رمان دلارای پارت 150 - رمان دونی

 

 

دوش دستی را روی پاهایش گرفت و تلخ خندید

_یادمه تابستونا عمو هام از شهرستان میومدن خونمون

یک بار مادرم کتک خورد به جرم اینکه برای نماز صبح بیدار نشده!

چرا ؟ چون پریود بوده و حالا همه اعضای خونه فهمیدن

دلارای گرفته زمزمه کرد :

_مامان تو هم باید بیدار میشدو ادای نماز خوندن در می آورد ؟

یا پیش بقیه وانمود میکرد روزه‌ست ؟

مثل من ؟ مثل حاج خانوم ؟

ارسلان دوش را روی موهایش گرفت و پوزخند زد :

_خوشم میاد زندگی سگی هر دومون شبیه به همدیگه بوده

خوب حرفامو میگیری

دلارای در سکوت بینی اش را بالا کشید

ارسلان به آرامی شامپو روی موهایش ریخت و با دست پخش کرد

_پس الان سعی نکن بدن کبودت رو از من پنهون کنی دختر حاجی

من از بچگی بدن کبود و کتک خوردنای مادرمو میدیدم

چیزی برای خجالت نیست

دلارای آرام زمزمه کرد :

_خودتم همین کار رو با من کردی

دست ارسلان از حرکت متوقف شد و ثابت ماند

_چی ؟

دلارای غمگین خندید :

_خودتم منو زدی یادته ؟

بازم اگر از نظرت اشتباه کنم میزنی

توهم شبیه باباتی آلپ ارسلان

شبیه بابای منی

شبیه دارابی

توهم پسر حاج ملک شاهانی ، هیچ فرقی نداری با پسر حاج فرهمند …

ارسلان عصبی شامپو را روی زمین پرتاب کرد و بلند شد :

_تمیز شدی

حوله را از دور تر برداشت و روی صورت آب چکانش پرتاب کرد :

_خشک کن خودتو ،زیادم حرف نزن

دلارای لب زد :

_اگر بچه ما ….

آلپ ارسلان احساس کرد اشتباه شنیده است :

_چی ویز ویز میکنی زیر لب ؟

دلارای با جسارت سرش را بالا گرفت:

_اگر بچمون ….

_کدوم بچه ؟

_فرض کن بچه داشته باشیم

آلپ ارسلان پوزخند زد :

_چه فرض عجیب و غیر قابل باوری !

دلارای بغض کرده گفت :

_اونم قراره کتک خوردن مادرش رو ببینه ؟

اگر پسر باشه ….

اگر هم دختر باشه قراره خودش کتک بخوره ؟

آلپ ارسلان خشمگین نگاهش کرد

حس بدی داشت

از فکر کتک خوردن دختر کوچولویی که وجود نداشت …

_مزخرف نگو دلارای

_قراره زجر بکشه ؟

قراره از پدر و مادرش متنفر باشه ؟

_داری عصبیم می کنی

_مثل تو خونه رو ترک کنه و از ایران بره

یا مثل من عاشق یک آدم غلط بشه و وسط عروسیش فیلم لختش رو با شوهر صیغه ایش پخش کنن؟

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 2

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان ناگفته ها pdf از بهاره حسنی

  خلاصه رمان :           داستان در مورد دختر جوانی به اسم نازلی کسروی است که بعد از فوت مادربزرگ و بعد از سالها دور به ایران برمیگردد، آشنایی او با جوانی در هواپیما و در مورد زندگی خود، این داستان را شکل می دهد …   به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شاهکار pdf از نیلوفر لاری

    خلاصه رمان :       همه چیز از یک تصادف شروع شد، روزی که لحظات تلخی و به همراه خود آورد ولی می ارزید به آرزویی که سالها دنبالش باشی و بهش نرسی، به یک نمایشگاه تابلوهای نقاشی می ارزید، به یک شاهکار می ارزید، به یک عشق می ارزید، به یک زندگی عالی می ارزید، به

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان التهاب

    خلاصه رمان :     گلناز، دختری که برای کار وارد یک شرکت ساختمانی می‌شود، اما به‌ واسطهٔ یک کینه و دشمنی، به جرم رابطه با صاحب شرکت کارش به کلانتری می‌کشد…       به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان انتقام آبی pdf از مرجان فریدی

