17 دیدگاه

رمان چشمانے غرق בر عسل پارت هفتم

2.8
(6)

بی بی:مسافرا هم رسیدن….
بعدم رو کرد بهم گفت
بی بی:وای جانان برو مادر برو لباساتو عوض کن قشنگم
گوشه لبمو به دندون گرفتم …و چشمی گفتم و سمت اتاق رفتم
سریع لباسامو با یک تونیک براق مشکی گیپور عوض کردم… خواستم زیپشو بکشم بالا که در باز شد و کارن آمد داخل
کارن…. مرد خوبی بود تا چند وقت پیش ازش میترسیدم….ولی بعدا فهمیدم که…چه آدم خوبیه.‌‌..
_سلام رسیدن بخیر
+ممنون…
از نگاهش خستگی مشخص بود…
با دیدن کمر لختم از اینه
ابرویی بالا انداخت و گفت
+کمک نمیخوای؟
مثل ادم های گیج گفتم
_ها؟
+میگم کمک نمیخوای؟
بعدشم به لباسم اشاره کرد
_اهان!
ولی نفهمیدم چی میگفت
خنده ای کرد و سرشو به چپ و راست تکون داد…و آمد سمتم برم گردوند…
و دستشو سمت زیپ لباسم برد…
+اینو میگم
چشامو محکم فشار دادم
به کل یادم رفته بود
زیپو خواست بکشه بالا..بوسه ای به کمرم زد…و کشید بالا.
احساس می‌کردم داغ داغ شده گونم…
+تو برو پایین من برم دوش بگیرم بیام!
_نه منتظرت میمونم باهم بریم
سری تکون داد و به سمت حموم رفت
جلوی آینه نشستم و دستی به گونه هام کشیدم
دختر خجالتی نبودم…ولی هنوز درک نکرده بودم که زنشم
موهامو بافتم و…
داشتم ادکلن میزدم که در باز شد و کارن همون طور که حوله ای به دور کمرش بسته بود به سمتم آمد…..
سشوار رو برداشت و گفت
+اینجوری که به خودت رسیدی
قول نمیدم ازت بگذرم…..
این دفعه فهمیدم چی گفت
_امم من…من …بی بی کارم داره….
سریع از اتاق آمدم بیرون…
بغض کرده بودم
تو دلم با خودم گفتم(چته دیوانه…)
چشامو محکم فشار دادم….که صدای گریه های مامان نسرین موقعه رابطه با منوچهر تو سرم پیچید…..
جیغ هاش…ناله های پر از دردش….حرفاش….
بیچاره مامان نسرین من ….
نفس عمیقی کشیدم…و به سمت پله ها رفتم….که در باز شدو کارن با شلوار خونگی و تیشرت مشکی آمد بیرون….
+منتظر من بودی؟
اره ضعیفی گفتم….
که متوجه بغض توی گلوم شد…
اخمی کرد…و با دستش اشاره کرد که اول من برم…..

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 2.8 / 5. شمارش آرا 6

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240425 105152 454 scaled

دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی 5 (1)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم،…
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (1)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…
IMG 20240424 143525 898

دانلود رمان هوادار حوا به صورت pdf کامل از فاطمه زارعی 4.2 (5)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   درباره دختری نا زپروده است ‌ک نقاش ماهری هم هست و کارگاه خودش رو داره و بعد مدتی تصمیم گرفته واسه اولین‌بار نمایشگاه برپا کنه و تابلوهاشو بفروشه ک تو نمایشگاه سر یک تابلو بین دو مرد گیر میکنه و ….      
IMG ۲۰۲۴۰۴۲۰ ۲۰۲۵۳۵

دانلود رمان نیل به صورت pdf کامل از فاطمه خاوریان ( سایه ) 2.7 (3)

1 دیدگاه
    خلاصه رمان:     بهرام نامی در حالی که داره برای آخرین نفساش با سرطان میجنگه به دنبال حلالیت دانیار مشرقی میگرده دانیاری که با ندونم کاری بهرام نامی پدر نیلا عشق و همسر آینده اش پدر و مادرشو از دست داده و بعد نیلا رو هم رونده…
IMG ۲۰۲۳۱۱۲۱ ۱۵۳۱۴۲

