رمان آرزوی عروسک پارت 78

3.7
(3)

 

ازخودم بیذار بودم.. ادعای عاشقی داشتم اما از عشق چیزی بارم نبود..
قلبم اسیر یکی بود و ذهنم اسیر دیگری! واقعا من داشتم چه غلطی میکردم؟

نگران کوهیار بودم که نکنه بلایی سر خودش بیاره و قلبم از بوسه های آرش لبریز احساس بود و ریتم تندش دیونه ام کرده بود!
بی اراده شماره ی گیسو رو گرفتم.. نصف شب بود و واسم مهم نبود اگه خواب باشه!

_الو سارا؟
صداش خواب آلود و ترسیده بود..
باگریه اسمش رو صدا زدم
_گیسو؟؟؟
_جانم آجی؟ چی شده قربونت برم؟ اتفاقی افتاده؟
_نه چیزی نشده نترس.. یه کم حرف بزنیم؟

_خاک برسرت کنن دیونه ترسوندیم! آره خل وچل چرا نشه؟ بگو ببینم باز چی شده نصف شبی شبه خون زدی!
_گیسو کوهیار اومده سراغم و میگه پیشمونه.. میگه ببخشمش و برگردیم به گذشته!

_جدی؟ کوهیار؟ جون من؟ خب این که گریه نداره باید خوشحال باشی!
_نمیتونم.. نمیخوام.. دلم نمیخواد ببخشمش!
_چرا؟ مگه این دیونه همون دیونه ای نیست که چندین سال عذابت داد بازم کنارش موندی و عاشق تر از قبل شدی؟ چی عوض شده؟

_خیانت با دعواهایی که میکردیم فرق داره گیسو! اون چیزایی که تو اسمش رو میذاشتی عذاب من بهشون میگفتم حسادت از شدت عشق!

اذیتم میکرد چون نمیخواست بجز خودش آفتاب هم به عشقش نگاه کنه و من عاشق همین دیونگی هاش شده بودم!
اما این دیگه فرق داره گیسو فرق دارهههه!

اون بهم خیانت کرد و رفت با کس دیگه ای رابطه برقرار کرد کدون زنه بتونه این موضوع رو فراموش کنه که من دومیش باشم؟
_خب باشه حق باتوئه! اگه نظرت اینه پس چرا داری میکنی؟ یک کلام جواب کن بره!

_جواب کردن فایده نداره چون باز زده به سرش ودیونه بازی هاش شروع شده! امشب پشت تلفن میگفت اگه همین الان نیای پیشم خودمو میکشم و فردا میای سر قبرم و ازاین چرت وپرت ها!

یه دفعه صدای گیسو بوی ترس گرفت و بریده بریده گفت:
_چی؟ خودکشی؟ پس چرا نرفتی؟ دیونه شدی؟ میخوای بچه مردم رو با لجبازی به کشتن بدی؟

_گیسو؟
_پاشو برو سارا.. همین الان برو ببین چه مرگشه.. یه وقت بلایی سرخودش نیاره عذاب وجدانش تا ابد به جونته ها!

باحسی مثل تلنگر به قلبم از جام بلند شدم و گفتم:
_ی..یعنی.. برم؟
_سارا عجله کن منو عصبی نکن دختر میوفتم به جونت بخدا!

گوشی رو قطع کردم وبه موهام چنگ زدم!
اگه واقعا خودکشی کنه چی؟ اگه بمیره؟
وای خدانکنه..

به طرف کمدم رفتم و اومدم آماده شم که یه لحظه صبر کردم و باخودم گفتم قبل از رفتن بهش زنگ بزنم..
شماره اش رو گرفتم و منتظر شدم جواب بده! جواب داد
_عشقم؟

_زهرمار و عشقم.. فردا ساعت ۴ بیا کافه دنج باهم حرف بزنیم!
کش دار و باصدایی که میدونستم پشتش بغض و گریه اس گفت:
_من تورو بزرگت کردم دختر.. تو بگی “ف” من تا فرحزاد میرم!

