رمان قایم موشک پارت 11

3.7
(3)

 

 

نگاهش روی من می‌شینه.

” هوم ” خفه‌ای توی گوشی می‌گه.

سرم رو پایین می‌ندازم و گوشم رو تیز می‌کنم‌.

صدای شخص پشت خط رو نمی‌شنوم.

امیر می گه:

 

– حالا فردا دیگه انشاالله…

 

کف دستشو روی صورتش می‌کشه و کلافه قبول می‌کنه:

 

– باشه… باشه…. شب میایم.

 

دختره نیست. مطمئن شدم.

چون گفت:

 

– عصر کار دارم. یا امشب یا فردا…

 

دیگه برام حرفاش جذابیتی نداره و اشتهامم کاملاً کور شده.

با غصه به چلوکباب نیم خورده و سالاد دست نخورده‌م نگاه می‌کنم.

یه تیکه برگ کاهو می‌ذارم دهنم و از پشت میز بلند می‌شم.

امیر تلفنش تموم شده و مثل لاشخورا منتظره برم تا بقیه غذام رو بخوره.

با چشم ریز نگاهش می‌کنم:

 

– چیه؟

 

آب دهنشو قورت می‌ده و نگاهش رو از چلو کباب می‌گیره.

 

– برو دیگه… چی می‌خوای اینجا؟

 

 

 

لبخند ملیحی روی لبم می‌شینه.

یعنی اگه یه درصد فکر کرده امروز با اون شاهکاری هاش چیزی از من بهش می‌ماسه، سخت در اشتباهه.

 

با لحن مسخره‌ای می‌پرسم:

 

– منتظری برم غذامو بخوری؟

 

مشکوک نگاهم می‌کنه و جواب نمی‌ده.

پوزخند بلندی می‌زنم:

 

– من جون به عزرائیل نمی‌دم. اونوقت به تو چلو کباب بدم؟

 

مثل یوزپلنگ کمین می‌گیره حمله کنه که اصلا امون نمی‌دم و توی جفت غذاها تف می‌کنم.

 

دهنش باز می‌مونه.

وا می‌ره.

ناباور می‌گه:

 

– دهنت کج شه به حق پنج تن. تف کردی توش انگل؟

 

خونسرد پلک می‌زنم و سرمو تکون می‌دم.

با لبخندی حاکی از رضایت می‌گم:

 

– نه خود خورد، نه کَس دهد، گنده کند به سگ دهد و صحبتا…

 

دندوناشو بهم فشار می‌ده و از روی مبل بلند می‌شه.

کتشو چنگ می‌زنه و سمت در می‌ره.

 

– دیارا من یه بلایی سر تو بیارم اون سرش ناپیدا…

 

 

 

(امیر)

 

از خونه بیرون می‌زنم.

شماره‌ی پریسا رو می‌گیرم.

 

– بله امیر؟

 

پشت لندکروز می‌شینم و ماشین رو روشن می‌کنم.

 

– کجایی؟

 

با مکث کوتاهی می‌گه:

 

– خونه…

 

زبونم رو توی لپم فشار می‌دم.

هرچقدر هم قراردادی و الکی، بازهم من الان متاهلم…

وجهه خوبی نداشت اگه می‌رفتم خونه دوست دختر سابقم!

 

– ربع ساعت دیگه بیا دم در…

 

اعتراضش بلند می‌شه:

 

– جدیدا خونه من لولو خورخوره داره؟ قبلا که خوب سر و تهتو می‌زدن اینجا بودی!

 

از دست غرولندهاش خسته می‌شم.

جدی و کوبنده می‌گم:

 

– پریسا دو مین دم در می‌ایستم. اومدی که اومدی؛ نیومدی از پشت تلفن همه چیو تموم می‌کنم!

 

 

 

هول می‌شه.

 

– باشه… باشه میام.

 

– جلوی در خونه‌تم.

 

و گوشی رو قطع می‌کنم.

با انگشتام روی فرمون ضرب می‌گیرم.

واقعا منتظرم دو دقیقه بشه سه دقیقه تا برم.

اما خب زود میاد بیرون و سوار ماشین می‌شه.

نگاهم روی موهای طلاییش که از شال مشکیش بیرون ریخته، می‌شینه.

 

– سلام…

 

به سختی ازش نگاه می‌گیرم.

دهنم بهم چسبیده.

هیچی نمی‌تونم بگم. فقط سر تکون می‌دم براش.

 

– بریم همون کافه همیشگی…

 

به سختی بزاق دهنمو قورت می‌دم.

و دوباره فقط سرتکون می‌دم.

دستشو دراز می‌کنه ضبط ماشین رو روشن کنه که نگاهم دوباره روی دست کشیده و ظریفش میخ می‌شه…

دستبندش، ساعتش، انگشترش و حتی بند انگشتی هاش هموناییه که من براش خریدم.

