رمان دلارای پارت 110 - رمان دونی

 

هومن پوزخند زد

احساس میکرد قلبش درد میکند!

_دیگه باید مهم باشه چون زنش حامله ست!
برای بچه‌اش ضرر داره!
ببینم اصلا زنشی؟!

دلارای اشک ریخت…

_صیغه‌اشم…..

_میخواستی وقتی صیغه اونی عقد من بشی؟؟

دلارای چشمانش را روی هم فشرد

چرا نمی مرد

_اون صیغه باطله

_چرا؟

_چون من دیگه راضی نیستم….

هومن چشمانش را بست

باورش نمی شد نامزدش ، کسی که تا دو سه روز دیگر زن قانونی اش میشد حامله بود!

از مردی دیگر که حتی نمیدانست کیست!

ناخواسته قطره اشکی روی گونه اش چکید و قلب دلارای تکه تکه شد

خودش هم عذاب می کشید

اصلا دلارای هفده ساله را چه به بچه دار شدن ؟

او خودش بچه بود

_گریه نکن‌….. هومن تو رو خدا گریه نکن

هومن سرش را بین دستانش گرفت و با قدرت فشرد

او را با خاک یکسان کرده بود

زنش قبل اینکه زن خودش شود، تا آخرش با مردی دیگر پیش رفته بود و حاصلش جنینی چند ماهه بود.

مقابل چشمان چه کسی برهنه شده ‌و چه کسی را در آغوش کشیده بود

دلارای دستش را گرفت

_تو رو خدا اینطوری نکن

هومن با خشم دستش را عقب کشید

_بهت گفتم به من دست نزن
من دوست داشتم
من لعنتی مثل سگ عاشقت بودم

اشک چشمانش را پاک کرد

_خیلی دوست داشتم دلی!
تا حالا جز مادر و خواهرم زنی رو به زندگیم راه نداده بودم
تو اولیش بودی لعنتی
برای من اولی بودی
من برای تو چندمی بودم ؟!

چشم های دلارای دوباره پر از اشک شد

باورش نمی شد چه شنیده است…

آرام نالید:

_من …من فاحشه نیستم هومن

به یک باره هومن عصبی بلند شد و داد کشید:

_هستی! فاحشه کیه؟!
تویی که قرار عقد میذاری و از یکی دیگه حامله ای!

اشک ریختن های دلارای مگر تمامی داشت!؟

آرام روی صورتش کوبید

_تو رو خدا بذار باهات حرف بزنم، همه چی رو میگم قول میدم

هومن با پوزخند سمتش برگشت .

چه چیزی را توضیح میداد ؟

همه چیز واضح بود

همه چیز روشن بود

قدم قدم جلو می‌رفت

_د لعنتی من حتی یک بار نبوسیدمت،
یک بارم بغلت نکردم

با کی خوابیدی ؟

از کی حامله شدی ؟

روی سرش کوبید و بیشتر خود خوری کرد

تحقیر بیشتری نبود ؟

درد و غم بزرگتری نبود ؟

دلارای پلک هایش را روی هم فشرد

انگار که کسی دست انداخته دور گلویش
و مانع نفس کشیدنش میشد

دست هایش را دور گلویش گذاشت و سرش تیر کشید

چرا رد پای آلپ ارسلان از زندگی اش پاک نمی شد

_بهم نگاه کن هومن ، فقط همین یک بار بذار حرفم رو بزنم

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان مجنون تمام قصه ها به صورت pdf کامل از دل آن موسوی

    خلاصه رمان:   همراهی حریر ارغوان طراح لباسی مطرح و معرف با معین فاطمی رئیس برند خانوادگی و قدرتمند کوک، برای پایین کشیدن رقیب‌ها و در دست گرفتن بازار موجب آشنایی آن‌ها می‌شود. باشروع این همکاری و نزدیک شدن معین و حریر کم‌کم احساسی میان این دو نفر شکل می‌گیرد. احساس و عشقی که می‌تواند مرهم برای زخم‌های

