🎯🎲🎯🎲🎯🎲🎯
#تارگت
تازه داشتم منظورش و می فهمیدم. امیرعلی می خواست که من به کمک اون حرص میران و در بیارم و کاری کنم تا بیاد جلو و رک و راست حرفش و بزنه.
ولی اون نمی دونست که میران آدم حرف زدن نبود.. مستقیم می رفت سراغ عمل کردن و من.. به هیچ وجه نمی خواستم امیرعلی این وسط یه وسیله بشه واسه.. خالی شدن حرص میران..
واسه همین سریع مخالفت کردم و گفتم:
– نه.. من دوست ندارم تو رو قاطی این مسئله کنم. میران اصلاً آدمی نیست که بشه همچین ریسکی باهاش کرد و تو این مسائل امتحانش کرد. یه نمونه اش و خودت شاهد بود با بلایی که سر استاد تقوی آورد.
پس از همون جا باید بفهمی چه جور آدمیه و من.. می ترسم این انگولک کردن.. نه تنها ما رو به چیزی نرسونه.. که یه نتیجه منفی هم داشته باشه و این وسط.. تویی که هیچ تقصیری نداری.. بیشتر از همه آسیب ببینی!
– بهت که گفتم درین.. اون دیگه کاری نمی کنه تا تو ازش زده بشی! اگه یه ذره هم شناخته باشدت.. می دونه آسیب زدن به من.. یعنی از دست دادن تو واسه همیشه!
– شایدم اصلاً هدفش به دست آوردن من نباشه.. شاید دوباره برای انتقام اومده باشه و از خداش باشه که من و با کاراش دوباره دیوونه کنه.. در اون صورت مثل یه بولدوزر میاد سمتمون و این وسط هرکی سر راهش باشه رو زیر می گیره.. به خصوص تویی که روت حساس شده و می دونه آسیب رسیدن بهت.. می تونه چه بلایی سر روح و روان من بیاره.
حرفم که تموم شد تازه متوجه نگاه عمیق و طولانی امیرعلی به خودم شدم.. شاید انتظار شنیدن این حرفا رو که فقط از سر نگرانیم برای حفظ جون و سلامتش بود و نداشت.
ولی حقیقت همین بود.. اگه تو این راه.. میران بلایی سر امیرعلی می آورد فقط به جرم نزدیک بودنش به من.. دیگه به عنوان یه آدم سالم نمی تونستم زندگی کنم و باید بقیه عمرم و.. مثل مامانم.. تو آسایشگاه بستری می شدم.. تا با این حجم از عذاب وجدانی که تا آخر عمر دست از سرم برنمی داشت.. کنار بیام.
«پارتای جدید تقدیم نگاه زیباتون 😍🥰»
کیا رمان گور به گور رو میخونن؟بگین لطفاً
من میخونم ولی با یه اسم دیگه داخل سروش
ولی نتونستم جای دیگه پیداش کنم🥺
خودتون نمیذاریدش؟
من ایموجی ها رو کنار پارت دیدم فهمیدم کار نداعه! تنها کسی که تو سایت از این خلاقیتا بلنده😍😂
مرسی 🫀🤭😘
ممنون ندا جان
امروز خیلی منتظر این رمان بودم.
به فاطمه جان هم سلام برسون
خواهش میکنم عزیزم…چشم حتما 🤗
بنظرم حق با امیر علیه شاید یکم حرص بخوره زودتر بیاد خواستگاری و کلک این رمانم کنده بشه
کاش یه امیر علی هم میرفت پیش دلارای اونم ارسلان به خودش بیاد اون رمانم تموم شه 😂🤦
ممنون بابت پارت 🌺
ای خدا پس کی این میران درین دوباره باهام باشن ؟
چقد ذوق کردم واییی دوتا پارت داریم.
هر دوتای ایما رو میچیدی کنار هم یخ نصف پارت هم نمیشد😂😂
من تموم اعصاب خوردی های رمان آنلاین خوندن رو به جون خریدم و هیچ اعتراضی به اینکه حتی یه ماه پارت ندید هم ندارم،چرا که خود کرده را تدبیر نیست.
ولی لطفا اسکلمون نکن😂😂😂❤
ربطی ب ادمین نداره ک عزیزم…همین قد میده نویسنده …،🙂