رمان گرداب پارت 301

4.4
(89)

 

 

 

بالاخره سوگل طاقت نیاورد و اروم سامیار رو صدا کرد…

 

تن سامیار لرزید و نگاهش مثل ادم های مسخ شده، چرخید سمت سوگل و با چشم های نم دار و مبهوت لب زد:

-دختر منه!..

 

سوگل لبخند پر بغضی زد و اروم گفت:

-چرا بغلش نمیکنی؟..

 

نگاه سامیار دوباره برگشت روی دخترش و با مکث دست هاش رو برد سمت تخت اما از وسط راه دوباره کشیده شون عقب….

 

اب دهنش رو قورت داد و اهسته گفت:

-بهش اسیب نزنم؟..خیلی کوچیکه..

 

اشک های سوگل روی صورتش جاری شد و با گریه لب زد:

-نمیزنی..بغلش کن سامیار..تو اولین کسی هستی که تا دنیا دنیاست حواست بهش هست و ازش مواظبت میکنی..تو باعث اسیب رسیدن بهش نمیشی…..

 

بغضش رو قورت داد و با مکث ادامه داد:

-بغلش کن و دیگه هیچوقت ولش نکن..ما باید تا اخر عمرمون، تو اغوشمون ازش مواظبت کنیم…

 

نگاه سامیار مصمم شد و محکم گفت:

-به هیچکس اجازه نمیدم بهش اسیب بزنه..

 

سوگل سرش رو به تایید تکون داد و منتظر شد تا سامیار دخترشون رو برداره و توی بغلش بذاره…

 

دست های سامیار که لرزش نامحسوسی داشت، به سمت تخت رفت و بعد زیر تن نوزاد برد و اروم و مثل یک شی با ارزش و شکستنی بلندش کرد….

 

بلافاصله بچه رو به سینه ش چسبوند و دوباره اب دهنش رو بلعید…

 

#پارت1730

 

فاطمه خانم با گریه نالید:

-الهی بگردم..قربونتون برم..قربون سه تاتون برم..خداروشکر زنده موندم و این روز رو دیدم..خداروشکر….

 

سامیار چرخید سمت سوگل و اهسته جوری لبه ی تخت نشست که سوگل بتونه بچه رو ببینه…

 

سوگل بلند تر زد زیر گریه و نالید:

-خدای من..خدایا..دختر ماست..خدای من..سامیار..سامیار بده من..بده بغلش کنم قلبم داره وایمیسه….

 

سامیار بچه رو برد سمت سوگل و خیلی محتاطانه و اروم بچه رو به سوگل سپرد…

 

سوگل بچه رو با یک دست توی بغلش گرفت و با دست دیگه، دست کوچولوش رو بالا برد و بند بند انگشت هاش رو بویید و بوسید….

 

گریه ش بند نمیومد و اشک مثل یک رود باریک به سرعت روی صورتش جاری بود…

 

سامیار یک دستش رو دور شونه ی سوگل حلقه کرد و دست دیگه ش رو پشت بچه گذاشت…

 

روی موهای سوگل رو بوسید و بعد سرش رو به سر سوگل تکیه داد و انگار که هنوز وجود دخترشون رو باور نداشت، پچ زد:

-دختر ماست..

 

دوتایی با کلی احساس متفاوت و زیبا به دخترشون خیره شدن…

 

فاطمه خانم با لبخند و بغض الود، به ما که توی سکوت و بهت زده خیره به صحنه ی مقابلمون بودیم اشاره کرد و ازمون خواست بریم بیرون…..

 

همه یکی یکی و بی صدا از اتاق خارج شدیم و در که بسته شد، فاطمه خانم اشک هاش رو پاک کرد و با ذوق گفت:

-این اولین لحظه ی سه نفرشونه..بهتره تنها باشن..

 

همه به تایید سر تکون دادیم و لبخند زدیم..

 

#پارت1731

 

===============================

 

تازه سوگل و بچه رو از بیمارستان اورده بودیم خونه و همه دور هم توی سالن نشسته بودیم…

 

سوگل لم داده بود روی کاناپه و بچه هم داخل کریرش، پایین پاش روی زمین بود…

 

من و عسل روی مبل دو نفره نزدیک سوگل نشسته بودیم و با ذوق به بچه نگاه می کردیم…

 

هنوز نگفته بودن چه اسمی براش انتخاب کردن و بچه صداش می کردیم…

 

دوست داشتم بغلش کنم و تن کوچیکش رو بین دست هام بگیرم اما هم من و هم عسل از ترس حتی نزدیکش هم نمی شدیم….

 

فاطمه خانم با یک لیوان بزرگ از اشپزخونه بیرون اومد و به طرف سوگل رفت و گفت:

-بیا مامان جان اینو بخور..

 

صورت سوگل توی هم رفت و گفت:

-چیه؟!..

 

فاطمه خانم لبخندی به صورت جمع شده ی سوگل زد و گفت:

-رازیانه اس عزیزم..

 

سوگل بیشتر اخم کرد و نالید:

-وای نه..تورو خدا..بدم میاد..

 

فاطمه خانم لیوان رو به زور به دستش داد و چشم غره ای رفت:

-تا ته میخوری..دیدی که دکتر گفت شیرت کمه..این کمک میکنه…

 

سوگل نگاهش رو با اخم از لیوان به سمت سامیار چرخوند و نالید:

-سامیار..تورو خدا..

