رمان دلارای پارت 1

3
(5)

_ از دیشب لذت بردی؟

اس ام اس را با خجالت برای آلپ‌ارسلان فرستاد و روی تخت به شکم دراز کشید
هنوز هم کمی درد داشت
آلپ ارسلان درست شبیه به تصوراتش بود!
جدی ، بمبی از هیجان همراه با خشونت
اس ام اسش که رسید دلارای ماتش برد :

_ bad nabud
Farda shab montazeretam
(بدنبود ، فردامنتظرتم)

بد نبود؟! با تمام بی تجربگی سعی کرده بود سنگ تمام بگذارد اما این مرد انگار تجربه های زیادی داشت…
تجربه با زن هایی که مثل دلارای ۱۷ساله ناوارد نبودند

برای ثانیه ای ترسید
شیفته ی آن مرد شده بود

از نظر دلارای ، اخم ، جدیت و خشونت رفتاری از ارسلان جذاب ترین مردی که تا به حال دیده بود را می‌ساخت
با شک تایپ کرد :

_ نمی تونم پشت سرهم بیام حاج بابام شک میکنه

ثانیه ای مکث کرد و پیام دیگری فرستاد :

_ درد دارم

کوتاه جواب فرستاد :

_ biya! Khub mishi (بیا! خوب میشی)

دلارای بی ارتباط نوشت :

_ آیدی اینستاگرامت رو میدی؟

خوب می‌دانست خودش تنها تجربه ی الپ ارسلان نبود!
پسر حاج ملک‌شاهان که تا دوماه پیش در آمریکا درس می‌خواند و صاحب کلاب بزرگ بلک‌استار بود ، مطمئنا قبل از هرکسی خودش رقاص های کلابش را امتحان می‌کرد!

_ chera?! (چرا؟)

دلارای با سادگی تایپ کرد :
_ مگه الان نامزد نیستیم؟

_ boy friend

_ یعنی چی بوی فرند؟!

_ dust pesaretam! (دوست پسرتم)

کاش حالا که همه چیزش را گرفته بود حداقل قول ماندن میداد

دلارای پوف کشید و شماره اش را گرفت
می دانست موبایل نزدیکش است اما آلپ‌ارسلان اجازه داد حسابی منتظر بماند و بعد صدای بمش در گوش دلارای پیچید :

_ بگو

آرام زمزمه کرد :

_ آلپ ارسلان؟

جوابش را نداد
دلارای همانطور که دستش را زیر شکمش میگذاشت تا درد کمتر شود با ابروهای درهم پرسید :

_ من … من الان زنت محسوب میشم!

خندید! دلارای باورش نمی شد اما الپ ارسلان به حرفش خندید!
اورا مسخره کرده بود! :

_ زنم؟!

_ آره ما دیشب … یعنی ما … من باهات …

کلافه جمله ی دلارای را برید :

_ ما باهم س‌ک‌س داشتیم! تو خواستی منم خواستم! دوست دخترمی . بدشانسی اوردی بار اولت بود . حالا مشکل چیه؟ زنت محسوب میشم چه صیغه ایه؟!

دلارای بغض کرده با گوشه ی لباسش بازی کرد :

_ هیچی

_ منو ببین دلربا

بغض دلارای منفجر شد :

_ اسمم دلارایه!

_ حالا هرچی

_ دیشب همش میگفتی دلربا ، یک بارم گفتی دلناز ، وقتی‌م صبح بیدارم کردی گفتی پاشو لباستو بپوش باید بری دلارام!

ارسلان عصبی پوف کشید
گناه که نکرده بود
اسم دخترک یادش نمی‌ماند! :

_ واسه همین گریه میکردی؟

_ نه … درد داشتم آخه

_ فرداشب میگم رانندم بیاد دنبالت . به خانوادت بگو شب پیش دوستت میمونی

قبل از آن شب اورا نمی‌خواست اما انگار حالا بعضی چیزها عوض شده بود

لبش را گزید
از دلارای خوشش آمده بود ؟!
آرام زمزمه کرد :

_ تو اصلا تا حالا به ازدواج فکر کردی؟

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3 / 5. شمارش آرا 5

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240508 142226 973 scaled

دانلود رمان میراث هوس به صورت pdf کامل از مهین عبدی 3.7 (3)

بدون دیدگاه
          خلاصه رمان:     تصمیمم را گرفته بودم! پشتش ایستادم و دستانم دور سینه‌های برجسته و عضلانیِ مردانه‌اش قلاب شد. انگشتانم سینه‌هایش را لمس کردند و یک طرف صورتم را میان دو کتفش گذاشتم! بازی را شروع کرده بودم! خیلی وقت پیش! از همان موقع…
IMG 20240425 105233 896 scaled

دانلود رمان سس خردل جلد دوم به صورت pdf کامل از فاطمه مهراد 3.7 (3)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان :   ناز دختر شر و شیطونی که با امیرحافط زند بزرگ ترین بوکسور جهان ازدواج میکنه اما با خیانتی که از امیرحافظ میبینه ، ازش جدا میشه . با نابود شدن زندگی ناز ، فکر انتقام توی وجود ناز شعله میکشه ، این…
IMG 20240503 011134 326

دانلود رمان در رویای دژاوو به صورت pdf کامل از آزاده دریکوندی 3.7 (3)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان: دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی میشید و احساس می کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می شنوید و فکر می کنید قبلا شنیدید… فکر کنم…
IMG 20240425 105138 060

دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول 2.6 (5)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره    
IMG 20240425 105152 454 scaled

دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی 5 (4)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم،…
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (2)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…
اشتراک در
اطلاع از
guest

27 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
طرفدار دلارای
طرفدار دلارای
5 ماه قبل

هی ؟ تویی که میخای این رمانو بخونی
میخام یه نصیحت دوستانه بهت بکنم
این رمانو نخون پی دی اف ش که اومد
بخون ولی اگه میخای نصف عمرتو به فنا
بدی اینقد حرص بخوری که موهات سفید
بشه اینقد منتظر بشی که چشات دراد
بخون ولی من که حتی طرفدار شم
پشیمونم که چرا این رمانو شروع کردم☺

asd
asd
1 سال قبل

خب طبیعتا خوشم نمیاد از سبک سری دلارای…کار بدی کرده که باعث میشه حس بدی نسبت بهش داشته باشم…..معصومیت و پاکیش رو باخته….اما مطمئنم در ادامه داستان شاهد اتفاقات متفاوتی خواهیم بود….امیدوارم داستان طوری باشه که حس خواننده نسبت به دلارای برگرده….درهرصورت تشکر از نویسنده

Hani
Hani
1 سال قبل

لطفا یکی یه رمان خوب معرفی کنه😐

Ella
Ella
پاسخ به  Hani
1 سال قبل

تارگت تو همین سایت هست

شقایق
شقایق
پاسخ به  Hani
1 سال قبل

گریز از تو…توی همین سایت

یلدا
یلدا
1 سال قبل

واقعا رمان های جدید خیلی خیلی مسخره ان .
متاسفانه مخاطب این رمان‌های بی خود دختران جوان هستن که شاید ازدواج هم نکردن .
این رمان های بی محتوا نه تنها بار آموزشی ندارن بلکه به دختران پاک آموزش میدن که باید خودتون رو برای پسران و مردان به عرضه بذارید تا بلکه عاشق شما شوند .
خوندن ۱۰ بار رمان زیبا و پر محتوای ( دالان بهشت) شرف داره به این رمان های آبکی به درد نخور .
که جز بار منفی هیچ جز دیگه ای نداره و گذاشتن وقت برای یه همچین رمانی یعنی وقت تلف کردن .
واقعا متاسفم برای این نویسندگان مزخرف

Shaghayegh
Shaghayegh
پاسخ به  یلدا
1 سال قبل

دقیقا دالان بهشت رمان قشنگیه اما…همیشه که
نمیشه رمانا شخصیت آروم و درستکار داشته باشن.زندگی همه آدم ها هم گل و بلبل نیست!
برخلاف تو من فکر میکنم رمان دلارای برای جامعه نیازه چونکه عواقب اشتباهات یک دختر رو توی قالب های مختلفی نشون میده و باعث میشه دخترهای دیگه در چنین شرایطی که عاشق میشن
وقتی بخوان به طریقی دل طرف مقابل رو به دست بیارن فکر کنن و از روش های عاقلانه وارد بشن.
.
و اشکال از نویسندگان نیست وقتی حقیقت جامعه رو برای مردم آشکار میکنن.

مهدیه
مهدیه
2 سال قبل

لینک کانال تو تلگرام رو میشه بدید؟🙏🙏🙏گمش کردم🥲🥲🥲

Parnian
Parnian
2 سال قبل

راستی فاطی میگما الب ارسلان پسر ملکشال مال دوره غزنوی یا سلجوقیه..اون موقع که گوشی نبوده

مهدیه
مهدیه
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
2 سال قبل

و اینکه کسی لینک رمان های ماتیک،طلایه دار،زمرد و ناسپاس رو دارید؟ممنون میشم بدید🙏🙏🙏

Darya
Darya
2 سال قبل

پارت گذاری چیجوری؟
منظورم این که چه زمان هایی پارت میزارین

مهشید
مهشید
2 سال قبل

فاطی جون ط نویسنده دین رمانی ینی؟

رمانایی ک داری مینویسی رو دوس مخصوصا عشق ممنوعه استاد فقط خیلی کنجکاوم آخرشو بفهمممم

ههی کاش نویسنده رمان خان زداه هم مث ط بود و زود ب زود پارت میزاشت🥺

Parnian
Parnian
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
2 سال قبل

ادمین میرسی ک هسیییی

محی
محی
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
2 سال قبل

پارک ۹ کی میاد ؟

Zariii
Zariii
2 سال قبل

اخه اینم اسمع پسره داره؟😐😂

Lololo
Lololo
2 سال قبل

قشنگه
من دوس اینو😂💖

Lololo
Lololo
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
2 سال قبل

😂لطف داره

Mahi
Mahi
2 سال قبل

جالبه ولی اسم پسره خیلی رو مخه 😐💫
ادمین پارت از رمان خانزاده هم بزار دارم میمیرم از کنجکاوی حلالت نمیکنم😐💫
ولی خدایی اون خیلی رمان خوبیه پارتشو بزار 😐💫

Mahi
Mahi
2 سال قبل

جالبه بود فقط اسم پسره خیلی رو مخه😐💫
موفق باشی

الهه آتش درخشان🍻
الهه آتش درخشان🍻
2 سال قبل

جالب به نظر میاد

دسته‌ها

27
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x