رمان گرداب پارت 282 - رمان دونی

 

 

 

 

از همون مدل لیوان و مایع داخلش دست سامیار و همه ی پسرهای کناریش جز سامان هم بود…

 

اب دهنم رو بلعیدم و سرم رو چرخوندم سمت سوگل که کنارم نشسته بود و با لبخند به رقصنده های وسط نگاه می کرد….

 

کمی خم شدم سمتش که بخاطره صدای بلند اهنگ صدام به گوشش برسه:

-سوگل؟..

 

سرش رو با همون لبخند همیشگی روی لب هاش چرخوند طرفم:

-جانم؟..

 

با سر به سمت پسرها اشاره کردم و با نگرانی گفتم:

-یکم زیاده روی نمیکنن؟..

 

اخم هاش کمی توی هم رفت و نگاهش چرخید سمت پسرها…

 

وقتی متوجه ی منظورم شد، سری تکون داد و گفت:

-الان بهشون بگیم بس کنن به نظرت قبول میکنن؟!…

 

لب هام رو بهم فشردم:

-اولین باره میبینم سورن مشروب میخوره و حتی سیگار میکشه..نمی دونم اگه بگم چه عکس العملی نشون میده….

 

-ولی من عکس العمل سامیارو میدونم..دوتا چشم غره میره و میگه فقط همین مونده بود به مشروب خوردنم گیر بدی….

 

از لحنش خنده ام گرفت و خودش هم خندید و سری به تاسف تکون داد…

 

#پارت1663

 

صدای اهنگ قطع شد و نگاه من با نگرانی دوباره چرخید سمت سورن…

 

بخاطره اتفاقات گذشته نگران بودم حالش بد نشه..

 

به هرحال اطلاعی در این زمینه نداشتم و نمی دونستم تاثیر منفی داره یا نه…

 

با صدای کشیده شدن پایه صندلی روی زمین سر من و سوگل به سمت صدا چرخید….

 

با دیدن عسل که داشت روی صندلی مینشست، چشم هامون گرد شد و سوگل گفت:

-اینجا چیکار میکنی؟..

 

عسل اخم کرد و غر زد:

-حوصله ام سر رفت اونجا..خسته شدم از بس اومدن تبریک گفتن و من تشکر کردم..دو دقیقه راحتم نگذاشتن..سامانم که ماشالله سرش گرمه….

 

من و سوگل خندیدم و عسل با دست خودش رو باد زد و دوباره نق زد:

-اصلا شما چرا اینجا نشستین..چرا نمی رقصین؟..چرا نیومدین اونجا پیش من بشینین؟…

 

سوگل چشم و ابرویی اومد و گفت:

-بسه بسه توام..به خدا مادرت و مادرجونو دیوونه کردی از سرشب..هی باید دنبالت بدوان..مثلا عروسی یکم خانم باش….

 

عسل دستش رو به معنی “برو بابا” تو هوا تکون داد و نگاهی به اطراف انداخت…

 

قبل از اینکه بتونه چیزی، بگه صدای نازک دختری از سمت دیگه ی میز اومد و نگاهمون چرخید سمتش:

-سوگل جان..

 

#پارت1664

 

از لحن پر ناز و کرشمه ش، ابروهام بالا پرید و سوگل شل گفت:

-ندا جان..

 

با صدای سوگل ابروهام بیشتر بالا رفت و با تعجب بهش نگاه کردم…

 

صورتش کمی سرخ شده بود و لبخنده متزلزلی روی لب هاش نشسته بود…

 

سوگلی که با همه مهربون و خوش برخورد بود، حالا انگار به سختی داشت لبخند میزد و حالت صورتش کمی گرفته و عجیب شده بود….

 

بدنش انگار تنش پیدا کرده بود..

 

نگاهم بینشون می چرخید و دختری که سوگل، ندا صداش کرده بود، موشکافانه به سوگل نگاه کرد و با ناز گفت:

-چقدر تپل شدی سوگل جان..

 

دست سوگل روی شکم برجسته ش نشست و لبخندش لرزید:

-دیگه حاملگی این حرفارو هم داره..

 

نگاه ندا با حسرت روی دست سوگل، روی شکمش نشست و سرش رو تکون داد:

-این مدت ندیده بودمت بتونم تبریک بگم..انشالله به سلامتی فارغ بشی عزیزم…

 

سوگل با همون حال گرفته ش تشکر کرد و من با گیجی نگاهی به عسل انداختم که با اخم و غضب به ندا خیره شده بود….

 

انگار سنگینی نگاهم رو حس کرد که سرش چرخید سمتم و با دیدن صورت گیجم خم شد و سرش رو اورد تو گوشم و اروم گفت:

-دختر خاله ی سامانه..نامزد سابق سامیار هم بوده…

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.4 / 5. شمارش آرا 92

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان ساقی شب به صورت pdf کامل از نیلا محمدی

      خلاصه رمان :   الارا دختر تنها و بی کسی که توی چهار راه گل میفروشه زنی اون رو می بینه و سوار ماشیتش میکنه ازش میخواد بیاد عمارتش چون برای بازگشت پسرش از آمریکا جشنی گرفته الارا رو برای کمک به خدمتکار هاش می بره بجای کمک به خدمتکارهاش میشه دستیار شخصی پسرش در اون مهمونی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان چشم های وحشی روژکا به صورت pdf کامل از گیلدا تک

      خلاصه رمان:   دختری به نام روژکا و پسری به نام فرهمند پارسا… دخترمون بسکتبالیسته، همزمان کتاب ترجمه میکنه و دانشگاه هم میره پسرمون استاد دانشگاهه     به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 2 تا الان رای نیامده!

جهت دانلود کلیک کنید
رمان عصیانگر

  دانلود رمان عصیانگر خلاصه : آفتاب دستیار یکی از بزرگترین تولید کنندگان لوازم بهداشتی، دختر شرّ و کله شقی که با چموشی و سرکشی هاش نظر چاوش خان یکی از غول های تجاری که روحیه ی رام نشدنیش زبانزد همه ست رو به خودش جلب میکنه و شروع جنگ پر از خشم چاوش خان عشق آتشینی و جنون آوری

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آتشم بزن ( جلد سوم ) به صورت pdf کامل از طاهره مافی

  خلاصه رمان:   « جلد اول :: خردم کن »   من یه ساعت شنیام. هفده سال از سالهای زندگیام فرو ریخته و من رو تمام و کمال زیر خودش دفن کرده. احساس میکنم پاهام پر از شن و میخ شده است، و همانطور که زمان پایان جسمم سر میرسه، ذهنم مملو از دونه های بالتکلیفی، انتخاب های انجام

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شکسته تر از انار pdf از راضیه عباسی

  خلاصه رمان:         خدا گل های انار را آفرید. دست نوازشی بر سرشان کشید و گفت: سوار بال فرشته ها بشوید. آنهایی که دور ترند مقصدشان بهشت است و این ها که نزدیکتر مقصدشان زمین. فرشته ها بال هایشان را باز کرده و منتظر بودند. گل انار سر به هوا بود. خوب گوش نکرد و رفت

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شاه صنم pdf از شیرین نور نژاد

    خلاصه رمان :       شاه صنم دختری کنجکاو که به خاطر گذشته ی پردردسرش نسبت به مردها بی اهمیته تااینکه پسر مغرور دانشگاه جذبش میشه،شاه صنم تو دردسر بدی میوفته وکسی که کمکش میکنه،مردشروریه که ازش کینه داره ومنتظرلحظه ای برای تلافیه… به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دسته‌ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x