رمان گریز از تو پارت 141 - رمان دونی

 

 

 

یاسمین با تعجب خواست سرش عقب بکشد که او محکم نگهش داشت و دخترک دوباره سمت آغوشش پرت شد.

 

_وقتی گفتی دوستم داری نباید انقدر ازم فرار کنی یاسمین.

 

_خب تو نمیخوای بگی؟

 

ارسلان با جدیت سرش را تکان داد: نه! به حد کافی میتونی از رفتارم بفهمی نیازی به زبون آوردنش نیست.

 

دخترک پلک زد و وقتی ارسلان خیس شدن پلک هایش را دید، اخم درهم کشید.

 

_گریه نداریم یاسمین. عصبیم نکن!

 

دخترک محکم پلک زد تا اشک هایش را توی حدقه خفه کند. دلش نمی‌خواست این لحظه را خراب کند. او را با همین یکدندگی و لجاجتش دوست داشت. با همین سرمای عجیب چشمانش! تصمیمی که گرفته بود این سختی ها را هم داشت!

 

ارسلان بی طاقت انگشت روی لب های لرزان او کشید:

 

_الان وقت فلج شدن من نبود لعنتی.

 

یاسمین بی اراده لبخند زد و او جری تر شد. آمد خودش را جلو بکشد که درد بدی توی کمرش پیچید و صدای اخش به هوا رفت.

 

یاسمین با نگرانی کتفش را گرفت: وای… چیشد ارسلان؟

 

ارسلان محکم پلک هایش برهم فشرد و به بالشت تکیه داد. این بی تابی داشت کار دستش میداد.

 

_خوبی ارسلان؟ دکتر و خبر کنم؟

 

_نه.‌.. جم نمی‌خوری از اینجا!

 

_چرا خب؟ شاید خطرناک باشه.

 

ارسلان عصبی شد: گفتم بشین سر جات.

 

یاسمین خم شد و با نگرانی بالشت را پشت کمر او مرتب کرد:

 

_دیوونه ی زورگو…

 

ارسلان با لذت خاصی به حرکاتش خیره بود. بی تاب بود و چشمهایش این حس را فریاد میزد. حتی دخترک با شرم و خجالت سعی میکرد نگاهش را بدزدد. گرچه موفق نبود!

 

_یه دقیقه اروم بگیر یاسمین.

 

_نمیخوام حالت بده اونوقت…

 

ارسلان بازویش را گرفت و محکم نگهش داشت:

 

_من حالم خوبه. تو بشین تو بغلم بهترم میشم…

 

انگار کسی یک سطل رنگ سرخ را روی صورت دخترک پاشید. تمام تنش گر گرفت و تا بناگوش قرمز شد…

 

ارسلان نوک بینی اش را کشید: دلبری نکن یاسمین.

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4 / 5. شمارش آرا 8

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان آوانگارد pdf از سرو روحی

  خلاصه رمان :           آوانگارد روایت دختری است که پس از طرد شدن از جانب خانواده، به منزل پدربزرگش نقل مکان میکند ، و در رویارویی با مشکالت، خودش را تنها و بی یاور می بیند، اما با گذشت زمان، استقاللش را می یابد و تالش میکند تا همه چیز را به روال عادی برگرداند

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان به سلامتی یک شکوفه زیر تگرگ به صورت pdf کامل از مهدیه افشار

    خلاصه رمان:   سرمه آقاخانی دختری که بعد از ورشکستگی پدرش با تمام توان برای بالا کشیدن دوباره‌ی خانواده‌اش تلاش می‌کنه. با پیشنهاد وسوسه‌انگیزی از طرف یک شرکت، نمی‌تونه مقاومت کنه و بعد متوجه می‌شه تو دردسر بدی افتاده… میراث قجری مرد خوشتیپی که حواس هر زنی رو پرت می‌کنه، اصلا اون چیزی نیست که نشون می‌ده. نه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان کابوس نامشروع ارباب pdf از مسیحه زاد خو

