رمان تاوان پارت 65 - رمان دونی

 

 

 

_مطمئنی زنته؟

 

فربد از پشت سرش اومد…..

 

عوضی بودن بهش ساخته چون سرتاپاش با اون پسر شلخته و لاجون فرق کرده

 

یه نگاه انداختم و به مسخره گفتم:

 

_مال دزدی عجب بهت ساخته…..همچین….ابعاد اضافه کردی….

 

_به تو ربطی نداره…..اینجاس؟

 

_کی رو میگی مال یتیم خور؟

 

دست گذاشت رو شونم تا منو بفرسته عقب که مچشو گرفتم آوردم پایین و اونقدر فشار دادم تا بفهمه چی به چیه؟

 

_یادت رفته با یه پخم دود میشدی میرفتی هوا یا فکر کردی منم مثل این رفیقتم که نفهمه از توی پیزوری چه طوری خوره؟

 

_حرف دهنتو بفهم وگ….

 

نگاه پسره وسط حرفش رفت به پشت سرم که منم برگشتم عقب

 

حتما از سر و صداها اومده بیرون

 

همون طور که داشت میومد سمت ما چشماش دوباره پر شد و چشم از فربد نمیگرفت

 

اونم از حواس پرتی من استفاده کرد

کنارم زد و رفت جلوش

 

صداشم انداخت رو سرش

 

_اینجا چه گُهی میخوری تو…..

 

هنوزم با اون نگاه پر مهرش داشت این کثافتو نگاه میکرد که با حرفش برق از سرم پرید

 

_اینو با خودت آوردی مثلا پشتت دربیاد؟؟

 

 

 

 

 

#تاوان

#پارت۲۷۴

 

 

خواستم گوشش و بگیرم و پرتش کنم بیرون ولی

یه چیزی نذاشت…..شاید میخواستم خودش با برادر بی همه چیزش طرف بشه و حقشو بخواد

شاید میخواستم زبونشو دراز کنه سرش و دست برداره از این بی عرضگیه همشگیش جلوی اون و این فرصتو به خودش بدم

و خیلی مسخره دلیل این تصمیممو نفهمیدم

مثل دلیل همه ی کارای بی موردم تو این مدت و

 

لب گزید

 

_من…..فقط…..حقمو میخوام…..بهم بده منم میرم تا دیگه منو نبینی….انگار نه انگار خواهری داری

 

پر از شکستگی گفت ولی فکر میکنه واقعا براش مهمه؟

 

صداشو بلندتر کرد

 

_آبرو حیثیتمو بردی با بی ناموسیت تو زندان الانم که با هرزگی با کسی که باهات نسبتی نداره تو یه خراب شده ای و اومدی دنبال حقت از من؟

 

دختره به جای اینکه بزنه دهنش عین موش شده بود

 

انگشتشو آورد بالا

افساس میخورد برای اون؟؟

 

_حیف…..حیف اون نونی که بابا بهت داد…..خوب شدم رفت ندید دختری که همیشه حرف شرم و حیاشو میزد چطوری جلوی چشم برادرش حرف از حق میزنه…..

 

سرشو انداخت پایین از خجالت حرفاش

میدونستم اینکاره نیست

 

 

 

 

 

 

#تاوان

#پارت۲۷۵

 

 

اینکه من باهاش چیکار کردم و تلافی زندگیه خراب شدم و ازش گرفتم یه چیزِ ولی اینکه اون حیوون جلوی این پسره از لال بودن خواهرش استفاده میکنه این حرفا رو میچسوبونه بهش یه چیز دیگه….الانم خودم باید دهنشو گِل بگیرم…..

 

سرشونشو گرفتم و با شدت برگردوندمش طرف خودم که یه قدم عقب رفت از شدت برخورد ضربم

 

_تو چه نونی خوردی وقتی نبود حقشو بالا کشیدی؟؟ هااان؟؟ نون بابات و نه؟؟

 

با حرص اومد دستمو بگیره که پسش زدم

و صداشو انداخت سرش

 

_بکش دستتو؟؟این قضیه به تو ربطی نداره….

