رمان آوای نیاز تو پارت 124 - رمان دونی

 

 

نفس عمیقی کشیدم و در آخرم هیچی ارسال نکردم.

اشکامو پس زدم و سرمو به چپ و راست تکون دادم

گوشی و انداختم کنار و پاشدم

از آینه به خودم نگاهی انداختم

چشمای روشنم دورش قرمز شده بود

سبزیش بیشتر از همیشه دیده می‌شد ولی زیر چشمام سیاه و گود افتاده بود!

موهام وز وز شده بود و تو هم پیچ خورده بود!

به خودم تو آینه لبخندی زدم:

_فرزان راست میگه آوا برای خودت تغییر کن این چه زندگی برای خودت داری می‌سازی؟

 

×××

 

 

نمیدونم چقدر رو تخت وول خوردم و فکر کردم به آینده نامعلومم ولی در آخر طاقت نیاوردم و از گرسنگی و بی حوصلگی تو جام نشستم

دستی به موهای خیسم که بعد دوشی که گرفته بودم کشیدم و از جام بلند شدم و گوشیم و برداشتم

سمت در خروجی رفتم در و که باز کردم نگاهم به سالن سراسر تاریک کشیده شد که با آباژورای تک و توک کنار سالن دید کافی داشت با این حال آروم قدم برداشتم و با گوشیم نور انداختم تو راهرویی که شبیه فیلمای ترسناک هالیوودی شده بود…

 

آروم پله هارو دوتا یکی اومدم پایین و سمت آشپز خونه پا تند کردم و پاورچین پاورچین داخل شدم، سمت یخچال رفتم و درش و آروم باز کردم که همون لحظه یه ظرف بسته بندی شده سالاد از پُری یخچال افتاد بیرون و من سریع طی یه عکس العمل با دستام گرفتمش و نفس عمیقی کشیدم

پوفی کشیدم و نگاهم و به داخل یخچال دادم که پُرپُر بود از خوراکیا رنگ و به رنگ و غذاهای بسته بندی شده

لبخند گنده ای زدم و دست دراز کردم و بسته ورقه های کالباس و دراوردم و گذاشتم رو کابینت.

 

شروع به خوردن کردم و تازه فهمیدم چقدر گشنمه!… سیر سیر که شدم همه وسایل و با ایجاد کمترین سر و صدا سر جاشون گذاشتم چند تا ورقه کالباسم برداشتم تو اتاقم بخورم چون معلوم بود خواب از سرم پریده

 

از آشپز خونه خارج شدم خواستم سمت پله ها برم که همون لحظه با برخورد پام به یه چیز نرم صدای پارس سگی بلند شد!

جیغ کوتاهی زدم و دستم خورد به ستون کنارم‌ که روش یه قندون طرح چینی بود اونم افتاد و با صدای بدی شکست و صدای پارس سگ زیاد شد… نور گوشیم انداختم روش و آروم غریدم

_ببند دیگه منم اه

 

صدای پارسش قطع شد ولی خرناس می‌کشید که ادامه دادم

_حالم ازت بهم می‌خوره از موقعی که دیدمت کلا باعث دردسر من شدی تو… اصلا تو این جا چیکار میکنی اه… اصلا آدم به این وسواسی باید سگ نگه داره؟ سگ زشت!

 

 

چند تا نفس عمیق کشیدم و نور گوشی و دادم به قندون شکسه شده که قطعا اونم قیمیتی بود.

وَ من چقدر بدم‌ میومد که ازین‌ چیزا می‌زاشتن تو خونه هاشون‌ مگه موزست آخه؟

 

با دیدن سه تیکه شدن قندون نفس عمیقی کشیدم و زیر لب گفتم:

_باز خدارو شکر خورد نشده

 

خم شدم برشون دارم که باز صدای پارس سگ بلند شد و باز با صدای کنترل شده ای توپیدم

_ساکت شو دیگه… خفت می‌کنما

 

 

صداش و نبرید و چند ورقه کالباسی که دستم بود و انداختم جلوش و گفتم:

_بگیر اینارو فقط صداتو ببر!