  خلاصه رمان :   «جلد دوم » «جلد اول زندگی سیگاری»   این رمان از یه رمز شروع می شه که زندگی دختر بی گناه قصه رو زیر و‌رو می کنه. مرگ پدر دختر و دزدیده شدن دلسای قصه تنها شروع ماجراست. یه ماجرای عجیب و پر هیاهو. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سرمای دلچسب
دانلود رمان سرمای دلچسب به صورت pdf کامل از زینب احمدی

    خلاصه رمان سرمای دلچسب :   نیمه شب بود و هوای سرد زمستان و باد استخوان سوز نیمه شب طاقت فرسا بود و برای ونوس از کار افتادن ماشینش هم وضعیت و از اینی که بود بد تر کرده بود به اطراف نگاه کرد میترسید توی این ساعت از شب از ماشینش بیرون بره و اگه کاری انجام

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بن بست 17 pdf از پگاه

  خلاصه رمان :     رمانی از جنس یک خونه در قدیمی‌ترین و سنتی‌ترین و تاریخی‌ترین محله‌های تهران، خونه‌ای با اعضای یک رنگ و با صفا که می‌تونستی لبخند را رو لب باغبون آن‌ها تا عروس‌شان ببینی، خونه‌ای که چندین کارگردان و تهیه‌کننده خواستار فیلم ساختن در اون هستن، خونه‌ای با چندین درخت گیلاس با تخت زیرش که همه

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
89 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
رمان
2 سال قبل

چرا پارت ۱۵۱نزاشتین؟

Fatemehهمونhelmaسابق:/
Fatemehهمونhelmaسابق:/
2 سال قبل

یک ماهه دارم باگوشی مامانم این بی صاحابو میخونم نمیشد کامنت بزارم دقو دلیمو خالییییی کنمممممممم خوشحالم الان میتونم
تو این یه ماه فقط اتفاق مهم این بود که دلارای کتک خورد ای ارسلان جز جیگر بگیری که فیلمو پخش کردییییییییی
داشتی کراشم میشدیا گند زدی به همه چی😐😂

neda
neda
2 سال قبل

😂😂

Mehrsa
Mehrsa
2 سال قبل

خودتو خالی کن داد بزن جیغ بزن گریه کن ما دلداریت می‌دیم 😜

Fatemehهمونhelmaسابق:/
Fatemehهمونhelmaسابق:/
2 سال قبل
پاسخ به  Mehrsa

ارسلانوووو بزنین بترکونیدددددد دلم خنک میشهههه
نه نه دارابو سلاخی کنید اره اون بهتره

Mehrsa
Mehrsa
2 سال قبل

چشم

Maedeh
Maedeh
2 سال قبل

بیا بغلم🥲🤣

Maedeh
Maedeh
2 سال قبل

بچه ها کمکم کنید🥲دارم رمان مینویسم…ولی موندم پسره رو با دختره چطوری آشنا کنممم
یکی کمک کنههههههههننن

Tamana
Tamana
2 سال قبل
پاسخ به  Maedeh

😐😐😂😂😂
بابا تو نویسنده هسیی🤣
ما چی بگیم🤧😂

neda
neda
2 سال قبل
پاسخ به  Tamana

آره… احساس می‌کنم با دست نقاشی کشیدن 😂

Maedeh
Maedeh
2 سال قبل
پاسخ به  neda

ها😐😂

Maedeh
Maedeh
2 سال قبل
پاسخ به  Tamana

گلیم جلفا🤣🥲

Fatemehهمونhelmaسابق:/
Fatemehهمونhelmaسابق:/
2 سال قبل
پاسخ به  Maedeh

منم نویسندم میخوای آیدی اینستا بدم بیشتر آشنا بشیم کمکتم بکنم؟؟

Maedeh
Maedeh
2 سال قبل

ویلا اینیستا ندارم تو این گوشیم

Fatemehهمونhelmaسابق:/
Fatemehهمونhelmaسابق:/
2 سال قبل
پاسخ به  Maedeh

خو بیا به جیمیلم پیام بده شمارمو بدم بهت واتساپ که داری؟
[email protected]

Maedeh
Maedeh
2 سال قبل

اگر کمک کنی ممنون میشم:)

