رمان ملورین پارت 52

4.2
(123)

 

 

 

 

رو به روی آیینه روی صندلی نشست و موهایش را باز کرد.

شونه ای برداشت و ارام روی موهایش کشید.

 

 

خیره به آیینه شد و با خود فکر کرد اگر محمد را آن شب نمی‌دید چه اتفاقی می‌افتاد؟! زندگی اش چگونه می‌گذشت؟

محمد عین نوری در زندگی اش بود، البته که ملورین هم نعمتی در زندگی محمد بود.

 

 

اگر سر و کله ملورین پیدا نمی‌شد چگونه می‌توانست آن زندگی بی هدف و بی سر و ته را ادامه دهد؟!

 

 

ملورین سریع برق لبی هم به لبش زد و دوباره شانه را به دست گرفت که همان موقع محمد وارد اتاق شد.

 

ملورین نگاهش نمی‌کرد! حتی ذره ای نرمی در چهره اش نبود و جوری که نشان دهد حواسش به محمد نیست موهایش را نوازش کرد.

 

محمد که ملورین را در آن لباس خواب لعنتی دید دلش برای آن دختر لرزید! برای بار چندم…

 

روی تخت دراز کشید و با چشمانی که خمار شدنش دست خود نبود به او زل زد و زمزمه کرد:

– قصد خواب نداری خوشگل من؟!

 

ملورین باز هم چیزی نگفت و به معنی واقعی کلمات داشت روی اعصاب محمد می‌رفت، محمد که دید ملورین چیزی نمی‌گوید نفس عمیقی کشید تا خود را کنترل کند.

 

متوجه دما بیش از حد خود شد، تیشرتش را با یک حرکت از تن خارج کرده و پایین تخت انداخت.

ملورین هم با نازی که غیر ارادی در رفتارش بود بلند شد و با فاصله کمی از محمد دراز کشید.

 

 

فاصله شان آنقدری کم بود که محمد به خوبی بوی خوب تن ملورین را استشمام می‌کرد.

 

محمد که نتوانست تحمل کند گفت:

– تو یزره بچه به جای این که عصبی بشی و دعوا راه بندازی این جوری با سياست بهم کم محلی می‌کنی جوری که دلم می‌خواد برم و خودم و از پشت بوم پایین بندازم ولی باهام حرف بزنی!

راستش و بگو از قصد ابن لباس و پوشیدی که دیوانم کنی نه؟!

 

لبخندی روی لب های ملورین اومد که سریع لب هایش را جمع کرد تا محمد لبخندش را نبیند.

 

 

 

– تو که خودت میبری و می‌دوزی من چی بگم؟!

 

محمد در دل گفت کاش ملورین پتو روی خود می‌انداخت…!

 

– اون پتو رو بنداز رو خودت.

 

ملورین با لجبازی لب زد:

– نمی‌خوام گرممه.

 

محمد گوشه لبش را گزید و دلش از دست رفت، روی ملورین خیمه زد و در صورت مهتابی دخترک خیره شد.

 

– اخه چقد تو خوشگلی عمر محمد!

گرمته؟! خب لامصب منم گرممه! تو هرم آتیش این هیکل لامصبت دارم می‌سوزم! به فکرم نیستی نه؟! بگن غلط کردم با یه دختره ای بودم خوبه؟! بخدا ملو اسمش و حتی یادم نمی‌اومد.

 

ملورین پلک زد ولی محمد را پس نزد، از طرفی خوشحال بود که آن زن نقش اساسی در زندگی شوهرش نداشته و از طرف دیگر دلش می‌خواست بیشتر ناز کند.

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.2 / 5. شمارش آرا 123

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
رمان دلدادگی شیطان

رمان دلدادگی شیطان 5 (1)

13 دیدگاه
  دانلود رمان دلدادگی شیطان خلاصه: رُهام مردی بیرحم با ظاهری فریبنده و جذاب که هر چیزی رو بخواد، باید به دست بیاره حتی اگر ممنوعه و گناه باشه! و کافیه این شیطانِ مرموز و پر وسوسه دل به دختری بده که نامزدِ بهترین رفیقشه! هر کاری میکنه تا این…
f1d63d26bf6405742adec63a839ed542 scaled

دانلود رمان شوماخر به صورت pdf کامل از مسیحه زادخو 3 (2)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان:   داستان از جایی آغاز میشود که دستها سخن میگویند چشم هاعشق میورزند دردها زخم بودند و لبخند ها مرهم . قصه آغاز میشود از سرعت جنون از زیر پا گذاشتن قوائد و قانون بازی …. شوماخر دخترک دیوانه ی قصه که هیچ قانونی…
InShot ۲۰۲۳۰۵۲۷ ۱۱۳۲۵۲۳۹۷

