جدیدترین رمان های کامل pdf

رمان های بیشتر در کانال رمان من  https://t.me/romanman_ir

رمان تاوان
رمان تاوان

رمان تاوان پارت 36

      _بچه ی من نیست…….بچه ای که مادرش تویی هیچ نسبتی با من نداره……     نمیدونم چقدر گذشت که دیگه نفسم از زور گریه در نمی اومد و هزار فکر تو سرم اومد میخواستم بیام بیرون بغلش کنم ببوسمش نازش کنم شب کنار خودم بخوابونمش ولی…..میرم دنبالش

ادامه مطلب »
رمان گرداب
رمان گرداب

رمان گرداب پارت 345

        چشم غره ی کوچکی بهش رفتم و آب دهنم رو قورت دادم…   نگاهم رو چرخوندم سمت مامان که لبخند مهربونی بهم زد..   به البرز و کیان که کنار هم بودن نگاه کردم و جفتشون سرشون رو به تایید تکون دادن…   لبخندی زدم و

ادامه مطلب »
رمان جزر و مد
رمان جزر و مد

رمان جزر و مد پارت 35

      _محمدطاها به خاطره خودت میگه امن نیست مامان جان نمیشناسیم که پیش کی میخوای بری محیطش چیه آدماش کی ان آخه؟امیر حسام بعضی وقتا یه چیزایی بهم میگه باورم نمیشه     چرا انقدر این زن خوش خیالِ آخه؟؟   بهش پوزخند زدم     _بازم به

ادامه مطلب »
رمان غرق جنون
رمان غرق جنون

رمان غرق جنون پارت 64

    تمنا که اطلاعات سفر را برایم فرستاد، پلاک ماشین را حفظ کردم و گوشی پسرک را با یک دنیا تشکر برگرداندم.   انگار از آسمان برای یاری ام نازل شده بود.   مقابل مغازه ایستادم و تا ماشین مورد نظرم را دیدم، سمتش پرواز کردم. با خوشحالی خودم

ادامه مطلب »
رمان

دانلود رمان آلا به صورت pdf کامل از یگانه غین

        خلاصه  رمان:   آلا دختری که تو سن ۱۲ سالگی مورد تجاوز مردی قرار می‌گیره که برای انتقام وحشیانه به بدن دخترک حمله می بره و بعد از گذشت چند سال  دوباره سراغ آلای قصه ی ما برمیگرده    

ادامه مطلب »
رمان آس کور
رمان آس کور

رمان آس کور پارت 206

    از هق هق زیاد نفسش بالا نمی آمد و اما تمام جانی که در تنش باقی مانده بود را در دستانش ریخته و یک ثانیه هم دست بردار نبود.   انگار نه انگار که تمام تنش درد میکرد. حالا جز در قلب شکسته اش دردی حس نمیکرد.  

ادامه مطلب »
رمان حورا
رمان حورا

رمان حورا پارت 356

            سپس خودم به سمت راهرو اتاق‌ها رفتم، میان راه برگشتم و لبخندی زدم:   _ شامتو بخور…من جاتو میندازم بعدش بخوابی…   وارد اتاق نیاز شدم، تشکی از کمدش بیرون کشیدم، برای وقت‌هایی بود که بچه اوقات تلخی میکرد و ناچار میشدم خودم هم

ادامه مطلب »
رمان بگذار اندکی برایت بمیرم
رمان بگذار اندکی برایت بمیرم

رمان بگذار اندکی برایت بمیرم پارت 83

        سایه چشم درشت کرد. -امیر باید انتخاب کنه به تو چه….؟!   رستا آنقدر داغ کرده بود که نمی فهمید چه می گوید. -همه چیز امیر به من مربوطه…. ما هنوز بهم محرمیم… من اجازه نمیدم اون حتی با مونا حرف بزنه…!     -وا تکلیف

ادامه مطلب »
دانلود رمان دچار
رمان

دانلود رمان دچار به صورت pdf کامل از مهرناز.ابهام

    خلاصه رمان دچار تا به حال برایتان پیش آمده که در ترافیک، با راننده‌‌ی ماشین جلویی، در آینه‌ی بغل ماشینش چشم در چشم شوید؟ قصه‌ی من و او از یک چراغ قرمز و یک نگاه تصادفی در آینه‌اش شروع شد و به جاهایی رسید که نمی‌دانم او دچار

ادامه مطلب »
رمان دچار

رمان دچار پارت ۲۸ پارت آخر

*آخرین سخن🥹 خوانندگان عزیزِ رمانم، خیییییلی ازتون ممنونم به خاطر کامنت‌ها و پیام‌های قشنگتون🥹🥹🙏🙏واقعا شارژ میشم با خوندن هر پیام. برای پارت آخر هم نظراتتون رو کامنت بذارین برام❤️ گفتین ناراحتین که زود تموم شد، منم همینطور. ولی نخواستم الکی طولش بدم. امروز یا فردا pdf دچار رو هم میذارم

ادامه مطلب »
رمان حورا
رمان حورا

رمان حورا پارت 355

            سکوتم ماندگار بود و او ادامه داد:   _ حورا تو هم ببخشیم، خودم خودمو نمی‌بخشم…مادرمو نمی‌بخشم، اینکه گذاشتم همچین کاری کنه با زندگیمون، اینکه خودم تن دادم به لجبازی و مسخره بازی، عین یه پسر نوجوون که تازه راست می‌کنه برا دختر مردم

ادامه مطلب »
رمان جزر و مد
رمان جزر و مد

رمان جزر و مد پارت 34

          آره دور کردن امیر حسام از من درسته حرفش بهم برخورد ولی از خدام بود     _چه بهتر……ایشالله که همین طوره……   **   سر میز صبحونه نشستیم که حاج خانومم اومد     _سلام صبح بخیر…..     دل تو دلم نبود بگم

ادامه مطلب »
رمان های کامل
دسته‌ها