جهت دانلود کلیک کنید
رمان ماه مه آلود جلد دوم

  دانلود رمان ماه مه آلود جلد دوم   خلاصه : “مها ” دختری مستقل و خودساخته که تو پرورشگاه بزرگ شده و برای گذروندن تعطیلات تابستونی به خونه جنگلی هم اتاقیش میره. خونه ای توی دل جنگلهای شمال. اتفاقاتی که توی این جنگل میوفته، زندگی مها رو برای همیشه زیر و رو می کنه؛ زندگی که شاید از اول

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آتش و جنون pdf از ریحانه نیاکام

  خلاصه رمان:       آتش رادفر به تازگی زن پا به ماهش و از دست داده و بچه ای که نارس به دنیا میاد ولی این بچه مادر میخواد و چه کسی بهتر و مهمتر از باده ای که هم خاله پسرشه هم عشق کهنه و قدیمی که چندین ساله تو قلبش حکمفرمایی می کنه… به این رمان

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ریسک به صورت pdf کامل از اکرم حسین زاده

    خلاصه رمان: نگاهش با دقت بیشتری روی کارت‌های در دستش سیر کرد. دور آخر بود و سرنوشت بازی مشخص می‌شد. صدای بلند موزیک فضا را پر کرده بود و هیاهو و سروصدا بیداد می‌کرد. با وجود فضای نیمه‌تاریک آنجا و نورچراغ‌هایی که مدام رنگ عوض می‌کردند، لامپ بالای میز، نور نسبتاً ثابتی برای افراد دور میز فراهم کرده

جهت دانلود کلیک کنید
رمان آخرین بت
دانلود رمان آخرین بت به صورت pdf کامل از فاطمه زایری

    خلاصه رمان آخرین بت : رمان آخرین بت : قصه از عمارت مرگ شروع می‌شود؛ از خانه‌ای مرموز در نقطه‌ای نامعلوم از تهران بزرگ! حنا خورشیدی برای کشف راز یک شب سردِ برفی و پیدا کردن محموله‌های گمشده‌ی دلار و رفتن‌ به دل اُقیانوس، با پلیس همکاری می‌کند تا لاشه‌ی رویاهای مدفون در برف و خونش را از

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دارکوب به صورت pdf کامل از پاییز

    خلاصه رمان:   رامین مهندس قابل و باسواد که به سوزان دخترهمسایه علاقه منده. با گرفتن پیشنهاد کاری از شرکتی در استرالیا، با سوزان ازدواج می کنه، و عازم غربت میشن. ولی زندگی همیشه طبق محاسبات اولیه، پیش نمیره و….     نویسنده رمان #ستی و #شاه_خشت     به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
53 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
ثمین
ثمین
2 سال قبل

عجب یه کره سگ میتونه هرگوه دلش میخواد بخوره مثل ارسلان یه دخترم تا میره دنبال تس و چس همه می‌فهمن چه گوهی خورده یه بی پدری مثل ارسلان راحت باهمه میره یکی مثل دلارای نمیتونه بره یکی مثل اون بگه ب همه بودم میگن دیگه نرد برای این یکی شاخ و شونه میکشن این دختر نباید بره اما اون ارسلان بی پدر هم نه

آخرین ویرایش 2 سال قبل توسط ثمین
دیجی تلما😜
دیجی تلما😜
2 سال قبل

الهام ت همونی ک کنکوری بودی و بهت ایدیمو دادم تو شاد حرف میزدیم ؟ اخه اسم اصلیت یادمه ها ولی لقبتو یادم نیس ب مولا ولی چیشدیییی نیستی دیگع خیلی وقته نگرانتم ، امیدوارم کامنتمو ببینی

یاسمریم
یاسمریم
2 سال قبل

به همین برکت دیشب خواب میدیدم دلارای ده تا بچه آورده ولی ارسلان بازم نمیگیرش تو خونه قدیمی مامانبزرگم بودن|:

