رمان گلادیاتور پارت 222

5
(2)

 

 

 

 

آب زدن دست وصورتش دو سه دقیقه ای بیشتر زمان نبرد . وقتی از سرویس بهداشتی خارج شد و وارد حال اطاق شد ، میزی هوس انگیز و رنگارنگ انتظارش را می کشید …………. انگار همین آب کافی بود تا هوش و حواسش سر جایش بیاید و شش دنگ حواسش جمع شود ……….. الان خوب می توانست صدای موزیکی که پایین به گوش می رسید را بشنود .

 

 

 

ـ مهمونی شبانه فرهاد شروع شد ؟

 

 

 

ـ آره …….. یه نیم ساعتی میشه . برای پایین رفتن وقت هست . بیا بشین عزیزم .

 

 

 

یزدان با شنیدن لفظ عزیزم ، ابروانش اندکی بالا رفت و نگاهش را اینبار دقیق تر روی نسرینی که همچون همیشه آرایش دقیق و تمیزی روی صورتش نشانده بود ، چرخاند .

 

 

 

شاید تنها تفاوت نسرین با ظاهر صبحش ، لباس تنش بود با گوشواره های حلقه ای بزرگی که به گوشش انداخته بود و موهای تیغ ماهی که پشت سرش بافته بود .

 

 

 

در حالی که به سمت میز حرکت می کرد ، گندم را هم صدا نمود :

 

 

 

ـ گندم …….. گندم .

 

 

 

ـ چی کارش داری بذار بخوابه .

 

 

 

و دست به سمت شیشه الکل روی میز دراز کرد که یزدان زودتر دست روی دست نسرین گذاشت و او را منصرف کرد :

 

 

 

ـ ترجیح میدم بجای الکل ، قهوه یا نسکافه بخورم .

 

 

 

و بی توجه به حرف یک ثانیه پیش نسرین مجدداً گندم را صدا زد :

 

 

 

ـ گندم .

 

 

 

ـ معلومه خوابش عمیقِ ……….. چرا نمی ذاری بخوابه ؟

 

 

 

 

نگاه یزدان هنوز سمت گندم بود وقتی جواب نسرین را داد :

 

 

 

ـ نه خیلی وقته که خوابیدیم ………. باید بیدار بشه بریم پایین ………… گندم با تواَم بلند شو ، باید آماده بشیم بریم پایین . گندم .

 

 

 

 

گندم با شنیدن صدای بلند یزدان ، تکانی به تن کرخت شده اش داد و با حس آزاد شدن دست و پاهایش ، تا جایی که امکان داشت ، دست و پاهایش را کشید و از هم باز کرد .

 

 

 

همانطور چشم بسته با صدای دورگه ناشی از خواب عمیقی که کرده بود ، در حالی که فکر میکرد صبح شده ، غرغر کنان گفت :

 

 

 

ـ دیشب از بس که اذیتم کردی نذاشتی یه ذره با آرامش بخوابم …………… تمام دیشب پدرم در اومد . حس می کنم تموم بدنم خرد و خمیر شده .

 

 

 

نسرین با شنیدن حرف های غرغر کردنان گندمی که خوب می دانست هنوز متوجه حظور او در اطاقشان نشده که بخواهد حرفی را با قرض ورزی بزند ، ابروانش بی اختیار اندکی درهم فرو رفت ………… این حرف های گندم بوی خوبی نمی داد ………… مگر چند ساعت پیش چه اتفاقی بین یزدان و او افتاده بود که گندم این چنین شکایت می کرد ؟؟؟

 

 

 

در حالی که با جان کندنی بسیار سخت تلاش می کرد تا لبخند مسخره نشسته بر روی لبانش را حفظ کند ، فنجان مقابل خودش و یزدان را پر از آب جوش کرد و بسته ای نسکافه عربی درونشان سرازیر نمود .

 

 

 

یزدان در حالی که با قاشق چایی خوری کنار فنجانش ، شروع به هم زدن فنجان نسکافه اش کرده بود ، گفت :

 

 

 

ـ کمتر غرغر کن . بلند شو بیا ……….. بلند شو ، نسرینم اومده .

 

 

 

گندم با شنیدن اسم نسرین ، پلک های پف کرده از خوابش درجا از هم باز شد و سرش به ضرب به سمت صدای یزدان چرخید و در آن لحظه تازه توانست نسرینی که همچون همیشه با ظاهری برازنده و زیبا پشت میز مقابل یزدان نشسته بود را ببیند .

 

 

 

در مخیله اش هم نمی گنجید که نسرین این وقت صبح به اطاقشان آمده باشد .

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 2

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240508 142226 973 scaled

دانلود رمان میراث هوس به صورت pdf کامل از مهین عبدی 3.8 (8)

بدون دیدگاه
          خلاصه رمان:     تصمیمم را گرفته بودم! پشتش ایستادم و دستانم دور سینه‌های برجسته و عضلانیِ مردانه‌اش قلاب شد. انگشتانم سینه‌هایش را لمس کردند و یک طرف صورتم را میان دو کتفش گذاشتم! بازی را شروع کرده بودم! خیلی وقت پیش! از همان موقع…
IMG 20240425 105233 896 scaled

دانلود رمان سس خردل جلد دوم به صورت pdf کامل از فاطمه مهراد 3.7 (3)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان :   ناز دختر شر و شیطونی که با امیرحافط زند بزرگ ترین بوکسور جهان ازدواج میکنه اما با خیانتی که از امیرحافظ میبینه ، ازش جدا میشه . با نابود شدن زندگی ناز ، فکر انتقام توی وجود ناز شعله میکشه ، این…
IMG 20240503 011134 326

دانلود رمان در رویای دژاوو به صورت pdf کامل از آزاده دریکوندی 3.6 (5)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان: دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی میشید و احساس می کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می شنوید و فکر می کنید قبلا شنیدید… فکر کنم…
IMG 20240425 105138 060

دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول 2.3 (6)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره    
IMG 20240425 105152 454 scaled

دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی 4.6 (5)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم،…
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (2)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

3 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
mehr58
mehr58
9 ماه قبل

ای ول چه نق نق های شبهه برانگیزی

...
...
10 ماه قبل

چرا امروز پارت نمیاددددد

خواننده رمان
خواننده رمان
10 ماه قبل

نصف سال به مهمونی فرهاد و مراحل قبلش گذشته هنوزم ادامه داره میشه سریعتر پیش برین شما که پارتا رو ببشتر نمیکنین

دسته‌ها

3
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x