رمان گرداب پارت 289 - رمان دونی

 

 

 

===============================

 

همه ی مهمان ها جز ما رفته بودن و باغ خالی و ساکت شده بود…

 

صندلی هارو گرد هم چیده بودیم و نشسته بودیم و حرف میزدیم…

 

مامان سامیار و مامان عسل هنوز داشتن با مسئولین باغ حرف میزدن و تشکر می کردن…

 

اما پدر عسل کنار ما نشسته بود و گاهی تو بحثمون شرکت می کرد…

 

هممون حسابی خسته شده بودیم و قبل از رفتن نشسته بودیم تا کمی استراحت کرده باشیم…

 

پسرها لم داده بودن رو صندلی ها و پاهاشون رو دراز کرده بودن وسط و دوباره لیوان های مشروب دستشون بود….

 

این دفعه حتی سامان هم داشت همراهیشون می کرد…

 

حالا که خیالش از تموم شدن جشن راحت شده بود، داشت لبی تر می کرد…

 

من بین سوگل و سورن روی صندلی نشسته بودم و به شوخی ها و حرف هاشون می خندیدم…

 

بالاخره مادرها کارشون تموم شد و اومدن پیشمون..

 

با خستگی روی صندلی ها نشستن و مامان سامیار، فاطمه خانم، دستی به زانوش کشید و صورتش کمی توی هم رفت….

 

سوگل صاف نشست و با نگرانی گفت:

-چی شده مامان؟..درد داری؟..

 

همزمان عسل هم با همون لحن رو به مادرشوهرش گفت:

-خوبی مامان؟..

 

#پارت1684

 

صورت فاطمه خانم باز شد و لبخند پر محبتی روی لب هاش نشست و نگاهش رو بین دوتاشون چرخوند و گفت:

-خوبم دخترا..قربونتون برم خوبم نگران نباشین..

 

سوگل با اخم دستی به شکمش کشید و گفت:

-داروهاتو خوردی؟..

 

-خوردم مامان..

 

سامیار پوزخندی زد و قلوپی از محتوای لیوانش خورد و گفت:

-بدم میاد از رفتارتون..گند زدین به هرچی رابطه ی مادرشوهر و عروسه…

 

همه خندیدیم و عسل گفت:

-مامانمون مادرشوهر نیست..مادرزنه..طرف ماست..مگه نه مامان؟…

 

مادر سامیار لبخندی زد و گفت:

-من نه مادرشوهرم، نه مادرزن..من مامان همتونم..

 

سوگل لب هاش رو جمع کرد و با لحن لوسی گفت:

-نه قبول نیست..طرف ما باش دیگه..

 

مادر عسل خندید و گفت:

-خدا به دادتون برسه فاطمه خانم..داستان دارین با این پسرها و عروس ها…

 

فاطمه خانم با محبت به همه ی ما نگاه کرد و گفت:

-عزیزای منن همشون..رو سرم جا دارن..دیگه چهارتا هم نیستن..شش تا شدن…

 

متوجه شدم من و سورن رو میگه و لبخنده عمیقی روی لب هام نشست و با ذوق گفتم:

-قربونتون برم..

 

سامیار نچی کرد و گفت:

-جمعش کنین بابا..حالمونو بد کردین..

 

#پارت1685

 

سورن هم بیشتر روی صندلیش لم داد و پاهاش رو از هم باز کرد و لیوانش رو تو دستش چرخوند و گفت:

-نمونه ی نادر دنیایین..الان باید عروس خانم قهر کنه و از جشنش ایراد بگیره..بگه کم و کسری داشتین..مادرشوهر چشم بچرخونه و بگه همینم از سرت زیاده..جاری از حسودی حرصش بگیره و متلک بگه و سر شوهرش غر بزنه…..

 

نگاه خیره ای بهش انداختم و دست به سینه شدم و گفتم:

-خب دیگه؟!..