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.4 / 5. شمارش آرا 89

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
دانلود رمان بوی گندم

دانلود رمان بوی گندم جلد دوم pdf از لیلا مرادی 0 (0)

11 دیدگاه
      رمان: بوی گندم جلد دوم   ژانر: عاشقانه_درام   نویسنده: لیلا مرادی   مقدمه حالا چند ماه از اون روزا میگذره، خوشبختی کوچیک گندم با یه اتفاقاتی تا مرز نابودی میره   تو این جلد هدف نویسنده اینه که به خواننده بفهمونه تو پستی بلندی‌های زندگی نباید…
InShot ۲۰۲۳۰۳۰۴ ۲۲۱۵۵۵۳۹۷

دانلود رمان آوانگارد pdf از سرو روحی 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :           آوانگارد روایت دختری است که پس از طرد شدن از جانب خانواده، به منزل پدربزرگش نقل مکان میکند ، و در رویارویی با مشکالت، خودش را تنها و بی یاور می بیند، اما با گذشت زمان، استقاللش را می یابد و…
IMG 20240524 022305 966

دانلود رمان جوزا جلد دوم به صورت pdf کامل از میم بهار لویی 5 (3)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:     برای بار چندم، نگاهم توی سالن نیمه تاریک برای زدن رد حاجی فتحی و آدمهایش چرخید، اما انگار همهی افراد حاضر در جلسه شکل و شمایل یکجور داشتند! از اینجا که نشسته بودم، فقط یک مشت پسِ سر معلوم بود و بس! کلافه بودم و…
InShot ۲۰۲۳۰۵۲۴ ۲۳۲۳۳۵۳۱۳

دانلود رمان دژبان pdf از گیسو خزان 0 (0)

3 دیدگاه
  خلاصه رمان :   آریا سعادتی مرد سی و شیش ساله ای که مدیر مسئول یکی از سازمان های دولتیه.. بعد از دو سال.. آرایه، عشق سابقش و که حالا با کس دیگه ای ازدواج کرده می بینه. ولی وقتی می فهمه که شوهر آرایه کار غیر قانونی انجام…
InShot ۲۰۲۳۰۲۱۱ ۱۹۵۵۲۰۶۸۰

دانلود رمان بن بست 17 pdf از پگاه 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :     رمانی از جنس یک خونه در قدیمی‌ترین و سنتی‌ترین و تاریخی‌ترین محله‌های تهران، خونه‌ای با اعضای یک رنگ و با صفا که می‌تونستی لبخند را رو لب باغبون آن‌ها تا عروس‌شان ببینی، خونه‌ای که چندین کارگردان و تهیه‌کننده خواستار فیلم ساختن در اون هستن،…
1050448 سیم خاردار روی حصار تاریک عکس سیلوئت تک رنگ

دانلود رمان حصاری به‌خاطر گذشته ام به صورت pdf کامل از ن مهرگان 5 (2)

1 دیدگاه
  خلاصه رمان:       زندگی که سال هاست دست های خوش بختی را در دست های زمستانی دخترکی نگذاشته است. دخترکی که سال هاست سر شار از غم،نا امیدی،تنهایی شده است.دخترکی با داغ بازیچه شدن.عاشقی شکست خورده. مردی از جنس عدالت،عاشق و عشق باخته. نامردی از جنس شیطانی،نامردی…
InShot ۲۰۲۳۰۷۱۳ ۲۳۵۴۱۴۵۲۰

دانلود رمان کوئوکا pdf از رویا قاسمی 5 (1)

1 دیدگاه
  خلاصه رمان:   یه دختر شیطون همیشه خندون که تو خانواده پر خلافی زندگی می کنه که سر و کارشون با موادمخدره ولی خودش یه دانشجوی درسخونه که داره تلاش می‌کنه کسی از ماهیت خانواده اش خبردار نشه.. غافل از اینکه برادر دوست صمیمیش که یه آدم خشک و…
InShot ۲۰۲۳۰۶۰۵ ۱۴۰۲۴۳۳۱۴

دانلود رمان در حسرت آغوش تو pdf از نیلوفر طاووسی 5 (1)

3 دیدگاه
  خلاصه رمان :     داستان درباره ی دختری به نام پانته آ ست که عاشق پسری به نام کیارشه اما داستان از اونجایی شروع میشه که پانته آ متوجه میشه که کیارش به خواهرش پریسا علاقه منده و برای خواستگاری از پریسا پا به خونه ی اونها میذاره…
InShot ۲۰۲۳۰۳۰۴ ۲۲۰۴۲۰۰۳۰

دانلود رمان قصاص pdf از سارگل حسینی 2 (1)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :     آرامش دختر هجده ساله‌ای که مورد تعرض پسر همسایه شون قرار میگیره و از ترس مجبور به سکوت میشه و سکوتش باعث میشه هاکان بخواد دوباره کارش رو تکرار کنه اما این بار آرامش برای محافظت از خودش ناخواسته قتلی مرتکب میشه که زندگیش…
InShot ۲۰۲۳۰۲۲۷ ۱۰۵۶۲۹۵۹۵

دانلود رمان افسون سردار pdf از مهری هاشمی 0 (0)

2 دیدگاه
خلاصه رمان :     خلاصه :افسون دختر تنها و خود ساخته ایِ که به خاطر کمک به دوستش سر قراری می‌ره که ربطی به اون نداره و با یه سوءتفاهم پاش به عمارت مردی به نام سردار حاتم که یه خلافکار بی رحم باز می‌شه و زندگیش به کل…
اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Shiva
Shiva
23 روز قبل

هوراااا
خداروشکر ترخیص شد
این موفقیت بزرگ رو به مجموعه خوانندگان و ادمین محترم سایت تبریک میگم واقعا انتظارنداشتم به این زودی از زایشگاه مرخص شه آماده شده بودم حداقل ۶ ماهه دیگه هم ناز و ادا بخونم

دسته‌ها

1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x