رمان تارگت پارت 396

4
(4)

 

 

 

 

دیگه درد پام داشت طاقت فرسا می شد و شنیدن این حرف ها هم اعصابم و بهم ریخت که با کلافگی پام و روی میز دراز کردم و مشغول ماساژ دادنش شدم که مهناز هم نگاه نگرانی بهم انداخت و گفت:

– واسه چی خودت رانندگی کردی؟ می گفتی سیامک ببردت دیگه!

– نمی شد.. لازم بود خودم تنها برم!

قبل از این که نگاه معنی دارش به حرف تبدیل بشه ادامه دادم:

– بعدشم.. نمی شه که همه اش واسه هر کاری محتاج این و اون باشم و خودم و تنبل کنم. دکترم گفت تا جایی که می تونی خودت کارات و انجام بده!

حین بلند شدن از رو مبل و بیرون رفتن از سالن غر زد:

– تا جایی که می تونی.. نه تا جایی که از درد نتونی درست نفس بکشی!

منم راضی از این که چند دقیقه ای قراره به حال خودم بمونم.. همون جا چشمام و بستم تا یه کم ذهنم آروم بگیره.. هرچند که می دونستم تا وقتی مهناز هست شدنی نیست..

از یه طرف.. دلم می خواست حالا که برگشتم.. مثل قبل به زندگیم ادامه بدم و مجبور نباشم درباره کارا و اهداف و برنامه هام به کسی توضیح بدم..

از طرف دیگه.. دلم نمی اومد به مهناز بگم تو دخالت نکن و حالا که سرپا شدم و برگشتم.. بذار خودم از پس زندگیم بربیام.

با خودم که تعارف نداشتم.. مهناز اگه نبود.. من نه سلامتیم و تا همین جایی که الآن هست به دست می آوردم و نه.. بعد از اون اتفاق.. از نظر مالی می تونستم خودم و بالا بکشم و باید دوباره همه چیز و از صفر شروع می کردم.

مهناز بود که با فروختن زمین های با ارزش پدریش.. هم بدهی هایی که کوروش با اون کار برام ایجاد کرد و داد و از شر اون قراردادهای کوفتی نجاتم داد.. هم برای درمانم از جون و دل مایه گذاشت و خرج کرد و هم.. سرمایه شروع کار جدیدم و که خیلی شانسی و اتفاقی بهم پیشنهاد شد و من رو هوا زدمش و داد..

 

 

 

 

 

یعنی یه جورایی برگشتن دوباره به زندگیم و مدیونش بودم.. هرچند که همه این پولا قرض بود و بهش قول دادم تا سال دیگه.. با درآمد شرکت جدیدم.. اون زمین ها رو براش پس بگیرم..

ولی تا همین جاش هم زیاد مایه گذاشته بود برای این برادرزاده نانتیش و من.. با وجود همه دلخوری هایی که بابت پنهون کاری هاش داشتم.. نمی تونستم به همین راحتی برنجونمش!

البته.. دیر یا زود خودش می فهمید.. یه بخشی از زندگی من.. مثل یه مشت نخ و کاموا جوری به هم گره خورده که نه می شه بازش کرد.. نه اگه با قیچی به جونش بیفتی دیگه چیز قابل استفاده ای ازش باقی می مونه و باید من و.. با همون گره های باز نشدنی زندگیم قبول کنه!

– بیا بگیر!

با صداش چشمام و باز کردم و دیدم مسکن آورده برام.. با لبخند خسته ای که به روش زدم ازش گرفتم و حین پایین فرستادنش با لیوان آبی که دستم داد.. چشمم به لباس های بیرونی تنش افتاد که پرسیدم:

– کجا؟

– برم دیگه! تا الآنم موندم که بیای و درباره آقا مجتبی باهات حرف بزنم. پس قبولش می کنی دیگه؟

قیافه اش هنوز بابت این که حرفی از دیدار امروزم بهش نزدم درهم بود که لیوان و گذاشتم رو میز و برای به دست آوردن دلش با لبخند گفتم:

– مگه می شه شما امر کنی و من بگم نه؟

بالاخره یه نیمچه لبخندی رو لبش نشست.. ولی مشخص بود که هنوز نگرانی تو وجودش حرف اول و می زنه!

– اگه قرار بود همیشه طبق امر من پیش بری که دیگه غمی نداشتم!

چیزی نگفتم که با نگاهی به پای دراز شده ام گفت:

– زنگ بزن به سیامک بگو فردا صبح بیاد.. دوباره با این پا خودت نشینی پشت فرمون!

– چشم!

– چقدرم که به تو میاد چشم گفتن!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4 / 5. شمارش آرا 4

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240508 142226 973 scaled

دانلود رمان میراث هوس به صورت pdf کامل از مهین عبدی 0 (0)

بدون دیدگاه
          خلاصه رمان:     تصمیمم را گرفته بودم! پشتش ایستادم و دستانم دور سینه‌های برجسته و عضلانیِ مردانه‌اش قلاب شد. انگشتانم سینه‌هایش را لمس کردند و یک طرف صورتم را میان دو کتفش گذاشتم! بازی را شروع کرده بودم! خیلی وقت پیش! از همان موقع…
IMG 20240425 105233 896 scaled

دانلود رمان سس خردل جلد دوم به صورت pdf کامل از فاطمه مهراد 3.7 (3)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان :   ناز دختر شر و شیطونی که با امیرحافط زند بزرگ ترین بوکسور جهان ازدواج میکنه اما با خیانتی که از امیرحافظ میبینه ، ازش جدا میشه . با نابود شدن زندگی ناز ، فکر انتقام توی وجود ناز شعله میکشه ، این…
IMG 20240503 011134 326

دانلود رمان در رویای دژاوو به صورت pdf کامل از آزاده دریکوندی 3.7 (3)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان: دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی میشید و احساس می کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می شنوید و فکر می کنید قبلا شنیدید… فکر کنم…
IMG 20240425 105138 060

دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول 2.6 (5)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره    
IMG 20240425 105152 454 scaled

دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی 5 (4)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم،…
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (2)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…
اشتراک در
اطلاع از
guest

5 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
mehr58
mehr58
8 ماه قبل

عالیه

Ftm
Ftm
8 ماه قبل

کنکوری های سایت
نتیجه هارپ دیدین؟
حقیقتا پشماااام😐👨🏻‍🦯

SAMA
SAMA
8 ماه قبل

اها راستی فلش بکم هست تازههههه که میران چیکارا کرده اینا یا خدا کی تموم میشه پس 😂😂😂😭😭

SAMA
SAMA
8 ماه قبل

هیچی یه چند روزی هم نویسنده درون میران جان میمونه بعد میره درون عمه مهرناز جان بعد درون کوروش و بعد دوباره درین که چند سالی اون تو میمونه چون عاشق درین فکر کنم بعدش به سلامتی در میاد یا تموم میکنه رمان و یا میره درون خودش حرف میزنه 😂😂😶

کانی
کانی
8 ماه قبل

این رمان کی میخواد تموم شه؟؟

دسته‌ها

5
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x