رمان دلارای پارت 166 - رمان دونی

 

بهت زده سر تکان داد

_ نه

ارسلان دستش را روی شکم وپهلوهایش سر داد

_ شدی! شکمت ، پهلوهات…

دلارای وحشت زده نگاهش کرد

_ خودم ‌… حس نمیکنم

_ ولی من حس میکنم!

دستش را نوازش وار روی پوست دخترک کشید و ادامه داد

_ من بدنتو حفظم دخترجون

دلارای نفهمید چه شد
فقط می‌دانست باید این بحث را تمام میکرد

تنها کاری که به ذهنش رسید را انجام داد

دستانش را دور گردن ارسلان حلقه کرد و خودش را جلو کشید

سینه های برهنه اش با بدن ارسلان مماس شد نگاه ارسلان سمتش چرخید

دخترک آرام لب زد

_ میدونم….

موفق شد
ارسلان مرموز به چشمانش خیره شد و دیگر توجهی به شکمش نکرد

موهای خیسش را با دست کنار زد

– وقتی ارومی و لجبازی نمیکنی، حرف بیخود نمیزنی و با چرت و پرتات به مغزم تر نمیزنی خوردنی میشی دخترحاجی

موقع حرف زدن لب‌هایش به لب‌های دلارای کشیده می‌شد.

دستش را تا روی کمر باریکش گذاشت

دلارای مورمورش شد

_ سردمه ارسلان

بخاطر سوز سردی که از پنجره وارد اتاق می‌شد، کم کم لرز در تنش نشسته بود.

دندان‌هایش به هم برخورد کرد و دمی عمیق کشید که بیشتر از قبل دلش زیر و رو شد و لب زد:

– بذار برم یه چیزی بپوشم!

ارسلان پنجه‌اش را محکم تر روی کمرش فشرد و لب زد

– کار داریم هنوز!

بالافاصله بعد از گفتن حرفش، لب‌ پایین دلارای میان لب‌هایش گرفت و گاز کوچکی از آن گرفت‌..

ناله‌ی خفیف دلارای بلند شد.

با وجود حال بدش، بی اراده هر دو دستش را دور گردن ارسلان محکم تر حلقه کرد

نمی‌دانست این مرد مهره مار داشت یا دل او زیادی بی جنبه بود

مثل قبل شیفته اش نبود اما باید اعتراف می‌کرد هنوز هم با کوچک ترین اشاره اش بدنش واکنش نشان می‌داد

قلبش به تپش می‌افتاد
در اغوش او زن بود!

زنی که می‌توانست مرد مقابلش را به اوج برساند

هومِ لذت بخشی از ته گلوی ارسلان بیرون آمد

لب پایینش را به شدت زیر دندان کشید و بوسید

با شدت و محکم

در دهان دخترک ناله‌ی دیگری کرد و بالاخره جدا شد

نفس زنان موهای دخترک را با خشونت مشت کرد و بوسه ای روی چانه اش زد

_ میدونی چند روزه زندگی منو قهوه ای کردی دخترحاجی

دلارای ناله کرد و او بوسه بعدی را روی گردنش زد

_ حتی حاجیم نمیتونست اینطوری منو از دختر مختر دور نگه داره

دلارای ناخواسته با ناز ناله کرد

_ گاز نگیر ارسلان ، دردم گرفت

ارسلان مشتاق تر شد
دندان هایش را روی پوستش کشید و غرید

_ لوس شدی

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.5 / 5. شمارش آرا 4

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان بیراه عشق

    خلاصه رمان :       سها دختری خجالتی و منزوی که با وعده و خوشی ازدواج می‌کنه تا بهترین عروس دنیا بشه و فکر می‌کنه شوهرش بهترین انتخابه اما همون شب عروسی تمام آرزو های سهای قصه ما نابود میشه … به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آوانگارد pdf از سرو روحی

  خلاصه رمان :           آوانگارد روایت دختری است که پس از طرد شدن از جانب خانواده، به منزل پدربزرگش نقل مکان میکند ، و در رویارویی با مشکالت، خودش را تنها و بی یاور می بیند، اما با گذشت زمان، استقاللش را می یابد و تالش میکند تا همه چیز را به روال عادی برگرداند

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شکسته تر از انار pdf از راضیه عباسی

