رمان حورا پارت 240 - رمان دونی

 

 

 

 

 

 

با خنده‌ی دردناک کیومرث زیر دستانش، بی اراده مکث کرد، به امید اینکه حرف بزند، اما او وقیحانه لب زد:

 

_ اینقدر…بی‌، غیرتی…که…نمیدونی زنت، کجاست، میای…از مرد غریبه…میپرسـ…

 

حرفش تمام نشده، مشت دیگری نثار صورتش شد.

 

 

 

_ خاله یعنی چی که رفته تو اتاق حورا نشسته؟ مگه من زنش نیستم؟ بچه‌ش رو دارم بار میکشما…

 

صدای غر غر‌هایش را میشنید، و او خنثی با انگشتان خونی و ظاهری پریشان، به قاب عکس کوچک خودش و حورا خیره بود.

صدای قدم‌ها به سمت اتاق نزدیک شد، توجهی نکرد…شاید وقتش بود این بازی را تمام کند.

 

_ قباد، مادر…چیشدی تو پسرم؟ وا کن این درو…

 

در قفل بود، میخواست کمی در تنهایی حورای رفته‌اش را نفس بکشد، پشیمان بود…خسلی پشیمان:

 

_ قباد، عشقم…بچه‌مون هوس باباشو کرده خب، نمیخوای حرف بزنی باهاش؟

 

پوزخندی زد، قاب را روی بالش گذاشت و از جا برخاست، به سمت در رفت، همینکه گشودش، لاله و مادرش ترسیده عقب رفتند، ظاهر آشفته‌اش ترسناکش کرده بود.

 

_ گفتی بچه‌ی من هوس منو کرده؟

 

رنگ از رخ لاله پرید، خونسردی نگاه قباد میترساندش، قدمی عقب رفت و با خنده‌ای تظاهری لب زد:

_ خب…خب عشقم، ویار دارم دیگه، به بابای بچه…

 

پوزخندی زد:

_ به بابای بچه، نه به من!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.2 / 5. شمارش آرا 262

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان جوزا جلد اول به صورت pdf کامل از میم بهار لویی

      خلاصه رمان:     برای بار چندم، نگاهم توی سالن نیمه تاریک برای زدن رد حاجی فتحی و آدمهایش چرخید، اما انگار همهی افراد حاضر در جلسه شکل و شمایل یکجور داشتند! از اینجا که نشسته بودم، فقط یک مشت پسِ سر معلوم بود و بس! کلافه بودم و صدای تیز شهردار جدید منطقه، مثل دارکوب روی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بیراه عشق

    خلاصه رمان :       سها دختری خجالتی و منزوی که با وعده و خوشی ازدواج می‌کنه تا بهترین عروس دنیا بشه و فکر می‌کنه شوهرش بهترین انتخابه اما همون شب عروسی تمام آرزو های سهای قصه ما نابود میشه … به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان افسون سردار pdf از مهری هاشمی

خلاصه رمان :     خلاصه :افسون دختر تنها و خود ساخته ایِ که به خاطر کمک به دوستش سر قراری می‌ره که ربطی به اون نداره و با یه سوءتفاهم پاش به عمارت مردی به نام سردار حاتم که یه خلافکار بی رحم باز می‌شه و زندگیش به کل تغییر می‌کنه. مدام آزار و اذیت می‌شه و مجبوره به

جهت دانلود کلیک کنید
رمان تمنای وجودم

  دانلود رمان تمنای وجودم خلاصه : مستانه دختر زیبا و حاضر جوابی است که ترم آخر رشته عمران را می خواند. او در این ترم باید در یکی از شرکتهای ساختمانی مشغول بکار شود. او و دوستش شیرین با بدبختی در شرکت یکی از آشنایان پدرش مشغول بکار میشوند. صاحب این شرکت امیر پسر جذابی است که از روز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سیاهپوش pdf از هاله بخت یار

    خلاصه رمان :   آیرین یک دختر شیطون و خوش‌ قلب کورده که خانواده‌ش قصد دارن به زور شوهرش بدن.برای فرار از این ازدواج‌ اجباری،از خونه فراری میشه اما به مردی برمیخوره که قبلا یک بار نجاتش داده…مردِ مغرور و اصیل‌زاده‌ایی که آیرین رو عقد میکنه و در عوضش… به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول

            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره     به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
6 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
...
...
6 ماه قبل

دیروز پارت ندادی امروزم نمیدی؟

ترانه
ترانه
6 ماه قبل

بعد دو روز نمیخوای پارت بزاری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

♡ روا ♡
♡ روا ♡
6 ماه قبل

یکم بیشتر پارت بدههههه

یاس
یاس
6 ماه قبل

الان یک بند هم نشد!شد دقیقا؟
واقعا این چه طرز رمان نوشتنه.
ما هایی که رمان مینویسیم و میخوایم بیرون بدیمشون با دیدن همچین نویسنده هایی پشیمون میشیم!
یکم این خط هارو بیشتر کنید چیزی نمیشه که

فاطمه
فاطمه
6 ماه قبل

بقیش رو میخواممم

خواننده
خواننده
6 ماه قبل

بالاخره مث سگ پشیمون شدن آقارو هم دیدیم

دسته‌ها
6
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x