چه غلطی کردی تو؟؟
_غلطی نکردم کار درستو کردم.
صدامون به قدری بلند بود که مردم با کنجکاوی نگاهمون میکردن
عرشیا و عرفان سام رو بردن بیرون و سعی کردن جو رو آروم کنن

□■□■□■□

وسایل رو از عرفان گرفتیم
_مرسی بابت رسوندنمون
_خواهش میکنم کاری نکردم.
وارد خونه شدیم ، همونطور که سمت اتاقم میرفتم وسایلمو بذارم سوالمو پرسیدم :
_شام چی بخوریم؟
آرام گوشیشو دراورد :
_غذای فست فودی بخوریم از فردا به سالم خوریت برگرد
_باش ، واسه من مخلوط باشه حتما
سر تکون داد و مشغول شد
شروع کردم وسایلمو چیدم سرجاشون تصمیم گرفتم تا غذا بیاد یه دوش بگیرم .
آرام هی صدام میزد که زود باشم و غذا رسیده سریع از حموم درومدم لباسایی که از قبل گذاشته بودم رو تخت رو پوشیدم کلاه حموممو گذاشتم رفتم ، سر میز ناهارخوری پیتزا و نوشابه و لیوان گذاشته بودن توی سکوت و ارامش خوردیم و جمع کردیم ، شب بخیر گفتم و رفتم تو اتاقم و در رو بستم ، کتابمو برداشتم شروع کردم به خوندن، فردا اول کار باید میرفتم دنبال دوره .
با صدای آلارم چشمامو باز کردم سر کتاب خوابم برده بود پوووف کمرم و دستام خشک شده بودن بلند شدم کیفمو آماده کردم لباسامو پوشیدم ، یه قاضی آماده کردم تو راه بخورم ، برای ناهار میومدم خونه، در خونه رو که باز کردم آوا رو دیدم تعجب کردم اما با دیدن نون بربری دستش تعجبم از بین رفت :
_سلام صبح بخیر ، خدافظ
_وایسا یه قاضی هم نون بربری ببر داغه میچسبه
_بی زحمت خودت بیار برام حال ندارم بند کفشامو باز کنم
_باشه بمون یکم
تند و فرض اومد سمتم توی یه بطری آبمیوه هم گذاشته بود داد دستم
گونه اش رو بوسیدم و راهی شدم ، به سمت مترو حرکت کردم ، معمولا این تایم خلوت بود و راحت بودم.
سر ساعت رسیدم به بوتیک ، در رو باز کردم چراغارو زدم با دیدن کلی بسته بندی وسط بوتیک یعنی جنس اومده و باید چیدشون ، وسایلمو روی صندلی گذاشتم شروع کردم به بسته بندی کاغذ و خودکار گذاشتم جلوم قیمتای جدید رو ثبت میکردم ، آخرای کار بود که دنیا اومد و تایم من تموم شده بود اما ترجیح دادم بمونم کل جنسارو خودم سر و سامون بدم و در نهایت با کمک دنیا زودتر جمع شد ، با دیدن ساعت یکم حساب کردم و حدس زدم بتونم خودمو به آموزشگاه رادان شمس برسونم به دنیا گفتم یه اسنپ برام بگیره .
وسایلمو جمع کردم و بعد چند مین اسنپ رسید سوار شدم هندزفریم رو همزمان در اوردم تا اهنگ گوش بدم ، اعتیاد شدیدی به اهنگ گوش دادن داشتم و تو هر فرصت خالی آهنگ گوش میدادم ، با توقف اسنپ پیاده شدم نگاهم به آموزشگاه افتاد ، نمای ظاهریش زرد و سفید و طلایی استفاده شد و به شدت خیر کننده بود ، به قدری رنگبندی و ترکیبش قشنگ بود که بهم وایب مثبت میداد ، به سمت ورودیش حرکت کردم ، دیشب با یکم تحقیق فهمیده بودم امروز خود رادان شمس هست و یه پوئن مثبت بود که شاید ببینمش و اینطور با خودش هم صحبت میشدم ، وارد که شدم به قدری آروم بود که ناخودآگاه آرامش به وجودم تزریق شد داخل رنگبندی کرم و سفید بود ، به قسمت پذیرش رفتم :
_سلام خسته نباشید ، با آقای شمس کار داشتم
_چند لحظه صبر کنید و به گوشی توی دستش اشاره کرد
از مکالمش متوجه شدم برای همین دوره که میخوام شرکت کنم حرف میزنه :
_عزیزم هزینه اش به نسبت کمه ، اما جناب شمس قسط بندی هم قبول میکنن و هرجور راحت باشید میتونید پرداخت کنید ، ایشون شرایط مالی رو در نظر گرفتن چیزی که مد نظرشون هست علاقه اس .
اینجور که ایشون میگفت شخصیت واقعا معقولی داشت و نظرمو جلب کرده بود