  خلاصه رمان:         خدا گل های انار را آفرید. دست نوازشی بر سرشان کشید و گفت: سوار بال فرشته ها بشوید. آنهایی که دور ترند مقصدشان بهشت است و این ها که نزدیکتر مقصدشان زمین. فرشته ها بال هایشان را باز کرده و منتظر بودند. گل انار سر به هوا بود. خوب گوش نکرد و رفت

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آوای جنون pdf از نیلوفر رستمی

  خلاصه رمان :       سرگرد اهورا پناهی، مأموری بسیار سرسخت و حرفه‌ای از رسته‌ی اطلاعات، به طور اتفاقی توسط پسرخاله‌اش درگیر پرونده‌ی قتلی می‌شود. او که در این راه اهداف شخصی و انتقام بیست ساله‌اش را هم دنبال می‌کند، به دنبال تحقیقات در رابطه با پرونده، شخص چهارم را پیدا می‌کند و در مسیر قصاص کردن او،

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان داروغه pdf از سحر نصیری

  خلاصه رمان:       امیر کــورد آدمی که توی زندگیش مرد بار اومده و همیشه حامی بوده! یه کورد مرد واقعی نه لاته و خشن، نه اوباش و نه حق مردم خور! اون یه پـهلوونه! یه مرد ذاتا آروم که اخلاقای بد و خوب زیادی داره،! بعد از سال ها بر میگرده تا دینش رو به این مردم

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان گناهکار pdf از فرشته تات شهدوست

  خلاصه رمان :       زندگیمو پر از سیاهی کردم. پر از نفرت و تاریکی..فقط به خاطر همون عذابی که همیشه ازش دَم می زد. انقدر که برای خودم این واژه ی گناهکار رو تکرار کردم تا تونستم کاری کنم بشه ملکه ی ذهن و روح و قلبم.اون شعارش دوری از گناه بود ولی عملش… یک گناهکار ِ

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
49 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Soni
Soni
2 سال قبل

اتفاقا رمان ادامه داره و دلی با هومن برادر الپ ارسلان موخواد ازدواج کنه 😂😂😂

Mehrimah
2 سال قبل

اهم ، اهم
خاهر بسیجی وارد میشود!😂😂⁦🖐️⁩

یه انسان عادی
یه انسان عادی
2 سال قبل

پارت ۱۶۷ :

هیچی ، ادامه همینه …

گندم
2 سال قبل

اون بچه انقدر سگ جون فکر کنم تو تخیلات نویسندع هم نمیمره 😂😂😂

Fateme
Fateme
2 سال قبل

خاک برسرا
ایشالا بچش طی همین اتفاق سقط بشه دلم خنک شه اه😒😒

Tamana
Tamana
2 سال قبل

امیدوارم بچه اش سقط بشه در همین اتفاق🤲😂😑😑😑

گندم
2 سال قبل
پاسخ به  Tamana

شما ها قاتلین 😂😂😂

عالی
عالی
2 سال قبل

سلام من یه هفته است این رمان رو کشف کردم و یه دفعه همه ی پارت هاش رو خوندم شب تاصبح،عااالی بود.شاید چون شما شب به شب دنبال میکنین خسته شدین🤔😊

آذرخش
آذرخش
2 سال قبل
پاسخ به  عالی

از فردا تو هم خسته میشی

......
......
2 سال قبل

باورم نمیشه 😐😑کل پارت فقط چیز دار نوشت

اقاااااا این بی صاحابو تموم کن بدبخت عقده ای😒😒

یه انسان عادی
یه انسان عادی
2 سال قبل
پاسخ به  ......

بهش فشار آورده سینگلی 😔

نیلی رحیمی
نیلی رحیمی
2 سال قبل

یه پیشنهاد دارم .نویسنده عزیز میشه درمورد مچل کردن وحرص دادن خاننده های رمان دلارای یه رمان بنویسی
جالب میشه باورکن

Mehra
Mehra
2 سال قبل

خااااااک تو فرق سر کچلت بکنم دلی که انقد زود وا ندی 😑

نیلی رحیمی
نیلی رحیمی
2 سال قبل

نه واقعاهست ادمی که حامله باشه ولی شکمش معلوم نشه .نمونش این محبوبه همسایه ما۷ماهش بود تازه فهمیدبچش ۷ماهه پسره ۲ماه بعدم پسرکاکل زری قوقولی مقولیش بدنیا اومدکاملا طبیعی