  خلاصه رمان :     کابوس ارباب همون خیانت زن اربابه ارباب خیلی عاشقانه زنشو دوس داره و میره خواستگاری.. ولی زنش دوسش نداره و به اجبار خانواده ش بله رو میده و به شوهرش خیانت میکنه … ارباب اینو نمیفهمه تا بعد از شش سال زندگی مشترک، پسربچه‌شون دچار یه بیماری سخت میشه و تو ازمایش خون بیمارستان

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دو دلداده به صورت pdf کامل از پروانه محمدی

        خلاصه رمان:   نیمه شب بود، ماه میان ستاره گان خودنمایی میکرد در حالیکه چشمانش بسته بود، یاد شعر موالنا افتاد با خود زیر لب زمزمه کرد. به طبی بش چه حواله کنی ای آب حیات! از همان جا که رسد درد همانجاست دوا     به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان انار از الناز پاکپور

    خلاصه رمان :       خزان عکاس جوانی است در استانه سی و یک سالگی که گذشته سختی رو پشت سر گذاشته دختری که در نوجوانی به دلیل جدایی پدر و مادر ماندن و مراقبت از پدرش که جانباز روحی جنگ بوده رو انتخاب کرده و شاهد انتحار پدرش بوده و از پسر عمویی که عاشقانه دوستش

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان کابوس پر از خواب pdf از مریم سلطانی

    خلاصه رمان :   صدای بگو و بخند بچه‌ها و آمد و رفت کارگران، همراه با آهنگ شادی که در حال پخش بود، ناخودآگاه باعث جنب‌و‌جوش بیشتری داخل محوطه شده بود. لبخندی زدم و ماگ پرم را از روی میز برداشتم. جرعه‌ای از چای داغم را نوشیدم و نگاهی به بالای سرم انداختم. آسمانِ آبی، با آن ابرهای

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
18 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
...
...
1 سال قبل

واااااییییییی خدااااااااا ارسلان جونننننننننن 😍😍نویسنده جون طولانی پارت بده دیگه توروخدااااا

لیلوش
لیلوش
1 سال قبل

بچه ها امشب پارت گذاری میشه

Tamana
Tamana
1 سال قبل

عرررررررررررر چرااااا باید الاااان تموم میشددددددددد😭😭💔🚶‍♀️🚶‍♀️🚶‍♀️😂🤣

Bahareh
Bahareh
1 سال قبل

آخه چرا انقد کمه من دلم واسه اون موقعها که هرشب ساعت ده پارت داشتیم اونم طولانی تنگ شده من عاشق این رمانم.

خری که همش تو رمان دونی پلاسه :/
خری که همش تو رمان دونی پلاسه :/
1 سال قبل

عررررررررررررررر عرررررررررررررر عرررررررررررررررررر قلبمممممممممممممممممممممممممم

بی نام
بی نام
1 سال قبل

میشه از این سایت چندتا رمان قشنگ و کامل معرفی کنید

Mahsa
Mahsa
1 سال قبل

چرا اینقد کمهههه😭

Mahsa
Mahsa
1 سال قبل

واااااییییی🥹🥹🥹🥹😂♥️

....
....
1 سال قبل

خیییییییییلی کم بودد اما
قلبم اکلیل پمپاژ کرد 🤩 🤩

آخرین ویرایش 1 سال قبل توسط ....
Yas
Yas
1 سال قبل

گلبممم🥺

Ebrahim Talbi
Ebrahim Talbi
1 سال قبل
پاسخ به  Yas

جوووون یاسی
نبینم آبخوره بگیری هااا
عشقول خودمی

Yas
Yas
1 سال قبل
پاسخ به  Ebrahim Talbi

عزیزدلمییی😘😘😘😘

Ebrahim Talbi
Ebrahim Talbi
1 سال قبل
پاسخ به  Yas

🥰 🥰 🥰 😍

لیلوش
لیلوش
1 سال قبل

زود زود پارت بدین

لیلوش
لیلوش
1 سال قبل

وای چه کم

غزال
غزال
1 سال قبل

اووووووووووخی🥺😍😂

Ebrahim Talbi
Ebrahim Talbi
1 سال قبل

همین 👀

اتاق فرمان
اتاق فرمان
1 سال قبل

عجیجم خداااا 😍😍😂😂

دسته‌ها
18
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x