رمان گرداب پارت 324 - رمان دونی

 

 

سوگل به مبل دو نفره اشاره کرد و گفت:

-بشین عزیزم..خوش اومدی..

 

تشکر کردم و روی مبل نشستم و نفس رو هم روی پاهام گذاشتم…

 

نگاهم رو چرخوندم و وقتی فاطمه خانم رو ندیدم گفتم:

-خاله کجاست؟..

 

عسل لبخندی زد و گفت:

-تو اتاق استراحت میکنه..

 

سرم رو تکون دادم و سوگل گفت:

-مامان خوب بود؟..چرا تشریف نیاوردن؟..

 

نگاهی بهش کردم که تو بغل سامیار لم داده بود و گفتم:

-خوب بود..سلام رسوند بهتون..من اومدم یه سر بزنم انشالله سر فرصت مزاحمتون میشه…

 

-مراحمن..حتما خسته بودن حسابی بهتون زحمت دادیم…

 

-این چه حرفیه..کاری نکردیم..

 

سوگل دوباره بابت مهمونی شب قبل تشکر کرد و عسل با خنده گفت:

-دوستات کجان..خوبه البرز اجازه داده تنها بیایی و خودش باهات نیومد…

 

خنده ام گرفت و با خجالت گفتم:

-دیگه اندازه چند روزش ابرو ریزی کرد..فعلا جایی نمیاریمش…

 

سوگل هم خندید و گفت:

-نه بابا ابرو ریزی چیه..خیلی بامزه اس..

 

-برای شما که تازه دیدینش بامزه اس ولی ما از دستش دیوونه میشیم…

 

#پارت1875

 

همه خندیدن و سامیار با سینی حاوی فنجون های چایی، از اشپزخونه بیرون اومد و با حرص گفت:

-شما که خبر ندارین..این اقا شده گشت ارشاد ما..کافیه ما یه جا تنها باشیم تو یک ثانیه سر و کله ش پیدا میشه….

 

همه خندیدیم و عسل گفت:

-چقدر دلت پره سورن..

 

سورن سری به تاسف تکون داد و مشغول تعارف کردن چایی شد و گفت:

-دهنمو سرویس کرده..

 

سینی چایی رو جلوی همه گرفت و به من که رسید گفتم:

-خودت برام بردار سورن..بچه دستمه..

 

سینی که فقط دو تا فنجون برای من و خودش داخلش مونده بود رو روی عسلی گذاشت…

 

خودش هم کنارم نشست و دستش رو دور گردنم انداخت…

 

جلوی بقیه خجالت کشیدم و خودم رو مشغول نفس کردم که داشت با لبه ی استین مانتوم بازی می کرد….

 

دوتا برادر، سامان و سامیار همیشه کم حرف ترین ادم های جمع بودن و من فکر می کردم فقط تو جمع های غریبه اینجوری باشن…

 

قبل از اومدن من هم از جلوی در صدای بلند حرف زدنشون می اومد و حس می کردم طول میکشه تا با من احساس صمیمیت کنن و وقتی حضور دارم راحت باشن…..

 

هنوز این فکر کامل از ذهنم نگذشته بود که سامان سورن رو صدا کرد و گفت:

-تصمیم گرفتین چیکار کنین؟..عقد و عروسی منظورمه..قراره چطوری باشه؟…

 

#پارت1876

 

سرم رو بلند کردم و دیدم نگاهش به من و سورن بود..

 

به بقیه هم نگاه کردم که منتظر داشتن نگاهمون می کردن…

 

شونه ای بالا انداختم و گفتم:

-من نمی دونم..

 

بعد نگاهی به سورن کردم و ادامه دادم:

-نظر تو چیه؟..

 

سورن هم ابرویی بالا انداخت و گفت:

-الان من بخوام نظر بدم به نفع خودم میشه..

 

همه اروم خندیدن و من با تعجب گفتم:

-یعنی چی؟!..

 

-یعنی اینکه اگه به من باشه که میگم همین فردا بریم عقد کنیم…

 

صدای خنده ها بلند تر شد و من با ارنج سقلمه ای بهش زدم و اخم کردم…

 

شونه بالا انداخت گفت:

-خب خودت نظرمو پرسیدی..

 

سوگل صدام کرد و گفت:

-به اون توجه نکن..خودت چی می خواهی؟..دوست داری جشن عقد و عروسی جدا باشه؟…

 

لبم رو با زبونم تر کردم و گفتم:

-باید اول نظر مامانمو بپرسم..اما خودم دوست ندارم دوتا جشن بگیریم..خرج اضافه میشه…

 

سورن با دستی که دور گردنم انداخته بود، روی شونه ام رو نوازش کرد و گفت:

-به خرج و ایناش فکر نکن..هرچی دوست داری بگو همون کارو می کنیم…

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 90

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان تاونهان pdf از مریم روح پرور

    خلاصه رمان :           پندار فروتن، مردی سیو سه ساله که رو پای خودش ایستاد قدرتمند شد، اما پندار به خاطر بلاهایی که خانوادش سرش اوردن نسبت به همه بی اعتماده، و فقط بعضی وقتا برای نیاز های… اونم خیلی کوتاه با کسی کنار میاد. گلبرگ صالحی، بهتره بگیم سونامی جوری سونامی وار وارد

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شاه بیت
دانلود رمان شاه بیت به صورت pdf کامل از عادله حسینی

    خلاصه رمان شاه بیت :   شاه بیت داستان غزلیه که در یک خانواده ی پرجمعیت و سنتی زندگی میکنه خانواده ای که پر از حس خوب و حس حمایتن غزل روانشناسی خونده ولی مدت هاست تو زندگی با همسرش به مشکل خورده ، مشکلی که قابل حله غزل هم سعی میکنه این موضوع رو بدون فهمیدن خانوادش

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان به تماشای دود
دانلود رمان به تماشای دود به صورت pdf کامل از منیر کاظمی

    خلاصه رمان به تماشای دود :   پیمان دایی غیرتی و بی اعصابی که فقط دو سه سال از خواهر‌زاده‌ش بزرگتره. معتقده سر و گوش این خواهرزاده زیادی می‌جنبه و حسابی مراقبشه. هر روز و هر جا حرفی بشنوه یه دعوای حسابی راه می‌ندازه غافل از اینکه لیلا خانم با رفیق فابریک این دایی عصبی سَر و سِر

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان عاشقانه پرواز کن pdf از غزل پولادی

  خلاصه رمان :   گاهی آدم باید “خودش” و هر چیزی که از “خودش” باقی مانده است، از گوشه و کنار زندگی اش، جمع کند و ببرد… یک جای دور حالا باقی مانده ها می خواهند “شکسته ها” باشند یا “له شده ها” یا حتی “خاکستر شده ها” وقتی به ته خط میرسی و هرچه چشم می گردانی نه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان پرنیان شب pdf از پرستو س

  خلاصه رمان :       پرنیان شب عاشقانه ای راز آلود به قلم پرستو.س…. پرنیان شب داستان دنیای اطراف ماست ، دنیایی از ناشناخته های خیال و … واقعیت .مینو ، دختریه که به طرز عجیبی با یه خالکوبی روی کتفش رو به رو میشه خالکوبی که دنیای عادیشو زیر و رو میکنه و حقایقی در رابطه با

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دسته‌ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x