رز مـشــــــکـــیـ چـشـمانتــ پارت 3

1
(1)

 

 

با هم از اتاق رفتیم بیرون و در برابر چشمام های منتظر پدر هامون گفتیم که به تفاهم رسیدیم .

قلبم بیقراری میکرد در برابر آینده ای نامعلوم . از طرفی نمیتونستم اینجا بپوسم و اون مردتیکه رو تحمل کنم و از طرفی هم این ازدواج بی سر و ته

در واقع بین بد و بدتر ، بد رو انتخاب کردم .

رو تختم دراز کشیدم و به نقطه از نا معلوم رو سقف خیره شدم ، مادری نبود که بخواد آرومم کنه ، فقط عکسش بود .‌

فقط پدری داشتم که خوشحال بود منو انداخته به یه آدم پولدار و خودش به یه نون و نوایی رسیده .

 

ـ………………………..

 

امروز صبح بهراد اومد دنبالم واسه دادن آزمایش .

به شدت مغروره و مطمئنم به مشکل بر میخوریم .

خیلی زود عصبانی میشه و البته اینو از رانندش شنیدم .

 

– رسیدیم پیاده شو

 

از لحن دستوریش اصلا خوشم نیومد

رفتیم داخل ، بهراد آستین هاشو داد بالا .

منم همین طور .

دیدم داره با تعجب نگام میکنه :

 

چقد سفیدی ، من فک کردم به صورتت پنکیک میزنی که اینجوریه

 

– آره ، پوستم زیادی سفیده .

 

آها

 

زنه اومد ازم خون بگیره :

 

دخترم احتمالا کم خونی داری درستع؟

 

– آره متاسفانه

 

خب ببین ممکنه بعد از اینکه ازت خون بگیرم ، حالت بد بشه این طبیعیه .

– اوکی مشکلی نیس .

 

بعد از اینکه ازمون خون گرفت از جام بلند شدم که سرم گیج رفت و بازوی بهراد رو چنگ زدم :

 

– چت شد تیدا

 

 

هی .. هیچی خوبم ..

 

 

اومدم قدم بعدی رو بردارم که نزدیک بود چادرم گیر کنه تو پام

صدای عصبی بهراد بلند شد :

 

 

اگه اون قنداق رو‌ دور خودت نبندی میتونی عین آدم راه بری

 

– چادرم ، خط قرمزمه .

 

 

پوزخندی زد :

احیانا از دوره ی قاجار تشریف نیاوردی ؟

آخه میدونی تو این قرن دیگه کسی از این چیزا استفاده نمیکنه

زنا دیگه یاد گرفتن حقشونو بگیرن ‌

 

 

– هر آدم عاقلی این رو میدونه که تنها استفاده ی بی حجابی رو‌ آقایون میبرن نه خانوم ها

 

 

اصلا بگو ببینم تو چجور ایرانی هستی که از چیزی که عرب ها بهت تحمیل کردن استفاده میکنی ؟

 

– حجاب مختص اعراب نبوده

تو همه ی ادیان حتی یهود هم حجاب وجود داشته

 

اصن تو که این همه از ایران و تاریخمون میگی ، هیچ‌ میدونی

تا همین چند سال قبل از اسلام زن ها حق نداشتن از خونه بیرون بیان ؟

بعد از ازدواج حتی حق دیدن پدر و برادر خودشون رو هم نداشتن .

این چه جور ارزش و احترامیه ؟

 

کمی نگاهم کرد و مشخص بود چیزی واسه گفتن نداره

ماشین رو روشن کرد ولی این مسیری که میرفت ، مسیر خونه نبود .

با تعجب گفتم :

 

چرا نمیری خونه

 

– چون دلم نمیخواد

 

این چه طرز صحبت کردنه ؟

– هه ، تو هم آدم شدی واس من ؟

یادت نره من .. تو رو .. خریدممم

تو مال منی ، پس هر غلطی هم بخوام میتونم بکنم .

 

چته تو ، چرا رم میکنی ؟

 

کلمه ی بعدی با سوختن نصف صورتم ، تو دهنم ماسید

با بهت و نا باوری نگاش میکردم

 

نویسنده : ترنج

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 1 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240503 011134 326

دانلود رمان در رویای دژاوو به صورت pdf کامل از آزاده دریکوندی 3.7 (3)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان: دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی میشید و احساس می کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می شنوید و فکر می کنید قبلا شنیدید… فکر کنم…
IMG 20240425 105138 060

دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول 2.6 (5)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره    
IMG 20240425 105152 454 scaled

دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی 5 (4)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم،…
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (2)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…
IMG 20240424 143525 898

دانلود رمان هوادار حوا به صورت pdf کامل از فاطمه زارعی 4 (8)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   درباره دختری نا زپروده است ‌ک نقاش ماهری هم هست و کارگاه خودش رو داره و بعد مدتی تصمیم گرفته واسه اولین‌بار نمایشگاه برپا کنه و تابلوهاشو بفروشه ک تو نمایشگاه سر یک تابلو بین دو مرد گیر میکنه و ….      

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

11 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
مهدیه
مهدیه
2 سال قبل

عزیزم اگه منظورت ایران قبل از اسلام هست که اتفاقا باید بگم خانم ها خیلی آزادی داشتن چه پوشش چه تفکر چه حقوق دیگه حتی زمان سلسله های مثل هخامنش و اشکانیان و ساسانیان زن ها قدرت خیلی زیادی در سیاست و اقتصاد داشتن و کلا یه بخش بزرگی از کارها برای اونها بود نه فقط تو سیاست و اقتصاد خیلی چیزای دیگه هم بودش که زن و مرد در کنار هم بودن و درضمن اسلام محصول ۵۰ سال گذشته نیست کشور ما از اول خداپرست بوده پس اگه ایران قبل اسلام منظورت هست که وضعیت زن ها اینجوری بود و در رمانت استفاده کردی یکم تاریخ رو مطالعه کن عزیزم😉

مهدیه
پاسخ به  Toranjmoeeni
2 سال قبل

من در این مورد مطالعه کردم که اظهار نظر کردم شما اگه مطالعه کرده باشی از زمان کوروش کبیر که مال خیلی سال گذشته هست به زن‌ ها بی احترامی نمی‌شده و برابر بودن نمیدونم این قضیه رو برای ایران شما از کجا آوردی دقیقا؟!!!

.
.
پاسخ به  Toranjmoeeni
2 سال قبل

اینکه ظلم شده ک حقه،:/ولی در کل من شنیدم ک اصن تفکرات از بن و ریشه متفاوت بوده

ناشناس
ناشناس
2 سال قبل

خوشم نیومد کلیشه ای.
اول دعوا بعدش عاشق.
چیه همش دختر فقیر پسر پولدار
نکنه فکر کردین همه اینجورین

آنِه
آنِه
2 سال قبل

عین سگ و گربه پریدن ب هم که😂

نویسنده جان لطف میکنی پارتارو یه کوچولو طولانی کنی؟

آنِه
آنِه
پاسخ به  Toranjmoeeni
2 سال قبل

فدات 💋

دسته‌ها

11
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x