رمان حورا پارت 195 - رمان دونی

 

 

 

 

 

 

نگاهم با صدای زنانه و مسنی به سمت در برگشت، بامزه بود، لبخندم عمق گرفت، چهره‌ی دلنشین و زیبایی داشت، موهای حنا زده‌اش که مسی رنگ شده بود، لباس گلدار و بلندی به تن داشت و شالی هم به کمرش بسته بود، روسری بزرگی هم به دور سرش:

 

_ جانم خاله، سلام عرض شد…

 

دستانش برای گرفتن صورت وحید بالا امد، قصد داشت ببوسدش:

_ علیک سلام خاله، خوش اومدی…زنت کو، نوه‌م کو؟

 

اینکه او را پسر خودش میخواند که فرزندش نوه‌اش باشد زیادی قشنگ بود!

صورت وحید را که بوسید نگاهش به ما افتاد، دست جلو اورد و کیمیا سریع به سمتش رفت:

_ سلام خاله، بدموقع که مزاحم نشدیم؟ مشغول ناهار بودین؟

 

کیمیا را هم بوسید و در آغوشش گرفت، سر تا پایش را هم کمی نگاه کرد:

_ داری گوشت میگیری عروس، ماشاالله، بچه‌ت چطوره؟

 

کیمیا پاسخش را معمولی داد، وقتی رو به من کرد طرز نگاهش عجیب بود، سر تا پایم را با چشمانش رصد کرد و پرسید:

_ معرفی نمیکنید؟

 

وحید به سمتم چرخید، لبخندی زده گفت:

_ مهمونته حاجیه‌خاتون، اگه اجازه بدی یه چندماه اینجا موندگار بشه!

 

نزدیکم شد، سلام کردم:

_ سلام، ببخشید مزاحم شدیم…

 

لبخند گرم و پر از لطافتش را دوباره به چشمانم کوبید:

_ مراحمی دخترم، چیزی شده؟ چرا میخوای اینجا بمونی؟

 

نگاهی به اطراف انداختم:

_ دروغ نگم بهت حاجیه‌خاتون‌، با شوهرم اختلاف دارم، گفتم یه مدت ازون موقعیت سخت دور شم، حال و هوام عوض شه!

 

نگاهش به آرامی روی شکمم نشسته لب زد:

_ شوهرت خبر داره؟

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.4 / 5. شمارش آرا 196

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان افگار pdf از ف میری

  خلاصه رمان :         عاشق بودند؛ هردویشان….! جانایی که آبان را همچون بت می٬پرستید و آبانی که جانا …حکم جانش را داشت… عشقی نفرین شده که در شب عروسی شان جانا را روانه زندان و آبان را روانه بیمارستان کرد… افگار داستان دختری زخم خورده که تازه از زندان آزاد شده به دنبال عشق از دست

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان روابط
دانلود رمان روابط به صورت pdf کامل از صاحبه پور رمضانعلی

    خلاصه رمان روابط :   داستان زندگیِ مادر جوونی به نام کبریاست که با تنها پسرش امید زندگی می‌کنه. اونا به دلیل شرایط بد مالی و اون‌چه بهشون گذشت مجبورن تو محله‌ای نه چندان خوش‌نام زندگی کنن. کبریا به‌خاطر پسرش تو خونه کار می‌کنه و درآمد چندانی نداره. در همین زمان یکی از آشناهاش که کارهاش رو می‌فروخته

جهت دانلود کلیک کنید
رمان گرگها
رمان گرگها

  خلاصه رمان گرگها دختری که در بازدیدی از تیمارستان، به یک بیمار روانی دل میبازد و تصمیم میگیرد در نقش پرستار، او را به زندگی بازگرداند… به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 2 تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان به گناه آمده ام pdf از مریم عباسقلی

  خلاصه رمان :   من آریان پارسیان، متخصص ۳۲ ساله‌ی سکسولوژی از دانشگاه کمبریج انگلیسم.بعد از ده سال به ایران برگشتم. درست زمانی که خواهر ناتنی‌ام در شرف ازدواج با دشمن خونی‌ام بود. سایا خواهر ناتنی منه و ده سال قبل، وقتی خانوادمون با فهمیدن حاملگی سایا متوجه رابطه‌ی مخفیانه‌ی من و اون شدن مجبور شدم برم انگلیس. حالا

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سس خردل جلد دوم به صورت pdf کامل از فاطمه مهراد

        خلاصه رمان :   ناز دختر شر و شیطونی که با امیرحافط زند بزرگ ترین بوکسور جهان ازدواج میکنه اما با خیانتی که از امیرحافظ میبینه ، ازش جدا میشه . با نابود شدن زندگی ناز ، فکر انتقام توی وجود ناز شعله میکشه ، این دفعه نوبت ناز بود که اومده بود انتقام بگیره و

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان کابوس نامشروع ارباب pdf از مسیحه زاد خو

  خلاصه رمان :     کابوس ارباب همون خیانت زن اربابه ارباب خیلی عاشقانه زنشو دوس داره و میره خواستگاری.. ولی زنش دوسش نداره و به اجبار خانواده ش بله رو میده و به شوهرش خیانت میکنه … ارباب اینو نمیفهمه تا بعد از شش سال زندگی مشترک، پسربچه‌شون دچار یه بیماری سخت میشه و تو ازمایش خون بیمارستان

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
5 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Mamanarya
Mamanarya
8 ماه قبل

این داستان : توصیف حلیمه خاتون👌

نام نامدار
نام نامدار
8 ماه قبل

به نظرم می مونه همین جا بچه اش رو هم به دنیا میاره حورا هم هی فکر میکنه اگه قباد بود چی میشد چطور میشد بچم بدون بابا داره بزرگ میشه خلاصه اینکه وقتی هم سر و کله ی قباد پیدا میشه یکم براش ناز میکنه بعد هم خوش و خرم انگاری که هیچ اتفاقی نیافتاده با هم زندگی میکنن

♡ روا ♡
♡ روا ♡
8 ماه قبل

حس میکنم شروع مشکلاته امیدوارم کلیشه پیش نره

Prnya
Prnya
8 ماه قبل

چطور میشه وقتی که حورا از خونه رفت اومد اینجا لاله دستش پیشه قباد رو بشه و در به در دنبال حورا باشه؟؟!!!

آخرین ویرایش 8 ماه قبل توسط پرنیا بهمنی
Mamanarya
Mamanarya
8 ماه قبل
پاسخ به  Prnya

ماه پشت ابر نمیمونه مطمئن باش ی جوری لو میره

دسته‌ها
5
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x