جدیدترین رمان های کامل pdf

رمان های بیشتر در کانال رمان من  https://t.me/romanman_ir

رمان حورا
رمان حورا

رمان حورا پارت 307

            حمام کرده لباس‌هایم را هم همانجا در حمام پوشیدم، همیشه اینگونه حمام میکردم، تمام این ماه‌های اینجا بودنم، حمام میکردم و لباس می‌پوشیدم سپس بیرون میرفتم، حالا آمده بود فاز غیرت میگرفت.   اگر خیلی باغیرت بود کاری نمیکرد از دستش فرار کنم. پا

ادامه مطلب »
دانلود رمان شاه بیت
رمان

دانلود رمان شاه بیت به صورت pdf کامل از عادله حسینی

    خلاصه رمان شاه بیت :   شاه بیت داستان غزلیه که در یک خانواده ی پرجمعیت و سنتی زندگی میکنه خانواده ای که پر از حس خوب و حس حمایتن غزل روانشناسی خونده ولی مدت هاست تو زندگی با همسرش به مشکل خورده ، مشکلی که قابل حله

ادامه مطلب »
رمان غرق جنون
رمان غرق جنون

رمان غرق جنون پارت 26

      دندان روی هم ساییدم و به سرعت کیفم را از داخل داشبورد برداشتم.   با چند قدم بلند کنارش ایستادم. نگاه متعجب و پر نفرتش را روی خودم حس میکردم، درست مانند همان روز…   بی توجه به سنگینی نگاهش، چند اسکناس از کیف بیرون کشیده و

ادامه مطلب »
رمان گرداب
رمان گرداب

رمان گرداب پارت 336

    مامان اخم هاش رو توی هم کشید و با ارامش گفت: -خیلی خب مامان جان..چرا ترسیدی؟..   -مامان حتما شنیده من دارم عقد می کنم برای همین اومده…   درحالی که از کنارم رد می شد و به سمت در می رفت گفت: -شنیده باشه..مگه کار خلاف کردیم

ادامه مطلب »
رمان ماهرخ
رمان ماهرخ

رمان ماهرخ پارت 161

            هیچ چیز از نگاه شیرین خانوم پیدا نبود ولی ماهرخ نگاه نگرانش را به شهریار داد که مرد چشم روی هم گذاشت و دستش را گرفت که دل دخترک گرم شد…     سکوت کمی به درازا کشید که شیرین خانوم سر بلند کرد

ادامه مطلب »
رمان ملورین
رمان ملورین

رمان ملورین پارت 63

      در راه خانه حاج مسلم کسی حرفی نزد و هر دو در افکار خود غرق شده بودند.     بعد از یک ربع به خانه رسیدند و ملورین عین همیشه که می‌ترسید، دست و پایش یخ زده بود.       محمد با لبخندی آرامش بخش دستانش

ادامه مطلب »
رمان حورا
رمان حورا

رمان حورا پارت 306

            به روستا که رسیدیم هم باز قصد کمک داشت که نگذاشتم، محمد از دور دیدمان، هنوز نخوابیده بود! به سمتمان آمد که قباد سد راهش شد:   _ ببین مرتیکه خوش ندارم باز بزنمت زمین، بکش کنار زنمو ببرم تو!   بی اهمیت به

ادامه مطلب »
رمان هامین
رمان هامین

رمان هامین پارت 167

      با درک سکوت کردم و دیگه چیزی نگفتم.   اینکه چرا همچین دختری که شبیه مدلاست با مردی که هم سن و سال پدرشه رابطه داره کاملاً مشخصه و نیازی به پرسیدن بیشتر نداره.   این چیزها اطرافمون کاملاً عادیه.   چه روابط پیچیده تر از این

ادامه مطلب »
رمان بگذار اندکی برایت بمیرم
رمان بگذار اندکی برایت بمیرم

رمان بگذار اندکی برایت بمیرم پارت 45

        دست روی پیشانی گذاشته و به اتفاقاتی که افتاده فکر می کند. رفتارهای ناپخته رستا اقتضای سن و نشان از بی تجربه بودنش بود…     اما یک مالکیتی هم این وسط بود که برای مرد و زن یک طور تعریف می شد… واکنش رستا موقع

ادامه مطلب »
سکوت تلخ
رمان سکوت تلخ

رمان سکوت تلخ پارت 68

    میخواهم راهم را بکشم بروم که بازویم را میگیرد   – کجا؟ داشتیم حرف میزدیم ..   میخواستم بگویم حرف زدن با تو را که دوست دارم اما خب تو حرف که نمیزنی فقط قصد سرخ و سفید کردن من بدبخت را داری…   با آن کلمات مثبت

ادامه مطلب »
آبشار طلایی
رمان آبشار طلایی

رمان آبشار طلایی پارت آخر

      ابرویم بالا پرید .امروز زیادی جنتلمن شده بود !برای آنکه یک وقت نظرش را تغییر ندهد، موزیکی پلی کردم و با آرامش چشم بستم .حرفهایی که شنیده بودم و حال این بیرون رفتن باعث شد به کل موضوع بچه از ذهنم برود. لحظهای به سرم زد شاید

ادامه مطلب »
آبشار طلایی
رمان آبشار طلایی

رمان آبشار طلایی پارت 104

        دستم را روی قلبش گذاشتم . -تمیز بودن یه زنو اینجا مشخص میکنه. اگر یه روز بدون اینکه قلبت واقعاً کسی رو بخواد فقط بخاطر شهوت جسمت باهاش بودی، اون روز کثیف شدی! یا اگر یه روز کسی رو دوست داشتی اما با اینکه میدونی اون

ادامه مطلب »
رمان های کامل
دسته‌ها