 

یدونه دیگه کوبوندم سر شونش که بازم عقب رفت

 

_اتفاقا همش به من ربط داره چون اون زبونشو نداره حقشو از توئه دوزاریِ بی صفت بگیره که از خجالت و حیا پیشش حرف میزنی

 

_خیر باشه……چیکاره ای اصلا تو؟؟مگه طلاقش نداده بودی وقتی حامله بود…..

 

این بار یقشو گرفتم

 

_دوباره گرفتمش ولی به تو چه ربطی داره…..تو جواب مفت خوریتو بده…..

 

جا خورد از حرفم

و با حرص عربده میزد

 

_آهااان پس نقشه ی تو بود بیاد سراغ من……

حتما چون شنیدید زندگیه آنچنانی برای خودم به هم زدم اومدید خرج بچتونو از من بگیرید آره؟؟؟ مثل ۵ سال پیش که رو مخ من رفتی تا این واسمون چک بشه و توئون من و تو رو بده بره زندان….

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 104

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان کنار نرگس ها جا ماندی pdf از مائده فلاح

  خلاصه رمان : یلدا پزشک ۲۶ ساله ایست که بخاطر مشکل ناگهانی که برای خانواده‌اش پیش آمده، ناخواسته مجبور به تغییر روش زندگی خودش می‌‌شود. در این بین به دور از چشم خانواده سعی دارد به نحوی مشکلات را حل کند، رویارویی او با مردی که در گذشته درگیری عاطفی با او داشته و حالا زن دیگری در زندگی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان راه سبز به صورت pdf کامل از مریم پیروند

        خلاصه رمان:   شیوا دختری که برای درس خوندن از جنوب به تهران اومده و چندوقتی رو مهمون خونه‌ی عمه‌اش شده… عمه‌ای که با سن کمش با مرد بزرگتر و پولدارتر از خودش ازدواج کرده که یه پسر بزرگ هم داره…. آرتا و شیوا دشمن های خونی همه‌ان تا جایی که شیوا به خاطر گندی که

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ربکا pdf از دافنه دوموریه

  خلاصه رمان :       داستان در باب زن جوان خدمتکاری است که با مردی ثروتمند آشنا می‌شود و مرد جوان به اوپیشنهاد ازدواج می‌کند. دختر جوان پس از مدتی زندگی پی می‌برد مرد جوان، همسر زیبای خود را در یک حادثه از دست داده و سیر داستان پرده از این راز بر می‌دارد مشهورترین اقتباس این اثر

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان کفش قرمز pdf از رؤیا رستمی

  خلاصه رمان :         نمی خواد هنرپیشه بشه، نه انگیزه هست نه خواست قلبی، اما اگه عاشق آریو برزن باشی؟ مرد قلب دزدمون که هنرپیشه اس و پر از غرور؟ اگه این مرد قلب بشکنه و غرور له کنه و تپش قصه مون مرد بشه برای مقابله کردن حرفیه؟ اگه پدر دکترش مجبورش کنه به کنکور

جهت دانلود کلیک کنید
رمان خلافکار دیوانه من

  دانلود رمان خلافکار دیوانه من خلاصه : دختری که پرستار یه دیوونه میشه دیوونه ای که خلافکاره و طی اتفاقاتی دختر قصه میفهمه که مامان پسر بهش روانگردان میده و دختر قصه میخواد نجاتش بده ولی…… پـایـان خوش   به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 5

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان کنعان pdf از دریا دلنواز

  خلاصه رمان:       داستان دختری 24 ساله که طراح کاشی است و با پدر خوانده اش تنها زندگی می کند و در پی کار سرانجام در کارخانه تولید کاشی کنعان استخدام می شود و با فرهام زند، طراح دیگر کارخانه همکار و … به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دسته‌ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x