یکی
یکی
2 سال قبل
پاسخ به  یاسمریم

خسته نباشی انگار از مغزت تو خواب خیلی کار می کشی 😂😂😂

الهه
الهه
2 سال قبل

تبلیغات بیشتر از رمان متن داشت😂

الهه
الهه
2 سال قبل

تاثیر گذار بود😐😂

شقایق
شقایق
2 سال قبل

همشون فدای یک تار موی تارخ بشن اصننن🐈‍⬛

یکی
یکی
2 سال قبل
پاسخ به  شقایق

واقعاااااا😍

شقایق
شقایق
2 سال قبل

تف تو این رمان اعصابم بد خراب شده…
این‌دختر اصن دیگه برا زندگی کردن خوب نیس…
حالا بگیم تجاوز یک چیزی…مثلا تقصیر خودش نبوده ولی دلارای همه گندکاریاش در کمال اطمینان بود.اون شبی که واسه اولین بار رفت در خونه ارسلان و ارسلان انداختش بیرون نباید دوباره در میزد و میرفت تو!اونم بزور و انقدددد کارای چرت و پرت کرد تا ارسلان تحریک شه!عاشقش بودی؟خودت انتخاب کردی دیگه تا پای مرگت باید پاش واستی.
نه اینکه از سر لج با هومن یک همچین پسر پاکی این کارو بکنی!
هر بلایی سر دلارای اومد کرم از خودش بود!الانم حقشه تقاص پس بده!وگرنه دخترای دیگه وقتی عاشق میشن چنین کارایی میکنن؟

انقد ب خون این دلارای احمق تشنه ام که نمیدونم چی نوشتم😑🌹

مجید
مجید
2 سال قبل
پاسخ به  شقایق

حرص نخور این رمان هست وگرنه هیچ دختری اینقد احمق نیست

شقایق
شقایق
2 سال قبل
پاسخ به  مجید

هعیی

لیلی ارمند
لیلی ارمند
2 سال قبل
پاسخ به  شقایق

دختر وقتی عاشق بشه انقد احمق میشه

یکی
یکی
2 سال قبل

بچه ها فکر کنم نویسنده هم حامله است سر نوشتن حالت تهوع می گیره دیگه نمی نویسه 😂😂😂😂

یکی
یکی
2 سال قبل

ای نویسنده یک رو مخمی شانس آوردی دستم بهت نمی ریه 🤬🤬🤬🤬🤬😬😬

یکی
یکی
2 سال قبل

بچه ها تبریک می گم قرار یه یک ماهی تو این خونه خرابه باشیم ولی همچنان صبح خواهد بود 💔🤦🤬

الهام
الهام
2 سال قبل

خاک بر سر دلارای😐💔اخه حماقت تا چه حدシシ
حیف هون که عاشق این عوضی شده حقشه کاش داراب جوری میزش که میمرد یه ملت از دستش راحت میشدیم😐نویسنده هم خیلی شعور و شخصیت یه دختر رو پایین آورده😐همه ما هم سن دلارای هستم اما فک نکنم هیچ وقت حاضر باشیم همچین حماقتی بکنیم🤐
اگر نویسنده واقعا میخواد تحولی ایجاد کنه دلارای(سلطان حماقت) باید عوض بشه و واقعا آدم بشع بعدم بره شوهر کنه هر کسی جز ارسلان یابو… 😐😐😐😐😐 و هومن که لیاقتش خیلی بیشتر از دلااریه که رفته خودشو به گند کشیده حالام رو غلطش سرپوش میزاره و میگه عاشقم😏😏😏😏

آخرین ویرایش 2 سال قبل توسط الهام
یکی
یکی
2 سال قبل
پاسخ به  الهام

اتفاقا من یه چیزایی شنیدم دهنت وا میمونه حالا دلارای خوبه 😐

peony
peony
2 سال قبل
پاسخ به  الهام

الاننن خوب حاملن کی میاد بگیرتش با یه بچه ی تو شکم حالا اگر طلاق گرفته بود و بچه داشت یه چیزی با شناسنامه ی خالیییییی🤣

...
...
2 سال قبل

من یه پیشنهاد میدم
لطفا به نویسنده بگید این پارت های حساس و چالشی رو یکم بیشتر بنویسه یا خواهشا یکشب در میون بزارید که حداقل یکم زیاد باشه
چون اینجوری ۱۰ ثانیه یه پارت رو می‌خونیم باید کلی منتظر باشیم تا فردا بلکه یه دو سه خط بتونیم بخونیم اگه یکشب در میون باشه حداقل انتظارمان ارزش داره!

