رمان آوای نیاز تو پارت 126 - رمان دونی

 

 

نمی‌دونم این حس شیطنت و خوشحالیم بابت این که یه جورایی مچش و گرفتم از کجا اومد بود

تو صورتش جلو تر رفتم و لبخندی زدم و ابروهام و مثل جاوید بالا انداختم

_فکر‌ کردم از خواب پروندمت ولی مثل این که خواب نبودی!

 

 

هیچی نگفت و یکم‌ اخماش رفت توهم‌ که‌‌ نگاهم و ازش گرفتم و ادامه دادم

_من دیگه برم شبتون بخیر

 

اینبار بدون مانعی سمت پله ها رفتم اهمیتی به نگاه سنگینیش ندادم و از پله ها بالا رفتم

از کنار دختره رد شدم و بوی عطر تندش بینیمو سوزوند

پله های باقی موندرم بالا رفتم و در اخر وار اتاق خودم شدم و در و بستم و نفس عمیقی کشیدم چسبیدم به در اتاقم‌… لبخند گنده ای رو لبام‌ نقش بست و سریع تیکه های قندون و از زیر لباسم دراوردم و سمت تخت رفتم و همه تیکه هارو زیر تخت گذاشتم و لب زدم

_به خیر گذشت

 

خودم‌ و رو تخت انداختم و با یاد اتفاق چند دقیقه پیش تک خنده ای کردم

داشتم آتو می‌دادم دستش اما آتو گرفتم!

واقعا آتو گرفتن از اون خدای بی تفاوتی و تو خواب می‌دیدم و حالا چه شود

با لبخند گنده ای لب زدم:

_فردا سر میز صبحونه دارم برات

 

 

×××

 

 

با صدای آلارم گوشیم چشمام و باز کردم

با این که بازم خوابم میومد ولی تنبلی‌ د گذاشتم‌ کنار و تو جام صاف نشستم

نفس عمیقی کشیدم و دست دراز کردم صدای آلارم و قطع کردم و به بدنم‌ کش و قوص دادم و لب زدم

_یه بی عرضه ای بهت نشون بدم اون سرش ناپیدا

 

از جام بلند شدم‌ و سمت سمت میز توالت رفتم و کشو اولش و باز کردم و با دیدن سشوار و لوازم آرایش لبخندی زدم

شروع به تر تمیز کردن خودم شدم

موهام هنوز از دیشب نَم داشت و دیگه جاویدی نبود سرم غر بزنه که مریض میشی و مجبورم کنه موهام و خشک کنم!

با سشوار شروع به حالت دادن موهام کردم‌ و در آخر دورم ریختم

کرم‌ نرم کننده و به سر و صورتم زدم و پنککی که رنگ پوستم بود و رو صورتم زدم در آخر با زدن ریمل و رژ لبی به کارم اتمام دادم و از تو آینه به خودم لب خندی زدم و راضی از کارم لب زدم

_تغییر از همین چیزای‌ کوچیک شروع میشه دیگه البته تغییر برای زندگی خودم!

 

از جمله ای که‌ گفتم صورتم درهم رفت و ادامه دادم

_چرا مثل فرزان حرف میزنم حالا؟

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 3

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان قلب سوخته pdf از مریم پیروند

    خلاصه رمان :     کاوه پسر سرد و مغروری که توی حادثه‌ی آتیش سوزی، دختر عموش رو که چهارده‌سال از خودش کوچیکتره نجات میده، اما پوست بدنش توی اون حادثه می‌سوزه و همه معتقدن قلبش هم توی آتیش سوخته و به عاشقانه‌های صدفی که اونو از بچگی بزرگ کرده اعتنایی نمی‌کنه… چون یه حس پدرانه به صدف

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان عاشک از الهام فتحی

    خلاصه رمان:     عاشک…. تقابل دو دین، دو فرهنگ، دو کشور، دو عرف، دو تفاوت، دو شخصیت و دو تا از خیلی چیزها که قراره منجر به ……..   عاشک، فارسی شده ی کلمه ی ترکی استانبولی aşk و به معنای عشق هست…در واقع می تونیم اسم رمان رو عشق هم بخونیم…     به این رمان

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان هوادار حوا به صورت pdf کامل از فاطمه زارعی

    خلاصه رمان:   درباره دختری نا زپروده است ‌ک نقاش ماهری هم هست و کارگاه خودش رو داره و بعد مدتی تصمیم گرفته واسه اولین‌بار نمایشگاه برپا کنه و تابلوهاشو بفروشه ک تو نمایشگاه سر یک تابلو بین دو مرد گیر میکنه و ….       به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سعادت آباد

    خلاصه رمان :         درباره دختری به اسم سوزانه که عاشق پسر عموش رستان میشه و باهاش رابطه برقرار میکنه و ازش حامله میشه. این حس کاملا دو طرفه بوده ولی مشکلاتی اتفاق میوفته که باعث جدایی این ها میشه و رستان سوزان رو ترک میکنه و طی یکماه خبر ازدواجش به سوزان میرسه!و سوزان

جهت دانلود کلیک کنید
رمان ژینو
دانلود رمان ژینو به صورت pdf کامل از هاله بخت یار

  خلاصه: یاحا، موزیسین و استاد موسیقی جذابیه که کاملا بی‌پروا و بدون ترس از حرف مردم زندگی می‌کنه و یه روز با دیدن ژینو، دانشجوی طراحی لباس جلوی دانشگاه، همه چی عوض میشه… یاحا هر شب خواب ژینو و خودش رو می‌بینه در حالی که فضای خوابش انگار زمان قاجاره و همه چی به یه کابوس وحشتناک ختم میشه!حتی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان طواف و عشق pdf از اکرم امیدوار

  خلاصه رمان :         داستان درباره مردیه که به سبب حادثه ای عشقی که در ۲۵ سالگی براش رخ داده، تصمیم گرفته هرگز ازدواج نکنه… ولی بعد از ده سال که می خواد مشرف به حج عمره بشه مجبور میشه علی رغم میلش زنی رو… به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Prm
Prm
1 سال قبل

چرا تا میام تو سایت چهل تا تبلیغ میاد بعد بزور صفحه رمان میاد؟😐

دسته‌ها
1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x