_یعنی چی؟ یعنی نمیای؟
_یعنی امشب شب آخره.. یا میای یا من میرم و دیدار به قیامت!
_متوجه هستی من سرکارم هستم و خبرمرگم اجازه ی ورود وخروجم دست خودم نیست؟ هان؟

_همه بدهی هاتو میدم.. همین فردا باهم میریم همه رو پس میدیم.. فقط بیا!
_نمیخوام کوهیار نمیخوام بدهی هامو بدی توروخدا دیونه بازی هاتو تمومش کن وبه من اینقدر استرس نده!

_چرا ‌استرس داری نفسم؟ هان؟ مگه من برات مهمم؟ مگه جونم واست مهمه؟
_مثلا بگم واسم مهمی چی عوض میشه؟ از دیونگیت کم میشه؟ از عذاب دادنم دست میکشی؟

_هیچوقت.. هیچوقت نخواستم عذابت بدم وهمیشه تو عذاب عشق تو زندگی کردم.. میدونی سارا؟ تو حتی روزهایی که در کنارمم بودی من عذاب میکشیدم.. عشق زیادی خیلی عذاب آوره سارا.. خیلی!

_الهی من بمیرم واسه اون عذاب ها وعشق زیادیت که به ماه نکشیده رفتی تن وبدن خودتو حراج زن های خیابونی کردی!
_نکردم سارا.. به جون خودت نکردم.. توفقط ظاهر قضیه رو می بینی!

_به هرحال امشب دیروقته ومن نمیتونم بیام.. اگه حرفی داری فردا بیا کافه ای گفتم حرف بزنیم!
_داری بهم امید میدی؟ یعنی میتونم یه بار دیگه مثل گذشته داشته باشمت؟

_پرت وپلا نگو من همچین حرفی نزدم!
قرار فردا رو بذاریم یا قراره حلوا مهمونم کنی؟
_یا به ‌دستت میارم یا حلوا رو افتادی!
_ساعت ۴ منتظرتم.. دیرکنی رفتم!
_عاشقتم..
_خوشبحالت.. شب بخیر!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.7 / 5. شمارش آرا 3

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240508 142226 973 scaled

دانلود رمان میراث هوس به صورت pdf کامل از مهین عبدی 3.9 (10)

بدون دیدگاه
          خلاصه رمان:     تصمیمم را گرفته بودم! پشتش ایستادم و دستانم دور سینه‌های برجسته و عضلانیِ مردانه‌اش قلاب شد. انگشتانم سینه‌هایش را لمس کردند و یک طرف صورتم را میان دو کتفش گذاشتم! بازی را شروع کرده بودم! خیلی وقت پیش! از همان موقع…
IMG 20240425 105233 896 scaled

دانلود رمان سس خردل جلد دوم به صورت pdf کامل از فاطمه مهراد 3.7 (3)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان :   ناز دختر شر و شیطونی که با امیرحافط زند بزرگ ترین بوکسور جهان ازدواج میکنه اما با خیانتی که از امیرحافظ میبینه ، ازش جدا میشه . با نابود شدن زندگی ناز ، فکر انتقام توی وجود ناز شعله میکشه ، این…
IMG 20240503 011134 326

دانلود رمان در رویای دژاوو به صورت pdf کامل از آزاده دریکوندی 3.6 (5)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان: دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی میشید و احساس می کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می شنوید و فکر می کنید قبلا شنیدید… فکر کنم…
IMG 20240425 105138 060

دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول 2.3 (6)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره    
IMG 20240425 105152 454 scaled

دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی 4.6 (5)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم،…
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (2)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

4 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
پ ا
پ ا
1 سال قبل

ههههه می گن عاشقی بد دردیه ولی این یارو (سارا) عاشق نیست عاشق که این طوری نیست دل این حرمسراس به این عشق نمی گن که این کشکه ی روز با این ی روز با اون
نمی‌دونم والا شایدم عشقای این دور و زمونه اینطوریه و عشق نیست 😏

Rom
Rom
1 سال قبل

گیسو از کوهیار خوشش میاد خیلی مشکوکه اون از اون فایل ت لپ تابش اینم ازاین

غزال
غزال
1 سال قبل

خدایا این کوهیار و از سر راه برداررر مرتیکه ملنگ😐

حیران
حیران
1 سال قبل

گیسو مشکوک میزنه

دسته‌ها

4
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x