رمان دلارای پارت 230

5
(3)

 

صدای گریه بچه تو خونه ما چیکار میکنه؟
من که رفتم زاییدی؟

دلارای وارفته مکث کرد

چه جمله درستی گفته بود!

_ از … تلویزیونه

_ تو خونه من زیرآبی بری میدونی چی میشه دیگه نه؟

_ نه که نگهبانت بهت خبر نمیده!

_ پول میگیره واسه همین!
به اون هنگامه و آزاده بیکارم بگو انقد نیان اونجا
سرشونو بزنی دمشونو بزنی اونجان

دلارای لبخند زد
به آن خانه حس خوبی داشت اما کاش بعد از تولد پسرک از آنجا می‌رفتند

از اینکه همسایه ها او را معشوقه ای که آلپ‌ارسلان لطف کرده و عقدش کرده می‌دانستند نفرت داشت!

_ حوصلم سر میره تنها
خانم خونه دعوتشون میکنه!

آلپ‌ارسلان صدای بدی از دهنش در آورد و بی توجه به اعتراض دلارای ادامه داد

_ زنگ زدم خبر بد بدم بهت

دلارای ناخواسته وحشت زده لب زد

_ داری میای؟!

آلپ‌ارسلان مکث کرد
اینبار صدایش جدی و پر از شک بود

_ چه غلطی کردی اونجا دلی؟

دلارای کلافه آرام در پیشانی اش کوبید

_ چیکار میخوام بکنم آخه؟!
تایم رفت و آمدمو داری
هرکسی میاد و میره رو اون یارو بهت خبر میده
کلافم کردی ارسلان

ارسلان اینبار کوتاه نیامد

_ خداتو شکر کن هیچ نظریه ای به ذهنم نمیرسه خب؟
نگاه نکن آرومم
خطایی کنی اون رویی رو میبینی که تا حالا ندیدی
بهت اعتماد کردم
سواستفاده کنی بلایی سرت میارم که برای بچه هاتم تعریف کنی

دلارای غمگین چشمامش را بست

این حجم از استرس چه بلایی سر پسرکش می‌آورد؟
تمام بدنش از اضطراب منقبض شده بود

شک نداشت بچه گوشه ای از شکمش جمع شده و از وحشت حرکت نمی‌کند

ارسلان که سکوتش را دید خشک ادامه داد

_ میخوام شعبه جدید بزنم باید بمونم بالای سر اینا
جز خودم کسی نمیتونه ، عرضشو نداره!
تا دخترارو انتخاب کنم و کارا اوکی شه زمان می‌بره دو سه ماهی

دلارای دستش را مقابل دهانش گرفت تا بلند نخندد

ارسلان خشک ادامه داد

_ میای یا میمونی؟

دلارای مکث کرد

چطور میگفت می‌ماند تا او شک نکند؟!

آلپ‌ارسلان اما بو برده بود!

_ باشه نیا ولی من برمیگردم دلی
اون زمان چیزی ازم مخفی کرده باشی یا گندی زده باشی وای به حالت

گفت و تماس را قطع کرد

دلارای دستش را روی شکمش گذاشت و نالید

_ خدایا بخیر بگذرون

با قدم هایی بلند سمت رستوران برگشت

دیگر میلی به غذا نداشت

با استرس رو به هنگامه نالید

_ این نگهبانه حرفی نزنه

هنگامه خونسرد لقمه اش را فرو داد و سر بالا انداخت

_ نه بابا ، طرف انقدر خم و راست شده و پولای داداش جونمو گرفته که بگیم بمیر میمیره

آزاده نگاهش کرد

_ چی گفت آلپ‌ارسلان؟

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 3

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240508 142226 973 scaled

دانلود رمان میراث هوس به صورت pdf کامل از مهین عبدی 3.4 (5)

بدون دیدگاه
          خلاصه رمان:     تصمیمم را گرفته بودم! پشتش ایستادم و دستانم دور سینه‌های برجسته و عضلانیِ مردانه‌اش قلاب شد. انگشتانم سینه‌هایش را لمس کردند و یک طرف صورتم را میان دو کتفش گذاشتم! بازی را شروع کرده بودم! خیلی وقت پیش! از همان موقع…
IMG 20240425 105233 896 scaled

دانلود رمان سس خردل جلد دوم به صورت pdf کامل از فاطمه مهراد 3.7 (3)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان :   ناز دختر شر و شیطونی که با امیرحافط زند بزرگ ترین بوکسور جهان ازدواج میکنه اما با خیانتی که از امیرحافظ میبینه ، ازش جدا میشه . با نابود شدن زندگی ناز ، فکر انتقام توی وجود ناز شعله میکشه ، این…
IMG 20240503 011134 326