فضای ماشین خیلی برام سنگینه.

نفسم بالا نمیاد.

شیشه رو پایین می‌دم و سعی می‌کنم کمی نفس بکشم.

پریسا طعنه می‌زنه:

 

– ساکتی امیرخان! خوب از پشت تلفن واسم کری می‌خوندی که…

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.7 / 5. شمارش آرا 3

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
520281726 8216679582

رمان باورم کن 0 (0)

بدون دیدگاه
دانلود رمان باورم کن خلاصه : آنید کیان دانشجوی مهندسی کشاورزی یه دختر شمالی که کرج درس میخونه . به خاطر توصیه ی یکی از استاد ها که پیشنهاد داده بود که برای بهتر یادگیری درس بهتره کار عملی انجام بدن و به طور مستقیم روی گل و گیاه کار…
Romantic profile picture 50

دانلود رمان ما دیوانه زاده می شویم pdf از یگانه اولادی 0 (0)

4 دیدگاه
  خلاصه رمان :       داستان زندگی طلاست دختری که وقتی هنوز خیلی کوچیکه پدر و مادرش از هم جدا میشن و طلا میمونه و پدرش ، پدری که از عهده بزرگ کردن یه دختر کوچولو بر نمیاد پس طلا مجبوره تا تنهایی هاش رو تو خونه عموی…
1

رمان عصیانگر 2 (2)

4 دیدگاه
  دانلود رمان عصیانگر خلاصه : آفتاب دستیار یکی از بزرگترین تولید کنندگان لوازم بهداشتی، دختر شرّ و کله شقی که با چموشی و سرکشی هاش نظر چاوش خان یکی از غول های تجاری که روحیه ی رام نشدنیش زبانزد همه ست رو به خودش جلب میکنه و شروع جنگ…
IMG 20240701 230458 934

دانلود رمان سالاد به صورت pdf کامل از لیلی فلاح 4 (5)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :     افرا یکی از خوشگل ترین دخترای دانشگاهه یکی از پسرای تازه وارد میخواد بهش نزدیک. بشه. طرهان دشمنه افراست که وقتی موضوع رو میفهمه با پسره دعوا میگیره و حسابی کتکش میزنه. افرا گیجه که میون این دو دلبر کدوم ور؟ در آخر…
InShot ۲۰۲۳۰۶۱۵ ۲۲۲۸۱۵۶۲۸

دانلود رمان بغض ترانه ام مشو pdf از هانیه وطن خواه 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:       ترانه دختری از خانواده ای اصیل و پولدار که از بچگی نامزد پسرعمویش، حسام است. بعد از مرگ پدر و مادر ترانه، پدربزرگش سرپرستیش را بر عهده دارد. ترانه علاقه ای به حسام ندارد و در یک مهمانی با سامیار آشنا میشود. سامیاری که…
IMG 20230129 003542 2342

دانلود رمان تبسم تلخ 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :       تبسم شش سال بعد از ازدواجش با حسام، متوجه خیانت حسام می شه. همسر جدید حسام بارداره و به زودی حسام قراره پدر بشه، در حالی که پزشکا آب پاکی رو رو دست تبسم ریختن و اون از بچه دار شدن کاملا…
IMG 20230127 015547 6582 scaled

دانلود رمان آدمکش 3 (1)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :   ساینا فتاح، بعد از مرگ‌ مشکوک پدرش و پیدا نشدن مجرم توسط پلیس، به بهانه‌ی خارج درس خوندن از خونه بیرون می‌زنه و تبدیل میشه به یکی از موادفروش‌های لات تهران! دختری که شب‌هاش رو تو خونه تیمی صبح می‌کنه تا بالاخره رد قاتل رو…
InShot ۲۰۲۳۰۶۲۱ ۱۳۰۷۵۶۸۷۷

دانلود رمان سیاه سرفه جلد اول pdf از دریا دلنواز 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:         مهری فرخزاد سال ها پیش به خاطر علاقه ای که به همکلاسیش دوران داشته و به دلیل مهاجرت خانوادش، تصمیم اشتباهی میگیره و… دوران هیچوقت به اون فرصت جبران نمیده و تمام تلاش های مهری به در بسته میخوره… دختری که همیشه توی…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
سوگل
سوگل
1 سال قبل

سلام نمیدونم نظر منو میخونید با نع ولی این حرفو باید میزدم
این رمان خیلی وقته نوشته شده و من تا نصف شو هم خوندم ولی اون کسی که قبلا مینوشت کانلشو تغییر داد و دگیل پارت های این رمان رو نگذاشت ولی اگه میشه شما حدقل هر دو روز یک بار یه پارت بلند بزارید میاین چهار تا خط مینویسین و میرین واصلا براتون مهم نیست کی رمانو میخونع

دسته‌ها

1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x