11 دیدگاه

رمان تارگت پارت ۴۰۹

4
(4)

 

🎯🎲🎯🎲🎯🎲🎯

 

#تارگت

 

 

 

 

 

تازه داشتم منظورش و می فهمیدم. امیرعلی می خواست که من به کمک اون حرص میران و در بیارم و کاری کنم تا بیاد جلو و رک و راست حرفش و بزنه.

 

ولی اون نمی دونست که میران آدم حرف زدن نبود.. مستقیم می رفت سراغ عمل کردن و من.. به هیچ وجه نمی خواستم امیرعلی این وسط یه وسیله بشه واسه.. خالی شدن حرص میران..

 

واسه همین سریع مخالفت کردم و گفتم:

 

– نه.. من دوست ندارم تو رو قاطی این مسئله کنم. میران اصلاً آدمی نیست که بشه همچین ریسکی باهاش کرد و تو این مسائل امتحانش کرد. یه نمونه اش و خودت شاهد بود با بلایی که سر استاد تقوی آورد.

پس از همون جا باید بفهمی چه جور آدمیه و من.. می ترسم این انگولک کردن.. نه تنها ما رو به چیزی نرسونه.. که یه نتیجه منفی هم داشته باشه و این وسط.. تویی که هیچ تقصیری نداری.. بیشتر از همه آسیب ببینی!

 

 

– بهت که گفتم درین.. اون دیگه کاری نمی کنه تا تو ازش زده بشی! اگه یه ذره هم شناخته باشدت.. می دونه آسیب زدن به من.. یعنی از دست دادن تو واسه همیشه!

 

– شایدم اصلاً هدفش به دست آوردن من نباشه.. شاید دوباره برای انتقام اومده باشه و از خداش باشه که من و با کاراش دوباره دیوونه کنه.. در اون صورت مثل یه بولدوزر میاد سمتمون و این وسط هرکی سر راهش باشه رو زیر می گیره.. به خصوص تویی که روت حساس شده و می دونه آسیب رسیدن بهت.. می تونه چه بلایی سر روح و روان من بیاره.

 

حرفم که تموم شد تازه متوجه نگاه عمیق و طولانی امیرعلی به خودم شدم.. شاید انتظار شنیدن این حرفا رو که فقط از سر نگرانیم برای حفظ جون و سلامتش بود و نداشت.

 

ولی حقیقت همین بود.. اگه تو این راه.. میران بلایی سر امیرعلی می آورد فقط به جرم نزدیک بودنش به من.. دیگه به عنوان یه آدم سالم نمی تونستم زندگی کنم و باید بقیه عمرم و.. مثل مامانم.. تو آسایشگاه بستری می شدم.. تا با این حجم از عذاب وجدانی که تا آخر عمر دست از سرم برنمی داشت.. کنار بیام.

 

 

«پارتای جدید تقدیم نگاه زیباتون 😍🥰»

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4 / 5. شمارش آرا 4

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (1)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…
IMG 20240424 143525 898

دانلود رمان هوادار حوا به صورت pdf کامل از فاطمه زارعی 4.2 (5)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   درباره دختری نا زپروده است ‌ک نقاش ماهری هم هست و کارگاه خودش رو داره و بعد مدتی تصمیم گرفته واسه اولین‌بار نمایشگاه برپا کنه و تابلوهاشو بفروشه ک تو نمایشگاه سر یک تابلو بین دو مرد گیر میکنه و ….      
IMG ۲۰۲۴۰۴۲۰ ۲۰۲۵۳۵

دانلود رمان نیل به صورت pdf کامل از فاطمه خاوریان ( سایه ) 2.7 (3)

1 دیدگاه
    خلاصه رمان:     بهرام نامی در حالی که داره برای آخرین نفساش با سرطان میجنگه به دنبال حلالیت دانیار مشرقی میگرده دانیاری که با ندونم کاری بهرام نامی پدر نیلا عشق و همسر آینده اش پدر و مادرشو از دست داده و بعد نیلا رو هم رونده…
IMG ۲۰۲۳۱۱۲۱ ۱۵۳۱۴۲

دانلود رمان کوچه عطرآگین خیالت به صورت pdf کامل از رویا احمدیان 5 (4)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان : صورتش غرقِ عرق شده و نفسهای دخترک که به لاله‌ی گوشش می‌خورد، موجب شد با ترس لب بزند. – برگشتی! دستهای یخ زده و کوچکِ آیه گردن خاویر را گرفت. از گردنِ مرد خودش را آویزانش کرد. – برگشتم… برگشتم چون دلم برات تنگ…
رمان شولای برفی به صورت pdf کامل از لیلا مرادی

رمان شولای برفی به صورت pdf کامل از لیلا مرادی 4.1 (9)

7 دیدگاه
خلاصه رمان شولای برفی : سرد شد، شبیه به جسم یخ زده‌‌ که وسط چله‌ی زمستان هیچ آتشی گرمش نمی‌کرد. رفتن آن مرد مثل آخرین برگ پاییزی بود که از درخت جدا شد و او را و عریان در میان باد و بوران فصل خزان تنها گذاشت. شولای برفی، روایت‌گر…
اشتراک در
اطلاع از
guest

11 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
سارا
سارا
پاسخ به  neda
7 ماه قبل

من میخونم ولی با یه اسم دیگه داخل سروش
ولی نتونستم جای دیگه پیداش کنم🥺

سارا
سارا
پاسخ به  neda
7 ماه قبل

خودتون نمیذاریدش؟

Nushin
Nushin
7 ماه قبل

من ایموجی ها رو کنار پارت دیدم فهمیدم کار نداعه! تنها کسی که تو سایت از این خلاقیتا بلنده😍😂

علوی
علوی
7 ماه قبل

ممنون ندا جان
امروز خیلی منتظر این رمان بودم.
به فاطمه جان هم سلام برسون

𝒛𝒂𝒉𝒓𝒂
𝒛𝒂𝒉𝒓𝒂
7 ماه قبل

بنظرم حق با امیر علیه شاید یکم حرص بخوره زودتر بیاد خواستگاری و کلک این رمانم کنده بشه
کاش یه امیر علی هم میرفت پیش دلارای اونم ارسلان به خودش بیاد اون رمانم تموم شه 😂🤦

ممنون بابت پارت 🌺

رهگذر
رهگذر
7 ماه قبل

ای خدا پس کی این میران درین دوباره باهام باشن ؟

Nazila
Nazila
7 ماه قبل

چقد ذوق کردم واییی دوتا پارت داریم.
هر دوتای ایما رو میچیدی کنار هم یخ نصف پارت هم نمیشد😂😂
من تموم اعصاب خوردی های رمان آنلاین خوندن رو به جون خریدم و هیچ اعتراضی به اینکه حتی یه ماه پارت ندید هم ندارم،چرا که خود کرده را تدبیر نیست.
ولی لطفا اسکلمون نکن😂😂😂❤

دسته‌ها

11
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x