رمان آرزوی عروسک پارت 38

3
(2)

 

رفتم دورترین گوشه ای فضای پشتبوم ایستادم و با گیسو تماس تصویری برقرار کردم…
_به به.. ببین کی اینجاست چه خوش سعادتیم چشممون به جمالت روشن شد!
_بجای مزه ریختن بگو ببینم چی شده از چه مدرکی حرف میزنی؟
_خوبی سارا؟ چرا رنگ و روت پریده؟ نکنه مریض شدی؟

_نه بابا خوبم.. گفتم که ازدست اون پسره عوضی عصبی شدم! حالا میگی چی شده یا تصمیم داری خون به جیگرم کنی؟
_صبرکن همه چی توی لبتابمه صبرکن روشنش کنم!
_باشه عجله کن ادرنالین خونم زده بالا!
همزمان که داشت لبتاب رو روشن میکرد گفت:
_حالا عکس هارو ببینی میخوای چیکار کنی!
وقتی داشت پوشه هارو باز میکرد یه لحظه حس کردم چشمم به پوشه ای به اسم کوهیار خورد که گیسو هم فورا دوربین رو زمین گذاشت و گفت:
_همینجا بمون تا پیداش کنم یه دستی نمیتونم کار کنم!

_گیسو؟
_جونم؟
_پوشه ی کوهیار؟؟؟
_چی؟؟؟
دوربین رو بردار و پوشه هاتو نشونم بده!
دوربین رو برداشت و به سمت خودش گرفت و با تعجب گفت:
_وات د فاز؟ پوشه کوهیار چیه؟
_دوربین رو برگردون به همون صفحه قبل لبتابت!

باگیجی دوربین رو به سمت لبتاب گرفت و گفت:
_خل شدی؟؟؟
نبود.. اما من یه لحظه چشمم به اون اسم خورده بود و محال بود اشتباه کرده باشم!

_یه لحظه اسم کوهیار به چشمم خورد.. ببخیال باز توهم زدم به کارت برس! (دروغ گفتم توهم نزده بودم و باچشم خودم اسم کوهیار رو خونده بودم اما سعی کردم به روی خودم نیارم و افکار منفی رو ازذهنم دور کنم)

_دوباره گوشی رو زمین گذاشت و همزمان گفت:
_میگم دیگه.. عقل نداری واسه خودت زندگی میکنی! اسم اون روانی تو لبتاب من چیکار میکنه وا!
_گیسو یخ زدم عجله کن!
بدون حرف دوربین رو برداشت و روبه مانیتور لبتاب گرفت…

عکس های نسیم.. همراه با پسر قدبلند وخوشگل هیکلی که هزار برابر قشنگ تراز آرش بود..
_نسیم خانوم همین زنیکه جلف نیست؟
_خودشه! اینارو ازکجا آوردی؟ اون پسرکیه همراهش؟
_محمد سیستم کامپیوترشو هک کرد اما سارا این کار یه جرمه وهیچوقت نباید از این ماجرا حرفی بزنی!

_گیسو خودم عقل دارم.. بهم بگو این پسرکیه!
_این آقا خوشگله اسمش بنیامینه و عشق و شوهر سابق گیسو خانوم بوده!
_وای.. خاک تو اون سرت کنن آرش احمق! یعنی نسیم یه زن مطلقه اس؟ پس واسه همین مامان وبابای آرش…

گیسو میون حرفم پرید وگفت:
_نه عشقم اشتباه متوجه شدی نسیم مطلقه نیست یعنی طلاق نگرفته چون بنیامین دوسال پیش فوت شده…
عکس هارو عوض کرد وبه سنگ قبری رسید که عکس بنیامین روش بود وکلمه ی جوان ناکام کنار اسمش حکاکی شده بود!

_بنیامین آرامیان
یه لحظه دلم ضعف رفت.. همونجا گوشه ی دیوار روی زمین نشستم وگفتم:
_وای… مرده… حیف شده بدبخت.. چقدرم خوش قیافه بوده!
_آره بیچاره خودکشی کرده…
عکس رو عوض کرد و رسید به کلیپ…
فیلم رو پلی کرد وهمزمان گفت:

_اینو ببین.. انگار نسیم خیلی عاشقش بوده ببین سر مزار پسره چه قیامتی میکنه…
نسیم درحالی که خودشو روی قبر انداخته بود و اجازه نمیداد روی پسره خاک بریزن و جیغ و فریادش به گوش خدا هم میرسید..
به معنای واقعی کلمه ضعف کرده بودم..

_بسه گیسو قطعش کن الان دق میکنم!
دوربین رو روی صورت خودش گرفت وگفت:
_توواسه چی دق کنی؟ همین فیلم هارو ببر بده به دست اون یارو پیری (منظورش ارسلان بود) و سفته هاتو پس بگیر و خودتو خلاص کن!
_گیسو جان مامان وبابای آرش ازاین موضوع باخبرهستن و واسه همینم با ازدواج این دونفر مخالفت میکنن!

_وا؟ پس من الکی مدرک جمع کردم وخودمو داداشمو شریک جرم کردم؟ چرا چیزی نمیگی خب!
_نمیدونستم اما الان فهمیدم دلیل مخالفت های سرسختشون چیه! بدون شک آرش هم میدونه که نسیم یه بار ازدواج کرده و اونقدری هم عاشقش هست که واسش مهم نباشه

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3 / 5. شمارش آرا 2

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240503 011134 326

دانلود رمان در رویای دژاوو به صورت pdf کامل از آزاده دریکوندی 3 (2)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان: دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی میشید و احساس می کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می شنوید و فکر می کنید قبلا شنیدید… فکر کنم…
IMG 20240425 105138 060

دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول 2.5 (4)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره    
IMG 20240425 105152 454 scaled

دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی 5 (2)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم،…
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (2)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…
IMG 20240424 143525 898

دانلود رمان هوادار حوا به صورت pdf کامل از فاطمه زارعی 4.3 (6)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   درباره دختری نا زپروده است ‌ک نقاش ماهری هم هست و کارگاه خودش رو داره و بعد مدتی تصمیم گرفته واسه اولین‌بار نمایشگاه برپا کنه و تابلوهاشو بفروشه ک تو نمایشگاه سر یک تابلو بین دو مرد گیر میکنه و ….      

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

5 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
نگین
نگین
1 سال قبل

عااااااالیهعههه اما خواهش میکنم خواهش میکنم ۲ پارت بزار خواهش میکنم

انیسا
انیسا
1 سال قبل

عالیییییییییییه

Fatima
Fatima
1 سال قبل

باز هم کوتاه بود اما عالیه.فقط میشه گیسو و کوهیار این وسط باهم نباشن؟

Sety
Sety
پاسخ به  Fatima
1 سال قبل

قطعا یه گندی این دو تا زدن چون سری قبل هم گیسو هی میگفت ببخشید و مجبور بودم و فلان 😐
و ممنون نویسنده جان رمانت عالی داره پیش میره🤍

پ ا
پ ا
1 سال قبل

خیلی کم بود

دسته‌ها

5
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x