 

 

صداش قطع شد و خواستم نفس عمیقی بکشم که چراغ راه پله روشن شد و صدای فرزان پیچید تو خونه

_جیکوب؟!

 

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.7 / 5. شمارش آرا 3

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
رمان غمزه های کشنده‌ی رنگ ها دقایقی قبل از مرگ
دانلود رمان غمزه های کشنده‌ی رنگ ها دقایقی قبل از مرگ به صورت pdf کامل از گلناز فرخ نیا

  خلاصه رمان غمزه های کشنده‌ی رنگ ها دقایقی قبل از مرگ : من سفید بودم، یک سفیدِ محضِ خالص که چشمم مانده بود به دنباله‌ی رنگین کمان… و فکر می‌کردم چه هیجانی دارد تجربه‌ی ناب رنگ‌های تند و زنده… اما تو سیاه قلم وجودت را چنان عمیق بر صفحه‌ی جانم حک‌ کردی، که دیگر جادوی هیچ رنگی در من

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان قلب سوخته pdf از مریم پیروند

    خلاصه رمان :     کاوه پسر سرد و مغروری که توی حادثه‌ی آتیش سوزی، دختر عموش رو که چهارده‌سال از خودش کوچیکتره نجات میده، اما پوست بدنش توی اون حادثه می‌سوزه و همه معتقدن قلبش هم توی آتیش سوخته و به عاشقانه‌های صدفی که اونو از بچگی بزرگ کرده اعتنایی نمی‌کنه… چون یه حس پدرانه به صدف

جهت دانلود کلیک کنید
رمان اوج لذت
دانلود رمان اوج لذت به صورت pdf کامل از ملیسا حبیبی

  خلاصه: پروا دختری که در بچگی توسط خانوادش به فرزندی گرفته شده و حالا بزرگ شده و یه دختر ۱۹ ساله بسیار زیباست ، حامد برادر ناتنی و پسر واقعی خانواده پروا که ۳۰ سالشه پسر سربه زیر و کاری هست ، دقیقا شب تولد ۳۰ سالگیش اتفاقی میوفته که نباید ، اتفاقی که زندگی پروا رو زیر رو

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان در سایه سار بید pdf از پرن توفیقی ثابت

  خلاصه رمان :     ابریشم در کوچه پس کوچه های خاطراتش، هنوز رد پایی از کودکی و روزهای تلخ تنهایی اش باقی مانده است.دختری که تا امروزِ زندگی اش، تلاش کرده همواره روی پای خودش بایستد. در این راه پر فراز و نشیب، خانواده ای که به فرزندی قبولش کرده اند، در تمام لحظات همراهش بوده اند؛ اما

جهت دانلود کلیک کنید
رمان در پناه آهیر
رمان در پناه آهیر

خلاصه رمان در پناه آهیر افرا… دختری که سرنوشتش با دزدی که یک شب میاد خونشون گره میخوره… و تقدیر باعث میشه عاشق مردی بشه که پناه و حامی شده براش.. عاشق آهیر جذاب و مرموز !     به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 5 /

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان والادگر نیستی
دانلود رمان والادگر نیستی به صورت pdf کامل از سودا ترک

      خلاصه رمان والادگر نیستی : ماجرای داستان حول شخصیت والادگر، مردی مرموز و پیچیده، به نام مهرسام آشوری می‌چرخد. او که به خاطر گذشته‌ای تلخ و پر از کینه، به مردی بی‌رحم و انتقام‌جو تبدیل شده، در جستجوی عدالت و آرامش برای خانواده‌اش است. اما وقتی که عشق در دل تاریکی و انتقام جوانه می‌زند، همه چیز

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
2 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
آنی
آنی
1 سال قبل

کمههههه خیلی کمهههه لطفا دست و دلواز باشین 🤬🤬🤬🤬🤬😢😢😢😢😢🙏🙏🙏🙏

Kimiya
Kimiya
1 سال قبل

ممنون از پارت گذاری تون

دسته‌ها
2
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x