دانلود رمان در رویای دژاوو به صورت pdf کامل از آزاده دریکوندی 3.7 (3)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان: دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی میشید و احساس می کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می شنوید و فکر می کنید قبلا شنیدید… فکر کنم…
IMG 20240425 105138 060

دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول 2.3 (6)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره    
IMG 20240425 105152 454 scaled

دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی 4.6 (5)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم،…
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (2)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

32 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
زاعر 😂
زاعر 😂
1 سال قبل

برگانم چ غریبانه میریزند این هنوز ادامه دارههههه😐

الی
الی
1 سال قبل

بازم نزاشتی که

تینا
تینا
1 سال قبل

عالی لطفا بزارین زود به زود پارت هاشو
روزی سه تا پارت بزارین کافیه

mehr58
mehr58
1 سال قبل

چه استرسی

Maryam
Maryam
1 سال قبل

پارت 231کووووووووووووووووووووو 😐 اخه چ کاریه تو خماری میمونیم عهه

ماما دلی
ماما دلی
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
1 سال قبل

وای 🥺

خانوم عصبانی
خانوم عصبانی
پاسخ به  ماما دلی
1 سال قبل

اینم مثل بقیه نویسنده های سایت
نصفه میان پارت میدن بعد گور به گور میشن

Maryam
Maryam
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
1 سال قبل

این نویسندش خب کلشو آماده کنه دیگه چ کاریه

Raha
Raha
1 سال قبل

انگار پارتای دلارای تح کشیده دیگه هیچ جا نمیزارنش

آخرین ویرایش 1 سال قبل توسط Raha
My nazi
My nazi
1 سال قبل

بچه هاااا
این داستان دلارای
واقعایت داره؟
یا از ذهن نویسنده اس؟

𝑫𝒊𝒏𝒂
𝑫𝒊𝒏𝒂
پاسخ به  My nazi
1 سال قبل

ن باباااااااا معلومه ک ذهن مسموم نویسنده س
الان تو واقعا از چرندیاتی ک می‌نویسه متوجه نشدی😐🙄!!

My nazi
My nazi
1 سال قبل

الان
اگه ارسلان بعد چندماه برگرده ببینه یه بچه بغل دلارای هست
واقعا باور میکنه که بچه ی خودشه؟
والا من اگه جای ارسلان بودم هم باور نمیکردم
قطعا بچه رو میکشه
دلارای رو دق مرگ میکنه
تازه اگر بیاد ببینه دلارای بچه داره
شک میکنه که هومن اینجا امده یا نه….
خدایا خودت بخیر کن😑

ترانه
ترانه
پاسخ به  My nazi
1 سال قبل

فک نکنم انقدر بی رحم باشه که بکشتش🗿
شاید باور نکنه اما دی ان ای برا همین موقع هاست👌👏

Sssss
Sssss
1 سال قبل

پارت 231 ?

My nazi
My nazi
پاسخ به  Sssss
1 سال قبل

نمدونم
واقعا چرا نزاشته

خانوم عصبانی
خانوم عصبانی
پاسخ به  My nazi
1 سال قبل

من یکی رو می‌شناختم هر وقت اسم تورو میبینم یاد اون می‌افتم
تو My nazi هستی
اونdj nazi بود

Sevili
Sevili
1 سال قبل

چرا همچین مکنین
پارت چرا نیس

نمیدونم
نمیدونم
1 سال قبل

چرااا نمیزاریی پارت امروزو

aiso
aiso
1 سال قبل

پارت امشب کو اه

Jsnsk
Jsnsk
1 سال قبل

Mozakhrf

زندگی
زندگی
1 سال قبل

کو پارت بعدی

Nili
Nili
1 سال قبل

یعنی الان فقط تا پارت ۲۳۰ موجوده؟!🙁

masihosiney
masihosiney
1 سال قبل

پارت ۲۳۱چرا نیست ؟؟

همچنان دل دردد دارم واای🤧
همچنان دل دردد دارم واای🤧
پاسخ به  masihosiney
1 سال قبل

چون نزاشته

...
...
1 سال قبل

من مطمئنم نقشه ارسلانه آلوی گفت تا چند ماه دیگه که دلی منتظر نباشه بعد یهو بیاد

اشکان
اشکان
1 سال قبل

دیگه انقدر پارت گذاری نا منظم شده کسی مشتاق نیست بفهمه آخرش چی میشه 🙄

𝑫𝒊𝒏𝒂
𝑫𝒊𝒏𝒂
پاسخ به  اشکان
1 سال قبل

چقد حق گفتی، من همیشه با اینکه رمانش چرته و خیلی کش می‌ده و اینا، منتظر پارت بعدیش بودم اما الانا دیگ اصلا… گذاشت گذاشت، نذاشتم ک به درک

ملیکا دج
ملیکا دج
1 سال قبل

 🙄 

ملی
ملی
1 سال قبل

 🙄 

دسته‌ها

32
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x