 

سرش رو تکون داد و خیلی جدی ادامه داد:

-جای اینکه الان دور هم بشینین و گل بگین و گل بشنوین، باید پاشین گیس و گیس کشی راه بندازین..دوست عروسم که تو باشی، باید اتیش بیار معرکه بشی و هیجان دعوارو بالا ببری…..

 

ما دخترها ترکیدیم از خنده و سورن جدی نگاهمون کرد و سامیار هم سر تکون داد و بدون خنده گفت:

-این چه وضعشه..تر زدین به هرچی رابطه اس..

 

صدای خنده ی مادرها و پدر عسل هم بلند شد و سوگل درحالی که غش غش می خندید، با ارنج زد به سامیار و گفت:

-بی تربیت..

 

سامیار شونه بالا انداخت و عسل با خنده چشم و ابرویی اومد و گفت:

-یه کاری نکنین دست به یکی کنیم و بیاییم گیسای خودتونو بکشیم…

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 100

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان گیسو از زهرا سادات رضوی

    خلاصه رمان :   آریا رستگار استاد دانشگاه جدی و مغروری که بعد از سالها از آلمان به ایران اومده و در دانشگاه مشغول به تدریس میشه، با خودش عهد بسته با توجه به تجربه تلخ گذشتش دل به هیچ کس نبنده، اما همه چیز طبق نظرش پیش نمیره که یه روز به خودش میاد و میبینه گرفتار

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان او دوستم نداشت pdf از پری 63

  خلاصه رمان :   زندگی ده ساله ی صنم دچار روزمرگی و تکرار شده. کاهش اعتماد به نفس ، شک و تردید و بیماری این زندگی را به مرز باریکی بین شک و یقین می رساند. صنم برای رسیدن به ارزشهای ذاتی خود، راه سخت و پرتشنجی در پیش گرفته !     پایان خوش     به این

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نفرین خاموش جلد دوم

    خلاصه رمان :         دنیای گرگ ها دنیای عجیبیست پر از رمز و راز پر از تنهایی گرگ تنهایی را به اعتماد ترجیح میدهد در دنیای گرگ ها اعتماد مساویست با مرگ گرگ ها متفاوتند متفاوت تر از همه نه مثل سگ اسباب دست انسانند و نه مثل شیر رام می شوند گرگ، گرگ است

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان طالع آغشته به خون به صورت pdf کامل از مهلا حامدی

            خلاصه رمان :   بهش میگن گورکن یه قاتل زنجیره‌ای حرفه‌ای که هیچ ردی از خودش به جا نمیزاره… تشنه به خون و زخم دیدست… رحم و مروت تو وجود تاریکش یعنی افسانه… چشمان سیاه نافذش و هیکل تومندش همچون گرگی درندست… حالا چی میشه؟ اگه یه دختر هر چند ناخواسته تو کارش سرک

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان به سلامتی یک شکوفه زیر تگرگ به صورت pdf کامل از مهدیه افشار

    خلاصه رمان:   سرمه آقاخانی دختری که بعد از ورشکستگی پدرش با تمام توان برای بالا کشیدن دوباره‌ی خانواده‌اش تلاش می‌کنه. با پیشنهاد وسوسه‌انگیزی از طرف یک شرکت، نمی‌تونه مقاومت کنه و بعد متوجه می‌شه تو دردسر بدی افتاده… میراث قجری مرد خوشتیپی که حواس هر زنی رو پرت می‌کنه، اصلا اون چیزی نیست که نشون می‌ده. نه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دوباره سبز می شویم به صورت pdf کامل از زهرا ارجمند نیا

    خلاصه رمان: فلورا صدر، مهندس رشته ی گیاه پزشکی در سن نوجوونی، شیفته ی دوست برادرش می شه. عشقی یک طرفه که با مهاجرت اون مرد ناکام می مونه و فلورا، فقط به خاطر مهرش به اون پسر، همون رشته ای رو توی کنکور انتخاب می کنه که ونداد آژند از اون رشته فارغ التحصیل شده بود. حالا

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
خواننده رمان
خواننده رمان
5 ماه قبل

چرا امروز پارت نیست

دسته‌ها
1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x