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز ۰ / ۵. شمارش آرا ۰

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان کنعان pdf از دریا دلنواز

  خلاصه رمان:       داستان دختری ۲۴ ساله که طراح کاشی است و با پدر خوانده اش تنها زندگی می کند و در پی کار سرانجام در کارخانه تولید کاشی کنعان استخدام می شود و با فرهام زند، طراح دیگر کارخانه همکار و … به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دردم pdf از سرو روحی

    خلاصه رمان :         در مورد دختری به نام نیاز می باشد که دانشجوی رشته ی معماری است که سختی های زیادیو برای رسیدن به عشقش می کشه اما این عشق دوام زیادی ندارد محمد کسری همسر نیاز که مردی شکاک است مدام در جستجوی کاری های نیاز است تا اینکه… به این رمان امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دستان به صورت pdf کامل از فرشته تات شهدوست

    خلاصه رمان:   دستان سپه سالار آرایشگر جوانی است که اهل محل از روی اعتبار و خوشنامی پدر بزرگش او را نوه حاجی صدا میزنند دستان طی اتفاقاتی عاشق جانا، خواهرزاده ی بزرگترین دشمنش میشود چشم روی آبروی خود میبندد و جوانمردانه به پای عشق و احساسش می ایستد به ظاهر همه چیز با یک معامله شروع میشود.

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان گل سرخ
دانلود رمان گل سرخ به صورت pdf کامل از زیبا سلیمانی

    خلاصه رمان گل سرخ :   ـ گلی!! صدایش مثل همیشه نبود. صدایش با من قهر بود و من مگر چند نفر بودم که ببینم و بشنوم و باز بمانم؟ شنیده‌ها را شنیده و دیده‌ها را دیده بودم؛ وقت رفتن بود. در را باز کردم و با اولین قدمم صدایش اینبار از زیر دندان‌های قفل شده‌اش به گوشم

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان غرور پیچیده

  خلاصه رمان :             رمو فالکون درست نشدنیه! به عنوان کاپوی کامورا، بی رحمانه به قلمروش حکومت می کنه، قلمرویی که شیکاگو بهش حمله کرد و حالا رمو میخواد انتقام بگیره. عروسی مقدسه و دزدیدن عروس توهین به مقدساته. سرافینا خواهرزاده ی رئیس اوت فیته و سال هاس وعده ازدواجش داده شده، اما سرافینا

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نیکوتین pdf از شقایق لامعی

  خلاصه رمان :       سَرو، از یک رابطه‌ی عاشقانه و رمانتیک، دست می‌کشه و کمی بعد‌تر، مشخص می‌شه علت این کارش، تمایلاتی بوده که تو این رابطه بهشون جواب داده نمی‌شده و تو همین دوران، با چند نفر از دوستان صمیمیش، به یک سفر چند روزه می‌ره؛ سفری که زندگیش رو دستخوش تغییر می‌کنه! سرو تو این

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest

9 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
مَسی
مَسی
2 سال قبل

اووووف بعد از کلی انگار تازه داره میوفته رو ریل ای کاش هم کمتر از الفاظ خارجی استفاده بشه یکم ادبی باش خوب بعد هم گفتین که از این به بعد پارت ها طولانی ایول 😁

الهام
الهام
2 سال قبل

عالی بود هانیه جان😉🙂❤

Raha
Raha
2 سال قبل

رادان کراشممಥ‿ಥ⁩
داریم بهش نزدیک میشیییییم عررر

آرمان
آرمان
2 سال قبل

خیلی کم بود

hani
hani
2 سال قبل

کم بود چون خواستم وقتی رسید به رادان پشت سر هم باشه وسطش قطع نشه که نصفش این پارت نصفش پارت بعد شه

Sety
Sety
پاسخ به  hani
2 سال قبل

آره اینطوری بهتره دمت گرم🤍

Sarina
Sarina
2 سال قبل

داره جالب میشه

Sety
Sety
2 سال قبل

چرا امشب کم دادی؟!! 🥺
ولی خوب خیلی ممنون آخ جون رسیدیم به رادان😁😜

مهشید
مهشید
2 سال قبل

خیلی ک بود خب

دسته‌ها
9
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x