دانلود رمان دیوانه و سرگشته pdf از محیا نگهبان 5 (1)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :   من آرمین افخم! مردی 34 ساله و صاحب هولدینگ افخم! تاجر معروف ایرانی! عاشق دلارا، دخترِ خدمتکار خونمون میشم! دختری ساده و مظلوم که بعد از مرگ مادرش پاش به اون خونه باز میشه. خونه ایی که میشه جهنم دلی، تا زمانی که مال من…
InShot ۲۰۲۳۰۶۲۶ ۱۱۰۶۰۷۴۴۳

دانلود رمان کنعان pdf از دریا دلنواز 1 (1)

2 دیدگاه
  خلاصه رمان:       داستان دختری 24 ساله که طراح کاشی است و با پدر خوانده اش تنها زندگی می کند و در پی کار سرانجام در کارخانه تولید کاشی کنعان استخدام می شود و با فرهام زند، طراح دیگر کارخانه همکار و …
InShot ۲۰۲۳۰۲۲۶ ۱۲۴۶۳۴۱۷۸

دانلود رمان عاشقانه پرواز کن pdf از غزل پولادی 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :   گاهی آدم باید “خودش” و هر چیزی که از “خودش” باقی مانده است، از گوشه و کنار زندگی اش، جمع کند و ببرد… یک جای دور حالا باقی مانده ها می خواهند “شکسته ها” باشند یا “له شده ها” یا حتی “خاکستر شده ها” وقتی…
رمان شاه خشت

دانلود رمان شاه خشت به صورت pdf کامل از پاییز 3.3 (9)

8 دیدگاه
  خلاصه: پریناز دختری زیبا، در مسیر تنهایی و بی‌کسی، مجبور به تن‌فروشی می‌شود. روزگار پریناز را بر سر راه تاجری معروف و اصیل‌زاده از تبار قاجار می‌گذارد، فرهاد جهان‌بخش. مردی با ظاهری مقبول و تمایلاتی عجیب که..
2

رمان قاصدک زمستان را خبر کرد 0 (0)

1 دیدگاه
  دانلود رمان قاصدک زمستان را خبر کرد خلاصه : باران دختری سرخوش که بخاطر باج گیری و تصرف کلکسیون سکه پسرخاله اش برای مصاحبه از کار آفرین برترسال، مردی یخی و خودخواه به اسم شهاب الدین می ره و این تازه آغاز ماجراست. ازدواجشان با عشق و در نهایت…
1676877296835

دانلود رمان تو همیشه بودی pdf از رؤیا قاسمی 0 (0)

21 دیدگاه
  خلاصه رمان :     مادر محیا، بعد از مرگ همسرش بخاطر وصیت او با برادرشوهرش ازدواج می کند؛ برادرشوهری که همسر و سه پسر بزرگتر از محیا دارد. همسرش طاقت نمی آورد و از او جدا می شود و به خارج میرود ولی پسرعموها همه جوره حامی محیا…
Negar ۲۰۲۱۰۶۰۱ ۰۱۵۶۵۸

رمان اشرافی شیطون بلا 5 (1)

2 دیدگاه
  دانلود رمان اشرافی شیطون بلا خلاصه : داستان درباره ی دختریه که خیلی شیطونه.اما خانواده ی اشرافی داره.توی خونه باید مثل اشرافیا رفتار کنه.اما بیرون از خونه میشه همون دختر شیطون.سعی میکنه سوتی نده تا عمش متوجه نشه که نمیتونه اشرافی رفتارکنه.همیشه از مهمونیای خانوادگی فرار میکنه.اما توی یکی…
رمان اوج لذت

دانلود رمان اوج لذت به صورت pdf کامل از ملیسا حبیبی 4 (38)

بدون دیدگاه
  خلاصه: پروا دختری که در بچگی توسط خانوادش به فرزندی گرفته شده و حالا بزرگ شده و یه دختر ۱۹ ساله بسیار زیباست ، حامد برادر ناتنی و پسر واقعی خانواده پروا که ۳۰ سالشه پسر سربه زیر و کاری هست ، دقیقا شب تولد ۳۰ سالگیش اتفاقی میوفته…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
روا
روا
5 ماه قبل

بنظرم کمه

دسته‌ها

1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x