یکی
یکی
2 سال قبل
پاسخ به  نیلی رحیمی

آره بچه ها محبوبه همسایه شما رو می شناسن😂😂😂
مسخره است اون خانمی که میگی هفت ماه پریود نشد اونوقت چجوره نفهمه

نیلی رحیمی
نیلی رحیمی
2 سال قبل
پاسخ به  یکی

چون بچه شیرمیدادعزیزم.زنی هم که شیر بده پریود نمیشه این بنده خدام این اتفاق واسش افتاده بود.شمام بهتره اول اطلاعاتتو بیشترکنی بعدبیای به مطلبی که ازش اطلاعات نداری بخندی گلم😏😏

Sevili
Sevili
2 سال قبل

من یا سه روز نمخونم بعدش میام یهویی بخونم😑

Atena
Atena
2 سال قبل

عاغا مگه بچه تو شکم تکان نمیخوره لگد نمیزنه پس چرا بچه دلی اینطوری نیست🤔

آخرین ویرایش 2 سال قبل توسط Atena
fati
2 سال قبل
پاسخ به  Atena

بچه دلی ادم نیست عزیزم

اسم
اسم
2 سال قبل
پاسخ به  Atena

حتما بچه مشکل داره :/

Tamana
Tamana
2 سال قبل
پاسخ به  Atena

بابا الان ک تکون نمیخوره😑
یعنی تکون میخورن اما فقط مادر میفهمه
ماه های اخر هس ک لگد میزنن بقیه هم میتونن بفهمن

آذرخش
آذرخش
2 سال قبل

خدایی این چه وضعشه گلاویژ زود تموم شد حالا باید تو خماری این بمونیم پارت ۱۶۶ هیچ اتفاقی نیوفتاده تا کجا قراره پیش بریم ما زود ب*ک*ن*ه تموم شه بره ی کاره دیگه بکنه اه

جولیتِ رومیوو
جولیتِ رومیوو
2 سال قبل

هه همون‌طور که گفتم ما تا یه هفته حداقل تو بحث لاس زدن ایناییم…
هه هه هه

neda
neda
2 سال قبل

خاک تو سرت

Eda
Eda
2 سال قبل
پاسخ به  neda

مامان ندا تویی🙄

نیلی رحیمی
نیلی رحیمی
2 سال قبل
پاسخ به  Eda

نه این ندایی همسایه دست چیییی
یه😐😐😐😄😄😄

Elina
Elina
2 سال قبل

استغفرالله ربی و اتوب الیه
خدایا توبه توبه🤲🤲

زلال
زلال
2 سال قبل

بنظرتون ما چرا این رمانو دنبال میکنیم🤔🤔🤔🤔

qwertyuiop
qwertyuiop
2 سال قبل
پاسخ به  زلال

میخوایم بفهمیم اینجوری که نویسنده رمان به گوه کشیده چجوری اخرش جمعش میکنه همین😐

نیلی رحیمی
نیلی رحیمی
2 سال قبل
پاسخ به  qwertyuiop

اره والا😂😂😂😂

Nahar
Nahar
2 سال قبل
پاسخ به  زلال

سوال جالبی بود تابحال بهش فکر نکرده بودم😐😂

Zahra...
Zahra...
2 سال قبل
پاسخ به  زلال

ب نام خدا
😂 عقل نداریم و بیکاریم
و امروز تصمیم ب نخوندن میگیریم
واز فردا یکسر منتظر ساعت 6 هستیم
و این روند ادامه دارد…

Sevili
Sevili
2 سال قبل
پاسخ به  زلال

خیلی دارم بهش فک مکنم ولی هنوز به جواب نرسیدم

ارزو
2 سال قبل
پاسخ به  زلال

من که خیلی میخندم خیلی … عین سیر و سرکه هم میجوشم😂😂😂💔💔💔

fati
2 سال قبل
پاسخ به  زلال

سوال بی جوابی پرسیدی عزیزم😂😂

آبی
آبی
2 سال قبل

به نظرم نزنین پارت ۱۶۶
بزنین ۱۶۵ و ۱ دهم پارت بعد ۱۶۵ و ۲ دهم پارت ، ۱۶۵ و ۳ دهم پارت ، ۱۶۵ و ۴ دهم پارت الی آخر…
این طوری منطقی تره🙂😂😂

fati
2 سال قبل
پاسخ به  آبی

اره حداقل اینجوری حرصمون کمتر در میاد😂😂

fati
2 سال قبل

کمه بخدا کمه

دسته‌ها
49
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x