Fatemehهمونhelmaسابق:/
Fatemehهمونhelmaسابق:/
2 سال قبل
پاسخ به  Maedeh

خو گفتم پیام بده که انتظار نداری شمارمو بزارم این وسط که😂

Mehrsa
Mehrsa
2 سال قبل
پاسخ به  Maedeh

ببین دختره کن گدا پسره از کنارش رد بشه عاشقش بشه بعد بقیش دست خدا

Maedeh
Maedeh
2 سال قبل
پاسخ به  Mehrsa

آخه……عاشق رمانای پسر عمه دختر داییم😂

Mehrsa
Mehrsa
2 سال قبل
پاسخ به  Maedeh

😂😂

Maedeh
Maedeh
2 سال قبل
پاسخ به  Mehrsa

ای بابا😂توعم فقط بخند

الی
الی
2 سال قبل
پاسخ به  Maedeh

اصله کار رمان همینجاش
خسته نباشی پهلوان😂

مری
2 سال قبل
پاسخ به  Maedeh

خب ماعی جون خلاصه رمانتو بگو 😏😏😏

Mehrimah
2 سال قبل

رمان قشنگیه دوسش دارم

الی
الی
2 سال قبل

پارت۱۵۱ کی میاد

Maedeh
Maedeh
2 سال قبل

میشه چهارتا پارتو باهم بزالی تولوخودا🥺

Maedeh
Maedeh
2 سال قبل

شیش دقیقه تاخیر که😐

Tamana
Tamana
2 سال قبل

یا ابلفضلللللل😲😲😲😲🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️😑😑😑

این وحشییییی شددددددد😶🙄😬😐😐😐
الان میزنتش😐😐😐😐😐😐

گفتممممم این وحشییی میشههه😐😐😐😬
بفرمااااا دیدینننن🤧🤧
😂😂😂😂😂😂

تا پارت بعدی میتو🖐😂

تازه وارد🙋‍♀️
تازه وارد🙋‍♀️
2 سال قبل

سلام نویسنده اگه دختر باکره باشه برای ازدواج حتما به اجازه پدر نیاز داره وگرنه اون ازدواج باطله چه موقت چه دائم حالا این دلارای بااین خانواده مذهبی اینو نمی دونسته عجیبه 😏تازه هی شوهر شوهر هم میکنه 😂

سپیده
سپیده
2 سال قبل

دلارای ک دختر نیست
خطبه ازدواج موقت رو هم همه میتونن بخونن..
بعدش هم دلارای ک خودش بارداره

Maedeh
Maedeh
2 سال قبل
پاسخ به  سپیده

اره دیگه:|

Fatemehهمونhelmaسابق:/
Fatemehهمونhelmaسابق:/
2 سال قبل

صیغه محرمیتم مگه اجازه میخواد؟جلل خالق از کی تاحالا؟😂😂

hasti
hasti
2 سال قبل

یا نویسنده رو میکشم یا بازم نویسنده رو میکشم😐این چ بساطیه😑
بابا این لامصبو یکم بیشتر بزار،یا وسط ماجرا تموم نکن 😐 خدا شاهده مح ۲ ۳ روز یک بار میام سایت تا رمانو بخونم تا حداقل یکم حالیم شه این چی ب چیه😐😑

سکوت
سکوت
2 سال قبل

رمان گلاویژ عالیه،هم داستانش جالبه،هم نویسنده به حرف مخاطب هاش گوش میده ارزش قایل میشه
شما هم یه کم یاد بگیرید

سکوت
سکوت
2 سال قبل

هیچکدوم نویسنده رمان ها مثه این نیست،خیلی کم مینویسید و اینکه واقعا چرا باید تو حمام ،تالار ،ازمایشگاه،و و و……اینقدر طولش بدین

Zahra Jad
Zahra Jad
2 سال قبل

سلام وقت بخیر. لطفا پیگیری کنید خسته شدیم دیگه الان چند روزه دلارای رفته حموم؟ فکر کنم یه هفته طول بکشه دلارای بره حموم و بیاد بیرون. نویسنده دیگه داره به شعور ما خواننده ها توهین میکنه واقعا که. ی تهدیدی حرفی چیزی روش اثر نداره؟؟؟؟

آخرین ویرایش 2 سال قبل توسط Zahra Jad
لبخند ملیح:)
لبخند ملیح:)
2 سال قبل

اینکه دلاری و حاج خانومش ادای نماز و روزه در میارن مشکل از نماز و روزه نیست.
مشکل اینه که کسی که بهشون در مورد خدا و دین گفته بد بهشون گفته…
تو پارت یه جوری میگه انگار مشکل از خدا و نماز و روزه هست.
شریف ترین آدم ها اون هایی هستن که آشکارا و زیرپوستی به عقاید و باور های بقیه توهین نکنن!