دانلود رمان کوچه عطرآگین خیالت به صورت pdf کامل از رویا احمدیان 5 (4)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان : صورتش غرقِ عرق شده و نفسهای دخترک که به لاله‌ی گوشش می‌خورد، موجب شد با ترس لب بزند. – برگشتی! دستهای یخ زده و کوچکِ آیه گردن خاویر را گرفت. از گردنِ مرد خودش را آویزانش کرد. – برگشتم… برگشتم چون دلم برات تنگ…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

17 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Fateme
Fateme
9 ماه قبل

نوای من ادامه رمان چی شد پس گوشیتو دستت اومد؟

علوی
علوی
11 ماه قبل

این رمان دیگه پارت گذاری نمی‌شه؟؟
اگه آره با چند تا حدس خرکی تمومش کنیم!!
مثلاً اینکه دختره، دختر گم‌شده عمو و زن‌عموه، اون زن اولی عمو با کمک شوهر عمه که واقعاً هم عمه نیست به یکی پول دادن دختره رو سربه‌نیست کنه، که هم داغ بذارن به دل زن دوم عمو، هم میدون برای دختر عمه خالی بشه تا با کارن که تنها وارثه ازدواج کنه. مرده بچه رو نگه داشته و می‌خواد باج بگیره. درست شب عروسی کارن که باید به یه دلیلی بهم بخوره تا دختر عمه بشه عروس، دوتا شریک جنایت قبلی دعواشون می‌شه و این وسط شوهر عمه کشته می‌شه. دختره هم عوضش خون‌بس می‌شه و دقیقاً زن پسر عموش.
دنیا اونقدر گرده که می‌چرخه تا همه‌چیز سر جاش قرار بگیره

نواشون
نواشون
پاسخ به  علوی
10 ماه قبل

نمیدونم والا ولی اینجوری نیست گلی

علوی
علوی
پاسخ به  نواشون
10 ماه قبل

خدا رو شکر. گفتم که حدس خرکی! زدم. اما قبول کن یه داستان نصفه و نیمه داشتن واقعاً شکنجه است.
دوران دانشجویی با اتوبوس بین شهری صبح‌ها می‌رفتم تا دانشگاه و عصر برمی‌گشتم. مسیر 1:45 دقیقه بود و فیلم‌ها اگر خارجی یا ایرانی بودند 2 ساعته و اگر هندی بودند 2:30 دقیقه! هرگز نشد یک فیلم رو تا آخر ببینم 😥😥 گاهی تا 15 بار یک فیلم رو از اول تا جایی می‌دیدم اما آخرش رو نه! اونوقت رو به این حدس‌های خرکی می‌اوردم یا دربه‌در دنبال فیلم می‌گشتم تا آخرش پیدا بشه

.Hasti@..
.Hasti@..
1 سال قبل

چرا پارت نمی یاد چرا وقتی نمیتونین پارت گزاری کنین رمان مینویسی 😑😑

Fateme
Fateme
پاسخ به  .Hasti@..
11 ماه قبل

همون بخدا

نواشون
نواشون
پاسخ به  Fateme
10 ماه قبل

عشقم تو ک میدونی گوشبم دستم نی
پارتا تو گوشیمه

yegane
yegane
1 سال قبل

چرا دوباره پارت گذاری رو ول کردین

..A..
..A..
1 سال قبل

خداییش یا اصا ننویس یا سر وقت پارت بده 😑

منی تنها
منی تنها
1 سال قبل

تکبیر بالا خره نویسنده برگشت

منی تنها
منی تنها
پاسخ به  Maedeh
1 سال قبل

حاجی رمانت خیلیییی خوبه دوست نداشتیم عاشقشیم

Fateme
Fateme
پاسخ به  Maedeh
11 ماه قبل

چرا پارت نمیدی پس؟

رویا سمائی
رویا سمائی
1 سال قبل

ویییییی خدا

دسته‌ها

17
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x