یکی
یکی
2 سال قبل
پاسخ به  ...

ببین اینجور بیشتر خون جگر میگیری همینجوری کفری هستی

معصومه
معصومه
2 سال قبل

یعنی چی بچه ۴ ماهشه اما شکم دلارای بزرگ نشده امکان نداره حامله باشه
ارسلان پارتی کرده جواب آزمایشو تغییر داده

یکی
یکی
2 سال قبل
پاسخ به  معصومه

یه ریگی توس هست حالا کم کم گندش میزنه بالا

peony
peony
2 سال قبل
پاسخ به  معصومه

اره اره واقعا بدون هیچ حالت تهوع و اینا بود بعدم شکم صاف چهار ما که قشنگ یه ۴ ماه دیگ بچش بدنیا میاد چجورییی 😐🤣بهدم روز اخر خون ریزی داشت بچه هم بود سقط نشده بود؟

مهشید
مهشید
2 سال قبل

من براش ممد رضا گلزار بودم ولی اون لات سر کوچه دوس داشت

مانلی
مانلی
2 سال قبل
پاسخ به  مهشید

جمله سنگین بود به احترامش ۱ ثانیه سکوت😂

دیجی تلما😜
دیجی تلما😜
2 سال قبل
پاسخ به  مهشید

دهنتووووووو🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣

یکی
یکی
2 سال قبل
پاسخ به  مهشید

آره همونی که ساقیش موتوری بود 😂😂😂😂

آراممم
آراممم
2 سال قبل

اون موقع ک عین ندید بدیدا ی پسر جذاب دید رف خودشو ول کرد باید فک اینجاشو میکرد
نگا من چق دارم حرص میخورم😣😂

یکی
یکی
2 سال قبل
پاسخ به  آراممم

چقدر سست عنصره😂😂

فاطمه
فاطمه
2 سال قبل

بچه ها من حالم بده خیلی میشه انرژی مثبت بدید

neda
neda
2 سال قبل

از نوع امیر علی 😂😂

دیجی تلما😜
دیجی تلما😜
2 سال قبل
پاسخ به  فاطمه

انتقال انرژی مثبت انرژی مثبت انرژی مثبت ب فاطمهههه هولولولوووووووووو😂😂😂😂😂🤣🤣🤣
کاربرگرامی امیدوارم محتوا برایتان به اندازه ی مقدار کافی بوده باشه🤌🏻😂😂😂😂😂😂

یکی
یکی
2 سال قبل
پاسخ به  فاطمه

غمت نباشه دنیا دو روزه دو روزم پره گ و زه 😂😂
شد ،شد نشد ولش کن 😎💪

مبینا۰
مبینا۰
2 سال قبل

ش جالب
اما از کم بودن رمان مضخرف تر این تبلیغ مو کاشتنه س🤢

یکی
یکی
2 سال قبل
پاسخ به  مبینا۰

وای ها خیلی رومخه همجا می بینمش

مبینا۰
مبینا۰
2 سال قبل
پاسخ به  یکی

خیلی رومخه خیلییی

انیسا
انیسا
2 سال قبل

سیلام
میشه عکس هومن و دلارای و ارسلان رو بزاری

یکی
یکی
2 سال قبل
پاسخ به  انیسا

بیکاری خودت یه جذاب نارسیست روانی
یه دختره خره گشنه محبت
و یه هومن شکست خورده جذاب آخ باشه از اینا 😂😂

فاطمه
فاطمه
2 سال قبل

اولین نفری با افتخار …..
اینطور که پیداست اخر به خود ارسلان میرسه

Rata
Rata
2 سال قبل

هر جوره فک میکنم دلارای اونقدرام احمق نیس که نفهمه حاملس 😂😂
پس به این نتیجه میرسیم که کار ارسلانه

دسته‌ها
53
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x