش میره. خونه ای توی دل جنگلهای شمال. اتفاقاتی که توی این جنگل میوفته، زندگی مها رو برای همیشه زیر…
رمان فرار دردسر ساز

رمان فرار دردسر ساز 5 (2)

بدون دیدگاه
  دانلود رمان فرار دردسر ساز   خلاصه : در مورد دختری که پدرش اونو مجبور به ازدواج با پسر عموش میکنه و دختر داستان ما هم که تحمل شنیدن حرف زور نداره و از پسر عموشم متنفره ,فرار میکنه. اونم کی !!؟؟؟ درست شب عروسیش ! و به خونه…
دانلود رمان بوی گندم

دانلود رمان بوی گندم جلد دوم pdf از لیلا مرادی 5 (1)

11 دیدگاه
      رمان: بوی گندم جلد دوم   ژانر: عاشقانه_درام   نویسنده: لیلا مرادی   مقدمه حالا چند ماه از اون روزا میگذره، خوشبختی کوچیک گندم با یه اتفاقاتی تا مرز نابودی میره   تو این جلد هدف نویسنده اینه که به خواننده بفهمونه تو پستی بلندی‌های زندگی نباید…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

7 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
《¿》
《¿》
1 سال قبل

نویسنده جون رمانت خیلی ضعیفه و نقطه ضعف داره یکی مثلا همه جا داره میگه اشکی و این خیلی مسخرس دوما اصلا معنی نمیده این اهنگ و با تار زد😑سوما این اهنگ اصلا عاشقانه و تاثیر گذار نیست😐

M.h
M.h
پاسخ به  《¿》
1 سال قبل

اما من قلمشو دوست دارم

M.h
M.h
پاسخ به  《¿》
1 سال قبل

من فکر میکنم این آهنگ یه جور اعتراف بود که اشکی به آرام کرد بخواطر همین زیاد عاشقانه نبود چون هدف یه چیز دیگه بوده و اشکی فقط تار میزنه نه چیز دیگه

آسمان
آسمان
1 سال قبل

دستم به این نویسنده برسه🔪🔪🔪🔪نصفش میکنم

بی اعصاب
بی اعصاب
1 سال قبل

مردشور این نویسندهارو ببرم که اینجوری پارت ندن اااااق😤😤😤

M.h
M.h
پاسخ به  بی اعصاب
1 سال قبل

واقعا بی اعصابی ها 🤣 🤣 🤣 🤣 🤣

M.h
M.h
1 سال قبل

اشکی هم عاشق شد رفت وای این آرام هنوز نفهمیده عاشق اشکیه

دسته‌ها

7
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x