Sana:)
Sana:)
2 سال قبل
پاسخ به  لبخند ملیح:)

ببین من خودم ی دختر چادریم و به حدی باهات موافقم ک نمیدونم چی بگم
مشکل از خدا و پیغمبر و دین و این چیزا نیست
مشکل ازون شخصیه که همه چی رو سخت میگیره و سخت به مردم نشون میده و این سختی رو به همه تحمیل میکنه
انسان ی فرد راحت طلبه و سختی نمیخاد بکشه
اینو همه دیگه بهش اعتقاد دارن
وقتی یکی برمیگرده دین رو یجوری جلوه میده که انگار یه درس مسخره و اجباریه که باید بزور فرو بشه تو مغز یه دانش اموز معلومه که اون فرد همه چیو پس میزنه و دیگه اهمیت نمیده و میگ هر چه بادا باد به جهنم دنیا دوروزه فقط یه بار میتونم زندگی کنم
خلاصه کلامم این بود ما عم جزو این خانواده هاییم ک تا به پدربزرگ حالی نکنیم اقا پریودم نمیتونم نماز بخونم دست از سرت برنمیداره
ولی ما دیگه اینو با پوست و استخون خودمون فهمیدیم که جزو فرهنگ خانواده ماعه و هیچ روزنه ای واسه خلاف انجام اونکار وجود نداره

Maedeh
Maedeh
2 سال قبل
پاسخ به  Sana:)

به شدتت باهاتون موافقم…
ولی هیچ وقت درک نمیکنم و نکردم….ما میخواییم بریم جهنم ب بقیه چه….

Fatemehهمونhelmaسابق:/
Fatemehهمونhelmaسابق:/
2 سال قبل
پاسخ به  Maedeh

من که چادریم ولی حرفت خیلی حقه مگه اونام باهامون میان که انقدر فضولی میکنن:/

Mehrsa
Mehrsa
2 سال قبل
پاسخ به  Sana:)

ایرانیا هنوزم افکار قدیمی دارن

لبخند ملیح:)
لبخند ملیح:)
2 سال قبل
پاسخ به  Sana:)

همون‌طور که میگی مشکل از دین نیست مشکل از بعضی هاست که فکر میکنن مثلا از دین خیلی حالیشونه و هیچی براشون نیست.

ارزو
2 سال قبل
پاسخ به  لبخند ملیح:)

مشکل من اینه که تو دین واقعی ما ، مقام و جایگاه زن وحشتناک بالاعه … خیلی خیلی زیاد … یک مرد به هیچچچچ وجه حق دست بلند کردن روی زنش دخترش خواهرش مادرش رو ندارهههه که ندارهههه … حالا دلیلش هر کوفتی که میخواد باشه … منم تو یه خانواده مذهبی بزرگ شدم و به ما یاد میدن که نماز روزه و فلان و بهمان واجبه و واقعا هم هست ولی از طرفی بهمون یاد میدن خدا نمازو روزه رو ممکنه ببخشه اگه غلط انجامش بدی یا فرض بگیریم انجامش ندی … ولی حق الناس رو نمیبخشه و اسیب رسوندن به یه نفر حق الناسه ، پس ترو خداااااا جوری نشون ندین که مردای با دین و ایمان میان زناشونو کتک میزنن ، نه به خدا این شکلی نیست مردی که از قدرتی که خدا بهش داده استفاده ی نادرست بکنه مورد خشم خداونده و اصلا دین ندارههههههههه … کتک زدنو دست بلند کردن مال دین نیست و هیچ وقتم نبوده… برین یه مقدار تاریخ دین و احادیث رو بخونین قشنگ واضحه پیامبر بیچاره شده تا بیاد حالی کنه که عاقاااا حق زن و مرد برابره !!!! مردای خدا حتی صداشونو رو هم رویه همسر یا دخترشون بلند نمیکنن … رسومات غلط رو به دین نچسبونین …ممنون میشم❤

Sana:)
Sana:)
2 سال قبل
پاسخ به  ارزو

د‌ق‌ی‌ق‌ا
مشکل ما یسری آدمایین که برمیگردن دینو عوض میکنن هر غلطی که دلشون میخاو با خشونت انجام میدن
بعدم برمیگردن میگن حق با ماعه و اونی ک گرفتیم تیکه پارش کردیم *گناه* کرده بود و حقش بود

لبخند ملیح:)
لبخند ملیح:)
2 سال قبل
پاسخ به  ارزو

عزیزم مرد اگه مرد باشه که دست رو زنش بلند نمیکنه.
من هیچ جایی از دین ندیدم که بگه همسرتون رو بزنید.
هیچ وقت هم نشنیدم یا نخوندم که بگن بزرگان دین همسرشون رو میزدن یا اذیت می‌کردن و از این قبیل چیز ها…
اونایی که دست رو ناموسشون بلند می‌کنن نه مسلمونن نه مرد واقعی!

