رمان عشق با چاشنی خطر پارت 16 - رمان دونی

 
_حرف نباشه بیارشون
کیان:باشه
رفتم و کروات ها رو اورد
یدونه کروات ست با کت و شلوارش برداشتم و رفتم سمت اشکی
_ببندش
اشکی:نمیخوام
ممد:زن داداش دستای خودتو میبوسه بلد نیست ببنده
اشکی:خفه شو ممد
صداش بدجوری حرصی بود هه پس از این کار خوشش نمیاد خیلوخب همش که من نباید حرص بخورم
رفتم دقیقا جلوش وایسادم. با اینکه قدم خیلی بلنده و کفش پاشنه بلند هم پام بود اما اینقدر این دراز بود که تا سینه هاش بیشتر نبودم. اشکی هم که مثل ماست نگام میکرد. با رعایت فاصله دستامو بردم بالا و براش مدل ویندزور بستم یه قدم دو قدم اومدم عقب و بهش نگاه کردم و بعد انگشت شست و اشارمو چسبوندم بهم و گرفتم جلوش اما بیشعور یه پوزخند زد و برگشت اتاق پرو تا لباساشو عوض کنه.
تا شب پدرمون در اومد تا تمام چیزهایی که قرار بود بخریم و خریدیم از لباس عروس و حلقه بگیر تا لباس زیر همشو خریدیم برای هیچ کدومشم از این اشکی خره نظر نخواستم همینه (وجی:چقدم دلش می خواست نظر بده) _ببند وجی.
دیگه توان راه رفتن نداشتم و خیلی هم گشنم شده بود.
_هی بچه ها من گوشنمه بریم رستوران
عسل:راست میگه
ممد:من یه فسفودی این اطراف میشناسم بریم؟
من و عسل:بریم
اشکی هم که طبق معمول فقط دنبالمون میومد و هیچ نظری نمیداد.
رفتیم به همون فسفودی که ممد گفت
برای پیش غدا سیب زمینی ویژه و چیکن سالاد سفارش دادیم برای غذا هم اشکی استیک بیف سفارش داد ممد استیک برگر و عسلم هات داک ویژه منم که دوتا پیتزا سفارش دادم من عاشق پیتزام که اشکان گفت ۴ تا پیتزا با مخلفات گارسون سفارشا رو گرفت و رفت ممد که گوشی شو در اوردو رفت تو گوشیش و این اشکی هم سرشو تکیه داد به دیوارو و دوباره دستشو گذاشت رو پهلوش.
این عسل فلک زده یهو یه نیشکونی از پهلوم گرفت که یه لحظه جون از تو تنم بیرون رفت و برگشت
_چته وحشی آمازونی
عسل:تو بگو چته که داری بد بختو میخوری؟
_هیس آروم باش یادته بهت گفتم اون روز که رفتیم رستوران امید اینا شبش چهار تا پسر مزاحمم شدن و یه پسر موتوری نجاتم داد
عسل:خب که چی؟
_اون پسره اون شب پهلوی چپش چاقو خورد الانم من هر وقت این اشکی و میبینم این دستشو میزاره رو پهلوی چپش نگاه کن الانم دستش رو پهلوشه
عسل یه نگاه به اشکی انداخت
عسل:اوه اوه نگو این نجاتت داده
_نمیدونم
عسل:ازش بپرس
_برو بابا اگه ازش بپرسم یا اخم میکنه یا پوزخند میزنه بعدشم جواب نمیده
عسل:نه بابا اینجوری هام که میگی نیست پسر خوبیه
_با تو خوبه من هی بهش میگفتم با من رسمی حرف نزن اما بازم کار خودشو میکرد اما تا تو را دید بهت گفت اشکان صدام کن
عسل با لحن موزیانه ای گفت:نگو حسودی کردی
_هه بخواطر این میرغضب حسودی کنم برو بابااا
عسل :خیلوخب هر چی تو بگی. اگه گفتی امروز دانشگاه چه خبر بود
کنجکاوانه پرسیدم
_چه خبر بود
اما این عسل بیشعور تر از اون ها بود که با یه خواهش من بگه چه خبر بوده
عس:فعلا گشنمه نمیتونم حرف بزنم آخ که چقدر گشنمه
_بنال دیگه
عسل:دِ میگم الان گشنمه نمیتونم
خواستم دوباره حرف بزنم که گارسون سفارشا رو اورد. به به پیتزا ها رو

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 3

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان زمان صفر
دانلود رمان زمان صفر به صورت pdf کامل از مدیا خجسته

      خلاصه رمان زمان صفر :   داستان دختری به نام گلبهاره که به دلیل شرایط خانوادگی و تصمیمات شخصیش برای تحصیل و مستقل شدن، به تهران میاد‌‌ و در خونه ای اقامت میکنه که قسمتی از اون ، از سمت مادر بزرگش بهش به ارث رسیده و از قضا ارن ، پسر دایی و همبازی بچگی شیطون

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آرامش پنهان به صورت pdf کامل از سمیرا امیریان

  خلاصه رمان:       دلارا دختری است که خانواده خود را سال ها پیش از دست داده است و به تنهایی زندگی می گذراند. روزی آگهی استخدام نیرو برای یک شرکت مهندسی کامپیوتر را در اینستا مشاهده می کند و برای مصاحبه پا به این شرکت می گذارد و با مردی درد کشیده و زخم خورده آشنا می

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آبان به صورت pdf کامل از هاله نژاد صاحبی

  خلاصه رمان:   دو فصل آبان         آبان زند… دختره هفده ساله‌ای که به طریقی خون بس یک مرد متاهل میشه! مردی جذاب که دلبسته همسرشه اما مجبور میشه آبان و عقد کنه!     به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 4.4 /

جهت دانلود کلیک کنید
رمان کویر عشق

  دانلود رمان کویر عشق خلاصه رمان کویر عشق : بهار که به تازگی پروانه‌ی وکالتشو بعد از چند سال کار آموزی کنار وکیل بنامی گرفته و دفتری برای خودش تهیه کرده خیلی مشتاقه آقای نوید رو که شُهره‌ی خاصی در بین وکلا داره رو از نزدیک ببینه و از تجربیاتش استفاده کنه … بالاخره میبینه ولی نه اونطورکه میخواسته

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان رقصنده با تاریکی

    خلاصه رمان :     کیارش شمس مرد خوش چهره، محبوب و ثروتمندیه که مورد احترام همه ست… اما زندگی کیارش نیمه پنهان و سیاهی داره که هیچکس از اون خبر نداره… به جز شراره… دختری باهوش و بااستعداد که به صورت اتفاقی سر از زندگی تاریک کیارش درمی یاره و حالا نمی دونه که این نزدیکی کیارش

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان مخمصه باران

    خلاصه رمان:     داستان زندگی باران دختری 18 ساله ای را روایت میکند که به دلیل بارداری اش از فردین و برای پاک کردن این بی آبرویی، قصد خودکشی دارد که توسط آیهان نجات پیدا میکند….. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 5 /

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
4 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
mehr58
mehr58
2 سال قبل

غالیه 😃 

M.h
M.h
2 سال قبل

گفتم الانه که اشکی نزاره آرام کروات رو ببنده🤣

Nahar
Nahar
2 سال قبل

هوس پیتزا کردم😑💔

Adrina Rad
Adrina Rad
2 سال قبل
پاسخ به  Nahar

بیو تا بهت بدم

دسته‌ها
4
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x