لبخند ملیح:)
لبخند ملیح:)
2 سال قبل
پاسخ به  ارزو

👌🏼👌🏼

Sana:)
Sana:)
2 سال قبل

حالا پارت بعدی:
دلارای تنش درد میکند و ارسلان لباسهایش را میپوشاند
ای جان
ججررر
تا دو سه روز خود ارسلان باید بشه پرستار جون دلارای

Maedeh
Maedeh
2 سال قبل
پاسخ به  Sana:)

فعلا ی ماه تو حمومیم..یخ زدیم🤒😂

آخرین ویرایش 2 سال قبل توسط Maedeh
Sana:)
Sana:)
2 سال قبل
پاسخ به  Maedeh

والا😂😂

Maedeh
Maedeh
2 سال قبل
پاسخ به  Sana:)

لباس بدید😂دلی یخ زد

نارسیس
نارسیس
2 سال قبل

چقد بده ک پیاما باید تایید بگیره🤕😂💔

خواننده
2 سال قبل

این رمان دیگه خییلی تخیلیه، اگر دلارای ۵ ماهه حامله باشه یعنی ارسلان وقتی شکمش رو میبینه نمیفهمه؟:/ چرا تا این حد غیر قابل باور؟؟

ارزو
2 سال قبل

مردایی که دینشون واقعی باشه انگشتشونم رویه زن بلند نمیشه … این غلطا و کتک زدنا مال دین و غیرت نیست مال رسم و رسومو خالی کردن عقده های خودشونه 😑😑😑

جولیتِ رومیوو
جولیتِ رومیوو
2 سال قبل

زر بزننننن

کراش ارسلان😂😐
کراش ارسلان😂😐
2 سال قبل

ارسلان عشقم موجی تشریف داریا
دلارایرو نزنیا حاملع س نزار بچت کتک بخورع پدسگ😐شیرم خشک شد چقدر تو خری

Maedeh
Maedeh
2 سال قبل

🤣🤣🤣🤣🤣🤣مثلا روش کراش بودیااا

anisa
anisa
2 سال قبل

پارت 151
ارسلان گفت خیلی داری زر میزنی بچه کجا بود

دلارای غمگین گفت هست

ارسلان مات برده دلارای را نگاه میکرد وبعد مکث طولااااااااانی ربان مبارکش را باز کرد و با لکنت گفت
تو …..تو ..حامله ای…؟؟؟؟؟
– اره میگه برات فرق میکنه ک زن صیغه ایت حامله باشع
ارسلان نعره زد
+الان نفهمیدم چیشد؟ تو مگه قرص نمیخوردی چی شد پس
دلارای ارام سر پایین انداخت و خودش را خشک کرد.
ارسلان دوباره نعره کشید
با تواااااااام چته توووووووو مگههههه قرصصصص نمیخوردییی
دلارای سرش را اورد بالا و در چشمان خشمگین ارسلان نگاه کرد و گفت

– ن نمیخوردم فک میکردم این بچه میتونه میونه ی منه و ترو باهم خوب کنه
ارسلان فریاد کشید

+ ن من باور نمیکنم تو چه گوهی خوردی !!!!!!!

Maedeh
Maedeh
2 سال قبل
پاسخ به  anisa

🙂شما نسبتی با نویسنده داری؟😂

anisa
anisa
2 سال قبل
پاسخ به  Maedeh

ن 😶

حنا پسری در سایت های رمان
حنا پسری در سایت های رمان
2 سال قبل
پاسخ به  anisa

پارت ۱۵۲ ارسلان عصبانی می‌شود و دلارای را با همان حوله توی وان پرتاپ می‌کند و ما ک امیدوار بودیم از توی حمام خارج می‌شوند دوباره نا امید می‌شویم…
پارت ۱۵۳ ارسلان در همان حمام شروع به زر زدن و دعوا می‌کند…
پارت ۱۵۴ همچنان در حمام هستیم و اکنون نوبت دلارای است ک شروع به چس ناله کند…
پارت ۱۵۵ ارسلان بالاخره از حمام خارج می‌شود البته بدون دلارای و می‌رود ک زنگ بزند به همون دختره تا بیاد دلارای رو جمع کنه

آخرین ویرایش 2 سال قبل توسط حنا پسری در سایت های رمان
Maedeh
Maedeh
2 سال قبل

🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣

هیچکی
2 سال قبل

اه پشمام
چ غم انگیز
ههه

دسته‌ها
89
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x